ترجمه کتاب کودک، یکی از موضوعات حوزه نشر است که در این سالها بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است. موضوعی که با چالشهایی روبروست چراکه برخی از افراد فکر میکنند با دانش زبانی و اطلاعات نسبی خود در زمینه کودکان و همچنین به دلیل حجم کم مطالب کتابهای کودکان در مقایسه با بزرگسالان میتوانند به راحتی به فعالیت در حوزه ترجمه کتاب کودک بپردازند. این در حالی است که ترجمه کتاب کودک، به عنوان یکی از ابزارهای ارتباط میان فرهنگی اهمیت دارد. از این رو، با سیده هستی حسینی، مترجم کتاب کودکان گفتوگو کردیم.
خانم حسینی، درمورد تفاوت ترجمه کتاب کودک با کتابهای نوجوان و بزرگسال بفرمایید. آیا ترجمه کتابهای این رده سنی آسان است؟
به عنوان کسی که در این حوزه کار کرده ام باید بگویم، چون کتابهای کودک، کتابهای کم حجمی هستند و بار اصلی معنا روی تصویر است اغلب مخاطبان فکر میکنند که ترجمه این کتاب، راحت است. از اینرو، متاسفانه یا خوشبختانه، هرکسی که گوشی هوشمند دارد خودش را مترجم میداند. ولی این تصور کاملا اشتباه است. زیرا من به عنوان مترجمی که علاوه بر حوزه کودک، ترجمه کتابهای سنگین روانشناسی، بازاریابی و بورس و رمان نوجوان را نیز برعهده داشته ام بر این باور هستم که ترجمه کتاب کودک به مراتب سختتر از ترجمه کتابهای سنین دیگر است. چون یکی از مشکلات کتابهای تصویری این است که تصاویر، بار اصلی معنا را به دوش میکِشند و درواقع، بخش اصلی داستان در تصویر مطرح میشود و در قسمتهایی که تصویر نمیتواند داستان را آن طور که باید روایت کند، جملهای قرار گرفته است که در این میان، خواننده کتاب باید خیلی به تصویر توجه کند و همه اینها نشان میدهد که برگردان کتابهای کودک بسیار سختتر از مقالههای علمی، رمانهای نوجوانان و بزرگسالان است.
نکته دیگری که باید در این خصوص به آن اشاره کنم، این است که دایره واژگان کودکان بسیار محدودتر از نوجوانان و بزرگسالان است و مترجم باید توجه کند که کودکان چگونه چنین واژگانی را بیان میکنند و این مفاهیم در ذهن آنها به چه صورت است تا بتواند کار ترجمه را به درستی انجام دهد. از طرفی دیگر، مترجم باید با دنیای کودک آشنایی داشته باشد و صِرف مادر، روان شناس کودک و نوجوان بودن دلیل بر این نیست که فرد بتواند مترجم خوبی در حوزه کودک باشد. زیرا من به عوان مترجم که در حیطه ارزیابی ترجمه و ویراستاری تطبیقی ترجمه هم فعالیت میکنم، رزومههایی که برای بنده ارسال شده را دیده ام که مثلا فرد، مادر دو فرزند بوده و تصور میکرده است که صِرف مادر بودن، بیان خوب در قصه گویی و داشتن دانش نسبی زبان میتوانند دلایل خوبی برای موفق شدن او در عرصه ترجمه کتاب کودک باشند و این موضوع تا جایی پیش رفته است که حتی برخی از سلبریتیها به دلیل این که بستگانشان دارای انتشارات هستند، وارد این حوزه شده اند و ناشرها هم از طریق آنها سعی کرده اند که نشر خود را شناختهتر کنند. به همین دلیل، تجربه به من ثابت کرده که ترجمه کتاب کودک به دلایل مختلفی، بسیار سختتر است و در طول انجام کار، با وجود این که دست مترجم بسته است، ولی باید ترجمه خوبی را ارائه دهد.
ترجمه کتاب کودک در ایران، بیشتر چه موضوعاتی را در بر میگیرد؟ آیا تعدد موضوع در این حوزه وجود دارد؟
بیشترین چیزی که والدین در میان کتابهای کودکان جستجو میکنند، این است که از طریق کتاب خواندن، یک سری از مشکلات کودکان حل شود. به همین دلیل، اغلب، به موضوعهای روانشناسی و مهارت پروری علاقه نشان میدهند و این کتابها را بیشتر تهیه میکنند. به طور مثال؛ مادری میگوید که بچه من زیاد دروغ میگوید. از اینرو، کتابی میخواهم که بچه ام با مفهوم دروغ آشنا شود تا دیگر دروغ نگوید و یا کتابهایی درمورد نحوه عذرخواهی کردن و یا پذیرش تولد خواهر یا برادر و... که اینها نشان میدهد مخاطبان کتاب حوزه کودک بیشتر خواهان کتابهای آموزشی هستند و اینها باعث میشود ناشرها هم بیشتر به این سمت حرکت کنند.
به طور کلی، جایگاه و اهمیت ترجمه کتاب کودک در کشور تا چه اندازه است؟ و این حوزه در بازار نشر با چه مشکلاتی روبروست؟
اگر بخواهم از دید خودم به عنوان مترجم، به بیان جایگاه ترجمه کتاب کودک در کشور و برخی از مشکلات آن بپردازم، باید بگویم نسل آینده ما نسلی هستند که الان در حال تربیت آنها هستیم و در حقیقت، کودک، یک لوح سفیدی است که هر خوراکی به او بدهیم براحتی میپذیرد و در ذهن ناخودآگاه خود جای میدهد و تفکر و تصورات آینده خود را میسازد. در نتیجه، این که ناشران زیادی وارد حوزه کودک شده اند، میتواند مزایا و معایب زیادی داشته باشد. به طور مثال؛ این که مخاطب تعدد انتخاب دارد و راحتتر میتواند از میان موضوعهای متنوع به انتخاب کتاب بپردازد خوب است. اما در مقابل، نکته منفی این است که برخی از ناشران کمک آموزشی ما بیشتر به حوزه کودک روی آورده اند و این موضوع باعث میشود آنها پس از مدتی، فقط به این فکر باشند که صرفا کتابی را چاپ کنند و فروش بالا و سود کلانی داشته باشند و متأسفانه، در نشر کودک بسیار شاهد این موضوع هستیم و عمده دلایل آن نیز، حجم کم کتاب ها، استقبال زیاد خانوادهها و بازار داغ این حوزه است و از طرفی، سرمایهای که برای این کار صرف میشود در مقایسه با سرمایه چاپ کتاب بزرگسالان کمتر است. پس همه این دلایل باعث میشوند که پای بسیاری از نشرها از جمله نشرهای آموزشی به حوزه کودک باز شود و بخواهند کتاب تولید کنند و در قید کیفیت نباشند، چون سود بالای نشر کودک باعث کاهش کیفیت نیز شده است.
آیا تمام ویژگیهایی که مترجم کتاب بزرگسالان دارد باید مترجم کتاب کودک هم داشته باشد؟
به نظر من، مترجم کتاب کودکان باید بیشتر از مترجم کتاب بزرگسالان به مسائل فرهنگی، آموزشی، روانشناسی و... واقف باشد. چون بزرگسالان تحت تاثیر تبلیغات، مترجم، انتشارات و... خودشان، انتخاب کننده هستند و قدرت تحلیل دارند، ولی برای کودک، بار آموزشی ضمنیتر است و در لا به لای داستان، موضوعی مطرح میشود و کم کم تفکر، تخیل و ذهنیت کودک شکل میگیرد و توجه به این مسئله برای کودکان بسیار مهمتر است. بنابراین، مترجم باید تفاوتهای فرهنگی را تحلیل کرده و به گونهای ترجمه کند که به ذهن کودک آسیبی وارد شود.
استقبال خانوادهها از کتابهای ترجمه شعر بیشتر است یا داستان؟
خانوادهها از کتابهای داستان بیشتر استقبال میکنند؛ به طوری که ما برای چاپ کتاب شعری با یک نشر همکاری میکردیم که این کتاب شعر، به سختی به چاپ دوم رسید. این در حالی است که برای کتابهای داستانی و سرگرم کننده چنین اتفاقی نمیافتد و این نوع کتابها راحتتر به چاپ سوم و چهارم میرسند و دلیلش این است که شاید چنین کتابهای شعری، جذابیت لازم را ندارند و مترجم، شعر را به صورت طولانی برگردان میکند و بدنبال آن، مشکل این است که ما شاعرانی داریم که مترجم نیستند و در مقابل، مترجمانی هم داریم که اصلا شاعر نیستند و همین فاصله باعث میشود تا کتابهای شعر این حوزه با وجود جذابیت تصاویر، کیفیت چاپ و جلد و... از خروجی جذاب و خوبی برخوردار نباشند. زیرا ترجمه آن طور که باید، نبوده و کیفیت لازم را نداشته است. از اینرو، اگر ما شاعرهایی داشته باشیم که هم مترجم و هم به انگلیسی واقف باشند شاید اقبال از ترجمههای کتاب شعر بیشتر شود. هرچند که من ترجیح میدهم شعر به صورت ترجمه شده نباشد، چون مفهوم آن به طور کامل بیان نمیشود.
میزان کتابهای ترجمه شده در حوزه کودکان بیشتر است یا تألیفی؟ چرا؟
میزان کتابهای ترجمه شده در حوزه کودکان در مقایسه با تألیفی بیشتر است و برخی از دلایل آن منافع ناشر، کم بودن نویسنده و تصویرگر کتاب کودک و... است. این در حالی است که بیشترین بار معنایی کتاب کودک برعهده تصاویر است و به همین دلیل، اغلب ناشران ترجیح میدهند که کتاب ترجمه شده منتشر کنند. زیرا در بسیاری از مواقع، کتابهایی را از خارج از کشور میآورند و یا از طریق سایتهای مربوطه تهیه میکنند که هزینه زیادی برای آنها ندارد و با توجه به متن کم کتاب، صفحه آرایی آن را انجام میدهند و سپس با دادن مبلغ بسیار ناچیز به مترجم شروع به کتابهای ترجمه کودک کرده و سود کلانی میکنند که در این میان، حتی در اغلب مواقع، وجود مافیای نشر کودک باعث میشود که همان مبلغ اندک هم به مترجم پرداخت نشود و همه اینها چرخهای است که بسیاری از ناشران با صرف نکردن مبلغ زیاد، کتابهای این حوزه را منتشر میکنند. در صورتی که برای کتاب تألیفی چنین نیست.