شاید نخستین انسان‌هایی که چشم به جهان گشودند و به آسمان زیبای بالای سر خود نگریستند، همواره تمایل داشتند، بدانند که این گوی‌های بلورین چسبیده به سقف آسمان چیست.

تشکیل جوامع اولیه شامل روستا‌ها و شهرها، انسان‌ها را بر آن داشت تا با کشاورزی غذای خود را تامین کنند. انسان‌ها به تجربه دریافتند که هر مدت یکبار، طبیعت تکرار می‌شود. درختان شکوفه داده و سبز می‌شوند، میوه می‌دهند و سپس برگ ریزان می‌شود و جامه سبز تبدیل به جامه سفید می‌شود.

ولی مجدد درختان شکوفه می‌دهند و این دوره تکرار می‌شود. آن‌ها نیاز داشتند تا زمان کاشت را دقیق بدانند تا گیاه در فصل گرما به رشد حداکثری خود برسد. مهم نبود که زمین برف است یا یخبندان، مهم کشت بذر در زمین بود تا داشت و برداشت به موقع انجام شود، زیرا زنده بودن شان وابسته به کشاورزی بود.

آن‌ها دریافتند که هرگاه ستاره‌ای پرفروغ در سحرگاهان طلوع کند، رود‌هایی طغیان کرده، پس زمین‌ها را آماده کشت می‌کردند و یا با چهره‌های تخیلی که با ستارگان ساخته بودند (صورفلکی)، دریافتند که این چهره‌ها با آهنگی منظم پدیدار و ناپدید می‌شوند، پس می‌توان زمان کشت را دقیقا تعیین کرد و از اینجا بود که نیاز به تقویم احساس شد تا بر اساس آن کار‌ها نظم بهتری گیرد.

در همان زمان‌ها نیز بودند انسان‌هایی که به ثبت حرکات اجرام آسمانی می‌پرداختند و می‌توانستند ارتباط بین چرخه‌های تکرار شونده در طبیعت را دریابند و چرخه‌های آینده را پیش بینی کنند و همچنین بخشی از جهانیان آن زمان که به مکتوب کردن این پدیده‌های محیط پیرامون خود پرداختند، ایرانی‌ها بودند.

ایرانی‌ها با رصد‌های منظم، مسیر حرکت زمین به دور خورشید را مشخص کردند و نخستین زیج‌ها توسط آن‌ها اعلام شد. آن‌ها این مسیر را به صورت دایره‌ای فرضی بر آسمان رسم کردند و این دایره، دایره البروج نام گرفت.

همچنین این راصدان، استوای زمین را به صورت فرضی در آسمان امتداد دادند تا دایره‌ای به نام استوای سماوی، در آسمان شکل گرفت. آن‌ها دریافتند که این دو دایره با زاویه‌ای، داخل هم بوده و در دو نقطه یکدیگر را قطع می‌کنند.

هنگامی که خورشید از یکی از این نقاط می‌گذرد، زمین به سمت رویش پیش می‌رود و بهار آغاز می‌شود، دشت‌ها سبز می‌شوند، درختان شکوفه می‌دهند و هنگامی که خورشید از نقطه دوم می‌گذرد، آغاز پاییز است، برگ‌ریزان می‌شود و زمین طراوت خود را از دست می‌دهد.

این نکته مهمی بود که شرایط زمین تقریبا در هر دو نقطه شبیه هم بود. یعنی طول شب و روز یکسان بود؛ و این دو نقطه اعتدالین نام گرفت (اعتدال بهاره و اعتدال پاییزه). هنگامی که زمین به سمت رویش می‌رفت، طول روز تا ٣١ خرداد افزایش می‌یافت، و آن روز طولانی‌ترین طول سال بود که انقلاب تابستانی نام گرفت و هنگامی که زمین به سمت برگ‌ریزان می‌رفت، طول شب‌ها تا ٣٠ آذر که طولانی‌ترین طول شب است، افزایش می‌یافت و این شب، انقلاب زمستانی یا شب یلدا نام‌گذاری شد؛ و اینجا بود که ایرانی‌ها گمشده خود را برای شروع هر سال در تقویم یافتند. شروعی که برگرفته از طبیعت بود. آنها، یکی از دو نقطه اعتدالین را بایستی انتخاب می‌کردند. اما کدام نقطه؟ رویش یا برگ‌ریزان؟ زیرا هر دو نقطه تقریبا شرایط مشابه و یکسان داشتند؛ و اینجا بود که هم‌اندیشی ایرانیان، انتخاب را بر نقطه رویش قرار داد و برای اینکه این آفریده‌های خداوند به درستی شناخته شود، در لحظه‌ای که زمین ممات به زمینی دارای حیات تبدیل می‌شود، این لحظه، با نام اعتدال بهاری، به عنوان شروع هر سال نو، در نظر گرفته شد و از آن پس، این‌روز، نوروز نامیده شد و سپس عید نوروز به وجود آمد.

پس از اسلام نیز به خاطر ویژگی‌های بسیار خوب در عید نوروز، این عید مورد حمایت قرار گرفت و به عنوان یک سنت حسنه تثبیت شد.

لحظه تحویل سال ١٤٠١ هجری شمسی به ساعت رسمی جمهوری اسلامی ایران، ساعت ١٩ و ٣ دقیقه و ٢٦ ثانیه روز یکشنبه ٢٩ اسفند ١٤٠٠ هجری شمسی مطابق با ١٧ شعبان ١٤٤٣ هجری قمری و ۲۰ مارس ٢٠٢٢ میلادی

است. (منبع تحویل سال: مرکز تقویم موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران)

همان طور که در تصویر دیده می‌شود، دایرة البروج و استوای سماوی، در دو نقطه یکدیگر را قطع می‌کنند. این دو نقطه اعتدالین نامیده می‌شود و از نظر پدیده‌های طبیعی تقریبا یکسان است. ایرانی‌ها، اعتدال بهاری را برای شروع سال خود انتخاب کردند و آن روز را نوروز نامیدند.

منبع: همشهری آنلاین

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.