تخصص او در حوزه خانواده شاید ریشه در دورانی داشته باشد که حجتالاسلام «محمد برمایی» در خانوادهای صمیمی قد میکشید و زیر سایه مادری فداکار رشد میکرد. حاج خانم «ملک محمودی»، مادری بود که در تمام شرایط مثل کوه پشت پسرش ایستاد تا آقامحمد بتواند به آنچه که دوست دارد، برسد. ارتباط عاطفی حجتالاسلام برمایی با حاج خانم آنقدر صمیمانه و نزدیک است که همیشه زبانزد بوده و نشان از وابستگی شدید این دو به یکدیگر دارد. در آستانه سال نو به دیدار این مادر و پسر موفق رفتیم تا از سبک زندگیشان برایمان تعریف کنند. حجتالاسلام برمایی معتقد است که با حمایتها و دعای مادر به اینجا رسیده است.
حاج آقا! خیلیها دوست دارند بدانند که حجتالاسلام برمایی با آن چهره همیشه خندان و پرانرژیاش چطور در مسیر روحانیت قرار گرفته؟ از آن زمان برایمان بگویید.
من پسر یک خانواده معمولی با یک رویکرد مذهبی و سنتی بودم که در آغوش پدری فوقالعاده و مادری قوی و محکم بزرگ شدم. مادری که کلی خلاقیت و ایده برای یک زندگی خوب داشت و در کنار همسری شایسته، به راحتی میتوانست این ایدهها را اجرایی کند.
چرا تصمیم گرفتید به حوزه بروید؟
هیچ دلیلی نداشتم و فکر میکردم که حوزه هم مثل دانشگاه است. یک ترم رشته مهندسی شیمی خواندم. اما بعد تصمیم گرفتم انصراف بدهم و در حوزه تحصیل کنم.
پدر و مادرتان مخالفت نکردند؟
مرحوم پدرم مخالف بودند و میگفتند که آخوند شدن سخت است و تو هیچ سنخیتی با آن نداری! اما مادر، یک موافق نگران بودند. ایشان حسابی ذوق میکردند و دوست داشتند به حوزه بروم. اما از طرفی نگران بودند و میگفتند که پشیمان میشوی و برمیگردی که این هم اصلاً خوب نیست. شاید آنها عاقبت و سختی راه را میدانستند که خیلی موافق نبودند.
پشیمان نشدید؟
۲ بار انصراف دادم. اما یکی از مهمترین کسانی که باعث شدند راهم را ادامه دهم مادرم بودند. ایشان خیلی روحانیت را دوست داشتند و به زندگی طلبگی من علاقهمند بودند؛ بهخصوص اینکه در مازندران، روحانیون جایگاه خاصی داشتند و نگاه به طلبهها نگاه ویژهای بود؛ بنابراین اصلاً دوست نداشتند که حوزه را نیمهکاره رها کنم و به خانه برگردم.
حاج خانم ملک محمودی! شما از آن روزها تعریف کنید. چرا دلتان میخواست پسرتان طلبه شود و در عین حال نگران هم بودید؟
من همه بچههایم را بیمه اهلبیت (ع) کرده بودم. محمد هم هرکاری که میخواست انجام دهد از من و اهلبیت (ع) طلب دعا میکرد. بهخصوص زمانی که امتحان داشت یا میخواست کار خاصی انجام دهد. من دائم الزیارت بودم. هرجایی که میرفتم، هیچوقت سلامتی خودم را از اهلبیت (ع) نمیخواستم و فقط برای سلامتی و موفقیت بچهها دعا میکردم که محمد هم جایگاه خاص خود را در این دعاها داشت و به خاطر درسی که میخواند، بهطور ویژه برایش دعا میکردم. الان هم خیلی خیلی خوشحالم. محمد با این موفقیت، ما را سربلند کرد و خودش هم نزد امام زمان (عج) سرفراز است. از خدا خواستهام که همیشه خوشحال باشد و موفق. محمد با اینکه کسی موافق حوزه رفتنش نبود، این راه را ادامه داد و به چیزی که میخواست دست پیدا کرد و من نیز همیشه او را دعا میکردم تا به خواستهاش برسد که سرانجام هم موفق شد.
البته این موفقیت منجر به دوری ایشان از شما شده است. از این دوری ناراحت نیستید؟
دوری او، ما را اذیت میکند. اما به هرحال کار و زندگی محمد در تهران است و به همین دلیل بعد از آنکه به تهران آمد، دیگر نتواست پیش ما برگردد. حالا هم همین که او خوش باشد، من خوشحالم. البته یک بخش از خوشحالیام هم به این دلیل است که محمد از همان اول روی پای خودش ایستاد و با اینکه در غربت بود، اما هیچوقت از ما طلبی نداشت. این موضوع برای من بهعنوان یک مادر بسیار ارزشمند است و واقعاً به وجود چنین فرزندی افتخار میکنم.
حاج آقا! معمولاً چقدر به مادر سر میزنید؟
این رسانهای شدن و مشغله کاری برای ما دردسر شده و البته بهانه ما فرزندان است. بهخصوص که الان با کرونا مواجه هستیم و ممکن است خیلیهایمان این موضوع را بهانه قرار دهیم. اما با این حال، من حداقل ماهی یکبار با رعایت تمام دستورالعملهای بهداشتی به ایشان سر میزنم که بیتردید ایشان از این مقدار دیدار راضی نیستند. به هرحال مادرها دوست دارند فرزندانشان را زود به زود ببینند که ما هم نباید کوتاهی کنیم.
مادر از شما دلخور هم میشوند؟
گاهی. مثلاً وقتی که فاصله دیدنها و زنگ نزدنها بیشتر از انتظارشان شود گله میکنند. مادر من شخصیت بسیار قوی و مردانهای دارند و در عین حال بسیار عاطفی هستند؛ طوری که وابستگی زیادی به خود من دارند و به همین دلیل است که گاهی کار به گلایه هم میرسد. البته این را هم باید بگویم که ایشان شخصیتی دارند که هیچوقت جلو روی کسی از او تعریف نمیکنند و تمام تعریف و تمجیدها را پشت سر او میگویند که این هم به دلیل حیای ایشان در ابراز علاقهشان است.
حالا که حرف از شخصیت حاج خانم به میان آمد، خوب است که ایشان را بیشتر برایمان توصیف کنید.
ایشان در سختترین شرایط زندگی پای حرفشان میایستند و این را به وضوح در زندگیمان دیدهام. همچنین مادرم که خودشان هنرمند و خیاط بودند، فردی بسیار خوش سلیقه هستند که این خوش سلیقگی در زندگی ایشان نیز نمایان بود و من هم در این زمینه، چیزهای زیادی از ایشان یاد گرفتم. مثلاً من عاشق تمیز لباس پوشیدن هستم و الان هم با اینکه لباس روحانیت بر تن دارم این موضوع را رعایت میکنم. وقتی مادر برای نخستین بار میخواستند برایم کت و شلوار بخرند، مرا به یکی از بهترین مغازههای شهر بردند و من هم به عشق آنکه مادر این کار را دوست داشتند با ایشان همراه شدم تا برایم کت و شلوار بخرند. این نوع رفتارهای ظریف و دقیق که تأثیر مستقیم در تربیت فرزندان داشت باعث شد که من هم توجه زیادی به این مسئله داشته باشم و با رعایت نکات لازم در ظاهرم، حس خوبی را به مردم منتقل کنم.
گویا یکی دیگر از ویژگیهای شخصیتی مادرتان، علاقه زیادشان به اهلبیت (ع) است؟
بله. مادرم عاشق اهلبیت (ع) هستند و علاقه زیادی به سفرهای زیارتی دارند. طوری که اگر الان به او بگویید، میخواهیم شما را به بهترین کشور دنیا ببریم، بیدرنگ به شما نه میگوید و باز هم، مکانهای زیارتی را که قبلاً بارها رفتهاند انتخاب میکنند. ایشان یک جور خاص، اهلبیت (ع) را دوست دارند و حتی صدایشان را هم در همین راه خرج میکنند. مادر، بسیار خوش سفر هستند و آنقدر با همه خوب برخورد میکنند که همه، سفر کردن با ایشان را دوست دارند.
صله رحم پر برکت و ارزشمند است
از حجتالاسلام برمایی درباره دید و بازدیدهای نوروزی میپرسیم و اینکه با توجه به شرایط کرونایی چگونه در این ایام به این سنت اسلامی ایرانی پایبند است. او میگوید: «گرچه طی ۲ سال گذشته به سبب شرایط موجود، روابط خانوادگی محدود شده، اما بهطورکلی به صله رحم عمل میکنم و به این موضوع اعتقاد دارم. زیرا ما انسانها در کنار بزرگترهایمان بزرگ میشویم و زندگی کردن را از بزرگان فامیل و پدرها و مادرها میآموزیم. اگر صله نداشته باشیم، این تجربههای ارزشمند و پر برکت به دست نمیآید. البته من به دیدارهای کوتاه، ساده و بدون زحمت معتقدم تا میزبان به زحمت نیفتد و رفت و آمدها سخت نشود؛ هرچند که شمالیها افراد بسیار مهماننوازی هستند و به دیدارهای معمولی قانع نمیشوند که به همین دلیل همیشه از من گله دارند. البته من همیشه در این ایام همراه با همسر و فرزندانم کنار مادر هستم. بنا به اقتضای موقعیت، یا مادر به منزل ما میآیند یا ما خدمتشان میرسیم و سال نو را با برکت وجود مادر شروع کنیم. باز هم تاکید میکنم با توجه به شرایط بیماری باید حواسمان به سلامتی خود و خانوادهمان باشد.»
تاثیر مال حلال در تربیت فرزندان
مادر جحتالاسلام برمایی میخواهیم از راز موفقیت فرزندش برایمان بگوید و اینکه بهعنوان یک مادر در تمام دوران تربیت فرزندان چه کرده است. حاج خانم میگوید: «من در دوران شیردهی هیچوقت بچههایم را بدون وضو شیر نمیدادم و از نظر حلال و حرام بسیار مقید بودم که قطعاً این مسائل در پرورش فرزندانی صالح بسیار تأثیرگذار است. بنده همچنین بچهها را در کودکی با خود به مسجد میبردم تا با آن فضا آشنا شوند. در دوران نوجوانی هم، آنها را در مدارسی نزدیک به منزل ثبتنام میکردم و همیشه حواسم بود که چه دوستانی را برای خود انتخاب میکنند. زیرا معتقد بودم که همنشینی با رفیقان بد میتواند آنها را به راه نادرست بکشاند. در ضمن مرحوم پدرشان هم بسیار حساس بودند و مثلاً اگر یکی از بچهها حتی خودکاری را از مدرسه به خانه میآورد، حسابی از آنها پرس وجو میکرد تا مال نادرستی وارد زندگیمان نشود. من معتقدم که مجموع این رفتارها و حساسیتها باعث تربیت فرزندانی شایسته شد.»
منبع: همشهری آنلاین