در این گزارش به مرز بین بیماری و سلامت روان کودکان پرداخته ایم.

«این بچه مشکل داره، انگار بیش فعال، اصلاً رفتارش طبیعی نیست، بیش از حد شیطونه، تا دیر نشده حتماً به یه روانشناس نشونش بده»، «بچه ام چند وقته به نظرم علائم بیماری اوتیسم داره، دائماً یه کاری رو تکرار می‌کنه، احتمالش زیاده که مبتلا به این بیماری باشه»، این جملات و نمونه‌هایی از این دست را این روز‌ها بیشتر از دهه‌های قبل، از والدین و اطرافیان آن‌ها می‌شنویم. بسیارند، پدر‌ها و مادر‌هایی که با آگاهی از چند علامت بیماری‌هایی همچون بیش فعالی، عدم تمرکز یا اختلال اوتیسم، آن را به فرزند خود نسبت داده و شبانه روز نگران هستند که فرزند آن‌ها مبتلا به بیماری‌های این چنینی باشد. فارغ از اینکه کودک، مبتلا به بیماری باشد، در خیلی از موارد تمامی این ترس‌ها و تصورات اشتباه است.

اشکال کار در این است که والدین یا اطرافیان کودک هیچ شناخت دقیقی در زمینه مرز میان سلامت و بیماری کودک ندارند و این امر سبب می‌شود، اضطراب و تشویش ایشان دوچندان شود، در حالی که رفتار فرزند آن‌ها کاملاً طبیعی بوده و این والدین هستند که با دلایل اضطرابی و برچسب زنی بی‌مورد، فشار و استرس مضاعفی را به خود، اعضای خانواده و حتی فرزندشان وارد می‌آورند.

مهسا شریف راز، روانشناس با بیان اینکه در حال حاضر تک فرزندی در کشور رایج شده است، به «ایران» می‌گوید: افزایش خانواده‌های تک فرزند و در عین حال زمان‌های فراغت زیادی که والدین با فرزندان سپری می‌کنند، پیامد‌های متفاوتی را نسبت به دهه‌های قبل به‌دنبال دارد. مادران نسل‌های پیشین با اینکه اکثراً خانه‌دار هم بودند، ولی به‌دلیل تعداد زیاد فرزندان نمی‌توانستند زمان زیادی را با آن‌ها سپری کنند، در حال حاضر این تغییر بسیار بارز است، این در حالی است که با گسترش فضای مجازی و مراجعه به کتاب‌های فرزندپروری شاهد تبعاتی منفی هم هستیم. با اینکه مطالعه و حضور در فضای مجازی در بسیاری مواقع می‌تواند به والدین کمک کند، اما در عین حال افراد غیرمتخصص با در اختیار گذاشتن اطلاعات ناکارآمد و زیاد ضربه‌های روانی عمیقی را به والدین و فرزندان وارد می‌آورند.
او در ادامه اضافه می‌کند: روی صحبت با پدر‌ها و مادر‌های معمولی در بطن اجتماع است، درکل والد بودن اضطراب و نگرانی به‌دنبال دارد، هر فردی به محض اینکه مطلع می‌شود پدر یا مادر شده، حجمی از اضطراب را تجربه می‌کند، در عین حال هجوم اطلاعات گاه نادرست در زمینه تربیت فرزندان، بار روانی والدین را دوچندان کرده است.

در واقع این حجم از اطلاعات برای افراد عادی که اطلاعات روانشناسی بالایی ندارند، نمی‌تواند مفید باشد و حتی احتمال دارد برعکس عمل کرده و سبب شود والدین به اشتباه شروع به برچسب‌زنی فرزندان کنند. امروز مسأله جامعه ما این است که جامعه‌ای تحصیلکرده داریم، اما فرق بین مقاله علمی از غیرعلمی تشخیص داده نمی‌شود. لینک‌ها و کانال‌های غیرتخصصی این روز‌ها بشدت افزایش پیدا کرده‌اند و افراد عادی نباید به اعتبار و صحت و سقم داده‌ها در فضای مجازی اعتماد کنند.
به اعتقاد شریف راز، حضور برخی روانشناسان غیرمتخصص در مهد‌های کودک هم می‌تواند به مشکلاتی از این قبیل دامن زند، تشخیص بیش فعالی، عدم تمرکز و بیماری‌هایی دیگر از این دست توسط افراد غیرمتخصص، والدین را بیهوده نگران می‌کند. حدود نیمی از بیماری‌هایی که به کودک نسبت داده می‌شود، ناشی از اضطراب والدین است. برخی از روانشناسان بر این باورند که احتمالاً والدینی که در اتاق انتظار نشسته‌اند، بیمار اصلی هستند نه کودکی که در مقابل آن‌ها حضور دارد.
این روانشناس با اشاره به اینکه دو سال پر از اضطراب و تنش ناشی از کرونا را گذرانده ایم، توضیح می‌دهد: حدود دو سال کودکان در کنار خانواده بودند، حالا پس از این مدت زمان طولانی خیلی از کودکان زیر ۵ سال مجبور شدند به مهدکودک سپرده شوند، این امر ناخودآگاه برای آن‌ها حجمی از اضطراب را به‌دنبال دارد، ممکن است خیلی از بچه‌ها به عروسکی بشدت وابسته شوند و آن را از خود جدا نکنند، آن عروسک یا اسباب بازی حکم یک تکه از خانه امن را دارد، این عادت به هیچ عنوان ارتباطی با بیماری اوتیسم ندارد. اضطراب جدایی از محیط خانه، سبب وابستگی به وسایل خاصی از خانه می‌شود و ممکن است والدین تصور کنند، کودک آن‌ها مبتلا به اوتیسم است.
او در خصوص افزایش قابل توجه کودکان مبتلا به بیماری اوتیسم یا بیش فعالی در کشور، بیان می‌دارد: امکان ندارد در طول چند سال این حجم انبوه از بیماری‌هایی از قبیل اوتیسم در کشور چنین سیری افزایشی داشته باشد، مگر اینکه به دلیل خارجی این بیماری‌ها وارد ژنتیک یا محیط افراد کشور شده باشد، بدون شک تشخیص‌ها هم اشتباه شده است. چند سالی است که شاهدیم، بچه‌ها از سنین پایین بشدت وابسته به گوشی‌های موبایل می‌شوند تا جایی که به هیچ عنوان نمی‌توان گوشی موبایل یا تبلت را از یک کودک جدا کرد. اینجا یک پرسش می‌تواند ثابت کند که این کودکان بیمار نیستند و آن سؤال این است که «مگر غیر از این است که کودکان از والدین می‌آموزند؟» وقتی پدر و مادر هر دو بشدت و غیرقابل کنترل همواره سر در گوشی دارند، کودک آن‌ها هم ناخودآگاه از ایشان تعلیم می‌بیند، باید بپذیریم که بچه‌ها از بزرگتر‌ها می‌آموزند. مسأله امروز، مسأله والدی گری و تربیت کودکان است، متأسفانه مهد‌های کودک و دبستان‌ها نیز در امر تربیت کودکان چندان مفید عمل نمی‌کنند و بیشتر جنبه علم آموزی مد نظر قرار دارد تا تربیت کودکان، در کنار حساسیت‌های بی‌مورد والدین و انگ‌زنی به کودکان در حوزه تربیت کودکان در مهد‌های کودک و دبستان‌ها نیز نیازمند بازنگری جدی هستیم.

برچسب زدن به کودکان ممنون!

مهدی مجرد، روانشناس نیز با اشاره به اینکه دوران کودکی تا قبل از پیش دبستانی دارای اهمیت بالایی به لحاظ آگاهی از سلامت روان است، به «ایران» می‌گوید: شکل‌گیری شخصیت و رشد شناختی کودک از طریق کنجکاوی، تقلید و کشف دنیای پیرامونی ایجاد می‌شود. رفتار و عملکرد کودک نشان‌دهنده سطح رشدی و شناختی متناسب سن او است، اما در بعضی کودکان رفتار‌هایی دیده می‌شود که به‌صورت طبیعی و بهنجار نیست و عملکرد کودک را دچار اختلال می‌کند. یکی از این موارد، اختلال نقص توجه و بیش فعالی است که تشخیص دقیق آن در زمان دبستان و پیش دبستانی است و اگر از رفتار و عملکرد کودک در دوران پیش دبستان، شناسایی نشود، احتمال بهبود علائم و رفتار‌های مربوطه در دوران مدرسه بیشتر است.

این اختلال علائمی نشان می‌دهد که آشکارا بیانگر بی‌توجهی، حواس پرتی و بی‌نظمی هستند و علائم معمولی یک کودک با معلولیت ذهنی (تأخیر در رشد ذهنی) را نشان نمی‌دهند. بنابر اظهار والدین، مجموعه رفتار‌های ناسازگارانه‌ای که در سنین پیش دبستان گزارش شده است، شامل مواردی می‌شود که در آن، کودکان دائماً می‌دوند، زمین می‌خورند و گویا به نظر می‌رسد، تاب و تحمل نشستن در یک مکان را ندارند، به‌عنوان نمونه چنانچه در مکانی مانند رستوران مجبور باشند، مدتی بنشینند، احساس ناراحتی کرده و همواره بی‌قراری در آن‌ها کاملاً مشهود است.
به گفته این روانشناس، والدین این کودکان در بیشتر مواقع از اینکه هیچ گاه نمی‌توانند توجه کودک را به خود جلب کنند، ابراز ناراحتی می‌کنند. به طور کلی رفتار‌هایی که تا قبل از سنین پیش دبستانی دیده می‌شود، باید مورد دقت قرار بگیرد، ولی در عین حال هم جنبه انگ به کودک نداشته باشد در مقابل هم می‌تواند پیش‌بینی کننده یک اختلال باشد و در صورت مشاهده همه علائم با مراجعه بموقع به متخصص بتوان درمان‌های مورد نیاز را اجرا کرد.

در مجموع می‌توان این علائم را به طور خلاصه اینگونه بیان کرد که کودکان دارای برخی اختلالات، علائم مشترکی دارند، از جمله جنب و جوش زیاد، ناسازگاری زیاد با والدین و دوستان، این قبیل کودکان اغلب قوانین بازی را رعایت نمی‌کنند و اصلاً یک بازی را نمی‌توانند به آخر برسانند، متناسب با سنشان نمی‌توانند در یک زمان مشخص در یک مکان مشخص بنشینند، توانایی سرگرم کردن خود را ندارند، به همین دلیل یا پدر و مادر باید آن‌ها را سرگرم کند یا گوشی و تبلت یا اینکه دائماً در حال غر زدن، دعوا و ناراحتی کردن از شرایط و محیط هستند.
مجرد در ادامه می‌افزاید: علائمی که در نوزادان مشاهده می‌شود، گویای این است که کودکان دارای اختلال، اغلب و به طور پیوسته گریه می‌کنند، فریاد‌های بلند و نافذ دارند، این نوزادان اغلب بی‌قرار هستند و دوره‌های خواب بسیار کوتاهی دارند و خواب آرام و عمیق آن‌ها بسیار کم است. برخی از نوزادان یا کودکان گاه پاره‌ای از این علائم را دارند و والدین یا اطرافیان به اشتباه تصور می‌کنند که آن کودک دچار اختلال و بیماری است، بهترین راهکار پس از مشاهده تمامی علائم، مراجعه به یک متخصص است تا از این طریق از انگ زنی بیهوده و مخرب به کودک هم جلوگیری شود.

نیم نگاه

درکل والد بودن اضطراب و نگرانی به‌دنبال دارد، هر فردی به محض اینکه مطلع می‌شود پدر یا مادر شده، حجمی از اضطراب را تجربه می‌کند، در عین حال هجوم اطلاعات گاه نادرست در زمینه تربیت فرزندان، بار روانی والدین را دوچندان کرده است. در واقع این حجم از اطلاعات برای افراد عادی که اطلاعات روانشناسی بالایی ندارند، نمی‌تواند مفید باشد و حتی احتمال دارد برعکس عمل کرده و سبب شود والدین به اشتباه شروع به برچسب‌زنی فرزندان کنند.

منبع : ایران

برچسب ها: کودکان ، سلامت روان
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.