به بهانه فرا رسیدن عید سعید فطر، نمونه اشعار شاعران کشورمان را درباره این روز فرخنده بخوانید.

عید فطر؛ عید بندگی است و به بهتر سخن عید پاداش بندگی. مومنان یک ماه روزه می‌گیرند تا در روز عید فطر و اول ماه شوال، در قنوت نمازشان خدای متعال را به پاس همه نعمات و برکات زندگی‌شان شکر کنند و همه خیر و نیکی هایی که او به پیامبران و اولیای خود عرصه داشته را از او بخواهند.

به بهانه فرا رسیدن این روز فرخنده، نمونه اشعار شاعران کشورمان را درباره عید فطر بخوانید: 

علی اکبر لطیفیان

همه رفتند، گدا باز گدا مانده هنوز
شب عید است و خدا عیدی ما مانده هنوز

دهه آخر ماه اول راه سحر است
بعد از این زود نخوابیم، دعا مانده هنوز

عیب چشم است اگر اشک ندارد، ور نه
سر این سفره تو حال و هوا مانده هنوز

کار ما نیست به معراج تقرّب برسیم
یا علیّ دگری تا به خدا مانده هنوز

گوئیا سفره او دست نخورده مانده است
او عطا کرد، ولی باز عطا مانده هنوز

گریه ام صرف تهی بودن این اشکم نیست
دستم از دامن محبوب جدا مانده هنوز

وای بر من که ببینم همه فرصت‌ها رفت
باز در نامه من جرم و خطا مانده هنوز

عید فطر

حبیب الله چایچیان

عید فطر است و اول شوال
نور عشق است و شور و جذبه و حال

بهر توفیق درک ماه خداست
قلب‌ها از نشاط، مالامال

جشن قرآن و جشن غفران است
عید اسلام و روز فخر و جلال

رمضان،‌ای مه نماز و دعا‌ای
ره اکتساب فضل و کمال

رمضان،‌ای گناه شوی بشر
زآن همه چشمه‌های اشک زلال

رمضان،‌ای فضای رحمت حق
که زند مرغ دل، به اوج تو بال

رمضان،‌ای که روز نیمه‌ی توست
مطلع آفتاب عشق و جمال

عید مسعود زاد روز حسن
مجتبای محمدی تمثال

رمضان،‌ای که در شب قدرت
لطف یزدان، برون ز حد مقال

ماه غفران و ماه توحیدی
ماه قرآن و ماه احمد و آل

عید فطر

غلامرضا سازگار

الا‌ای دوستان عید صیام است
چه بنشستید این عید قیام است

طلوع صبحدم را این روایت
هلال ماه نور این پیام است

خوشا حال تمام روزه داران
که حسرت شد نصیب روزه خواران

ره صدق و صفا پویید امشب
جمال یار را جویید امشب

وضو گیرید با عطر بهشتی
به مهدی تهنیت گویید امشب

خوش آن عیدی که با دلدار باشیم
همه با هم کنار یار باشیم

اگر چه عید فیض و عید نور است
اگر چه عید شوق و عید شور است

اگر چه عید مجد است و سعادت
تمام عید‌ها روز ظهور است

بدون یار، گل خار است خار است
گل نرگس اگر آید بهار است

شعر برای عید فطر

علیرضا قزوه

آمدیم از سفر دور و دراز رمضان
پی نبردیم به زیبایی راز رمضان

هر چه جان بود سپردیم به آواز خدا
هر چه دل بود شکستیم به ساز رمضان

سر به آیینه «الغوث» زدم در شب قدر
آب شد زمزمه راز و نیاز رمضان

دیدم این «قدر» همان آینه «خلّصنا» ست
دیدم آیینه‌ام از سوز و گداز رمضان

بیش از این ناز نخواهیم کشید از دنیا
بعد از این دست من و دامن ناز رمضان

نکند چشم ببندم به سحر‌های سلوک
نکند بسته شود دیده باز رمضان

صبح با باده شعبان و رجب آمده بود
آن که دیروز مرا داد جواز رمضان

شام آخر شد و با گریه نشستم به وداع
خواب دیدم نرسیدم به نماز رمضان

برچسب ها: ماه رمضان ، عید فطر
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.