از روز ۲۶ اسفند سال ۱۴۰۰ آغاز شد. سه روز مانده به پایان سال به ساسان غلامی بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی پایتخت خبر یک جنایت مرموز رسید. او بلافاصله موضوع را در دستور کار خود قرار داد و همراه ماموران جنایی راهی محل حادثه در حوالی بازار تهران شد. تیم تجسس پس از حضور در محل با جسد مردی ۵۵ ساله روبهرو شدند. مردی که در زمینه خرید و فروش دارو فعالیت و در خانهاش به تنهایی زندگی میکرد.
قتل مرموز مرد داروفروش
با حضور ماموران تحقیقات در اینخصوص آغاز شد. همسایهها به ماموران پلیس گفتند که از چند روز قبل بوی نامطبوعی از خانه این مرد در کل ساختمان پیچیده بود. پس از طولانیشدن این ماجرا آنها به موضوع مشکوک شده و با آتشنشانی و پلیس تماس گرفتند. وقتی ماموران آتشنشانی رسیدند، به همراه پلیس وارد خانه شدند و جسد این مرد را دیدند. این مرد میانسال با ضربات چاقو به قتل رسیده بود. هنوز مشخص نیست که او چرا و به دست چه کسانی کشته شده است. در حال حاضر نیز جسد او به دستور بازپرس جنایی به پزشکیقانونی منتقل شده است. همچنین تحقیقات برای رازگشایی این جنایت مرموز همچنان ادامه دارد.
مرگ معمایی دختر جوان
یک روز بعد از این ماجرا نیز گزارش دومین جنایت به ماموران پلیس پایتخت رسید. بازپرس غلامی باز هم سر صحنه قتل رفت و اینبار پرونده مرگ معمایی دختری ۳۰ ساله پیشروی بازپرس کشیک قتل قرار گرفت. دختر ۳۰ ساله به طرز مشکوکی جان باخته بود. از آنجا که ماجرای مرگ او عجیب بود، فرضیه جنایت قوت گرفت. شواهد نشان میداد که او قربانی یک قتل شده باشد. این دختر در خانه خودشان بود که جان باخت. خانوادهاش وقتی از بیرون به خانه برگشتند با جسد او مواجه شدند. او از ناحیه سر آسیب دیده بود و آثار جراحت نیز روی بدنش دیده میشد. جسد این دختر جوان نیز به پزشکیقانونی منتقل شد و تحقیقات برای فاششدن زوایای پنهان این پرونده مرموز ادامه یافت.
سقوط مرگبار
جنایت بعدی مربوط به دقایقی پیش از آغاز سال جدید میشود. درست ساعت ۶:۳۰ روز ۲۹ اسفند ماه، ۳۰ دقیقه مانده به شروع سال جدید به ماموران پلیس خبر یک مرگ مشکوک دیگر رسید. اینبار زنی ۶۵ ساله از بالکن خانهای نزدیک ایرانمال و شهرک چیتگر به پایین پرتاب شده بود. وقتی ماموران پلیس به محل رفتند، تحقیقات از همسایهها را آغاز کردند. آنها همگی گفتند که شاهد جر و بحث این زن با مرد، در خانهاش بودهاند. این زن به تنهایی زندگی میکرد. همچنین آثار بههمریختگی و خون نیز در خانهاش مشاهده میشد؛ بنابراین بازپرس دستور تحقیقات در اینخصوص و شناسایی آن دو مرد را صادر کرد. همچنین تجسسها در رابطه با اینکه این زن خودش به پایین افتاده یا او را پرتاب کردهاند نیز آغاز شده است.
زورگیری خشن و قتل پسر جوان
درست پنج ساعت بعد از این ماجرا باز هم جنایتی دیگر به ماموران پلیس پایتخت و بازپرس کشیک جنایی تهران گزارش شد. ساعت ۱۲ شب بود که خبر رسید نزدیک متروی شوش، پسری جوان با ضربات چاقو کشته شده است. بلافاصله موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و آنها با حضور در محل به تحقیق در این رابطه پرداختند. سه پسر افغانستانی با حضور ماموران ماجرا را اینگونه روایت کردند: «ما چهار پسرخالهایم که با هم قصد رفتن به منزل را داشتیم. نزدیک مترو، میخواستیم سوار شویم که ناگهان چهار نفر با دو موتورسیکلت سد راهمان شدند. آنها سارق بودند و میخواستند گوشی تلفنهمراهمان را سرقت کنند. یکی از ما مقاومت کرد و آنها نیز با چند ضربه چاقو او را کشتند.»
در ادامه تحقیقات مشخص شد که مقتول ۲۲ ساله بود. همچنین فردی در پمپبنزین همانجا تایید کرد که چهار مرد قصد زورگیری از مقتول و همراهانش را داشتند؛ بنابراین تحقیقات برای شناسایی و دستگیری عاملان این زورگیری خشن آغاز شد.
قتل راننده کوییک
روز دوم سال جدید نیز باز هم جنایتی در تهران رخ داد. این بار نیز همه چیز معمایی بود. حدود ساعت ۴ ظهر بود که خبر این جنایت به پلیس پایتخت رسید. بازپرس کشیک قتل به همراه ماموران در محل حاضر شدند. آنها در حوالی یافتآباد و کنار اتوبان در یک زمین خاکی، جسد مردی را دیدند که غرق خون شده بود. او با ضربات چاقو به قتل رسیده بود. همان نزدیک نیز یک خودروی کوییک پیدا شد. وقتی مدارک داخل جیب مقتول بررسی شد، مشخص شد که این خودرو متعلق به او بوده است. اما هنوز مشخص نیست که این مرد چرا و به دست چه کسانی کشته شده است. در حال حاضر به دستور بازپرس، تحقیقات در اینخصوص ادامه دارد.
افشای قتل در غسالخانه
آخرین جنایت در سال جدید نیز مربوط به مردی جوان میشود که به دست همسرش کشته شد. زن جوانی که راز جنایت او را مردی در غسالخانه فاش کرد. ماجرا از این قرار بود که اوایل امسال خانوادهای به یکی از شهرستانهای اطراف تهران مراجعه و از عروس خود شکایت کردند. آنها گفتند که به عروسشان مشکوک هستند و تصور میکنند او پسرشان را کشته باشد.
آنها به پلیس گفتند: «دو روز پیش عروسمان به ما گفت که با پسرمان به مسافرت رفتهاند، اما در راه تصادف کردهاند و پسرمان جان باخته است. اما هنگامی که در غسالخانه او را میشستند به ما گفتند که روی بدنش و پشتسرش آثار زخم و برخورد یک جسم تیز دیدهاند. وقتی پرسوجو کردیم عروسم گفت که این زخمها مربوط به تصادف است. ولی ما حرف او را باور نکردیم، چون عروسمان حتی بعد از تصادف به آمبولانس نیز زنگ نزده بود، برای همین به این قضیه مشکوک هستیم.»
اعتراف به جنایت
با اعلام این شکایت، به دستور بازپرس دادسرای همان شهرستان، نبش قبر صورت گرفت. با نبش قبر و بررسی جسد، مشخص شد که او کشته شده است؛ بنابراین همسرش به عنوان مظنون دستگیر شد. او در بازجوییها به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: «مدتی بود که به شوهرم مشکوک شده بودم. حتی از برادرشوهرم خواستم که این موضوع را بررسی کند. برادرشوهرم گفت که با شوهرم صحبت میکند. او به خانه ما در تهران آمد و به شوهرم گفت که دست از این کارها بردارد.
آنها سر همین موضوع با هم دعوا کردند. برادرشوهرم وارد اتاق شد و شوهرم هم به دنبالش رفت. من برای اینکه جلوی دعوا را بگیرم و مانع شوهرم شوم، با چکش ضربهای به سر او وارد کردم. قصد قتل نداشتم، ولی متوجه شدیم که شوهرم جان باخته است. او را داخل ماشین گذاشتیم، با هم به شهرستان زادگاه شوهرم رفتیم و به دروغ گفتیم که او تصادف کرده است.»
از آنجا که محل جنایت در غرب تهران بوده است، پرونده برای ادامه تحقیقات به دادسرای جنایی پایتخت ارسال شد.
منبع : شهروند