ماه ذی القعده، یازدهمین ماه قمری است که به تعبیری می توان این ماه را ماه امام رضا(ع) نامید چراکه در روزهای آغازین این ماه، حضرت معصومه(س)، خواهر امام رضا(ع) متولد شدند و در یازدهم ماه ذی القعده، ولادت با سعادت خود حضرت و در بیست و سوم همین ماه، زیارتی مخصوص امام رضا(ع) است که بنابر نقلی، از آن به عنوان روز شهادت امام رضا(ع) نام برده شده است. یعنی برای شهادت امام هشتم شیعیان(ع)، دو ماه و دو روز(یعنی روز بیست و سوم ماه ذی القعده و روز آخر ماه صفر) را عنوان کرده اند و همچنین، در پایان این ماه ، شهادت فرزند بزرگوار ایشان، حضرت امام جواد(ع) است.
حجت الاسلام والمسلمین سید محمدباقر علم الهدی، کارشناس مذهبی، در رابطه با چگونگی ولادت امام جود(ع) گفت: در حقیقت، ولادت امام جواد(ع)، یک ولادت عجیبی بوده است. به جهت این که حدود ۴۷ سال از عمر شریف امام رضا(ع) می گذشت. اما هنوز خداوند متعال به ایشان فرزندی عنایت نکرده بودند و به همین دلیل، مردم، آرام آرام گمان می کردند که شاید جریان مبارک امامت، به امام رضا(ع) ختم شود ولی در ماه رجب سال ۱۹۵ هجری، منزل امام هشتم(ع) به نور جمال امام جواد(ع) روشن شد و تمام آن دلهره ها و شایعاتی که در رابطه با بی فرزندی امام رضا (ع) نقل می شد، پایان یافت و نسل امامت از امام رضا(ع) توسط فرزند عزیزشان، آقا امام جواد(ع) جریان پیدا کرد و مادر امام نهم(ع)، یک خانم مصری و بسیار پاکدامن و منزه بودند.
این کارشناس مذهبی، با اشاره به نام ها و القاب های متفاوت امام نهم(ع) گفت: امام جواد(ع)، نام ها و القاب متفاوتی داشتند که یکی از معروف ترین آن ها به نام تقی، به معنای تقوا و پرهیز کردن و پروا کردن از گناه است که این تقوای الهی که خداوند متعال در قلب امام جواد(ع) قرار داده بودند از وجود ایشان، خورشید درخشانی را برای زندگانی و جامعه بشری ساخته بود و جواد، از دیگر القاب شناخته شده امام نهم (ع) و برگرفته از جود، به معنای بخشندگی و ایثارکننده در راه خدا است که بخشندگی این امام در راه خدا، تنها یکی از ویژگی های مهم ایشان است؛ به طوری که همواره نیازمندان را شناسایی کرده و مردم را از مواهب خود بهره مند می کردند.
حجت الاسلام علم الهدی درخصوص دوران زندگی امام جواد(ع) این طور میگوید: دوران زندگی امام نهم(ع)، یکی از حساس ترین دوره های تاریخ صدر اسلام و تشیّع به حساب می آید چراکه شیعیان، پس از سپری کردن روزگار سخت و تحمل شایعه ها و حفظ دین و دینداری خود در مسیر پرتلاطم جوّهای فکری و عقیدتی بسیار در برابر هجوم ظالمانه دشمن، پایداری کرده و پس از تبعید امام رضا(ع) از مدینه به مرو، امام جواد(ع) به همراه مادرشان در مدینه تنها زندگی کردند و ایشان در خردسالی یعنی در سن ۷-۸ سالگی به امامت رسیدند و همین امر، خودش مزید بر علت شد که دشمنان امامت و شیعه همواره طعنه بزنند و به امام رضا(ع) بگویند که زمام امور خود را به یک کودک خردسال داده اند ولی امام جواد(ع) با بیانات بسیار منطقی و حضور در محافل علمی و ادبی، سرآمد همه فضلا و دانشمندان آن زمان بودند و شایستگی و لیاقت خود را به مردم نشان دادند و ثابت کردند که امامت به سن نیست و مهم، عنایت و نوری است که خداوند متعال در قلب امام قرار می دهند تا ابرهای تیره زندگی را از روی سرِ مردم کنار بزنند و همواره خورشید حقیقت را برای آن ها روشن کنند همان گونه که حضرت عیسی بن مریم (ع) در گهواره، اظهار عبودیت و بندگی خداوند و اعلام نبوت و رسالت از ناحیه پروردگار عالم کردند و قرآن نیز به این امر، اذعان می کند.
او گفت: در تاریخ، به نقل از یکی از یاران امام رضا(ع) آمده است که من در خراسان به محضر امام هشتم(ع) رسیدم و یکی از حضار به ایشان گفت: آقای من! بزرگ من! اگر برای شما پیشامدی رخ دهد و شما از دار ِ دنیا بروید. ما به چه کسی مراجعه کنیم؟ که امام رضا( ع )فرمودند: به فرزندم، ابوجعفر. این در حالی است که امام جواد(ع) در آن زمان، بسیار کودک بودند و سن کمی داشتند و سپس، امام هشتم (ع)، فرمایش خود را تکمیل کردند و گفتند: خداوند متعال، حضرت عیسی بن مریم(ع) را در کمتر از سن فرزندم، رسول و پیامبر و صاحب شریعت قرار دادند و این یکی از نکاتی بود که همیشه امام رضا(ع) در خصوص فرزندشان تأکید می کردند.
علم الهدی با بیان این که عظمت روحی و شخصیتی امام جواد(ع) به شکلی بود که حتی دشمنان خود را با این تعالی روح، زمین گیر می کردند، گفت: شخصی به نام قاسم بن عبدالرحمان که از مخالفان امام جواد(ع) بود، نقل کرده است:
روزی در بغداد دیدم که مردم در جایی جمع شده و ازدحام کرده بودند. پرسیدم: چه خبر؟ چرا مردم دورِ هم جمع شده اند؟ عده ای گفتند: این آقازاده! کوچولویی که می بینید فرزند امام رضا(ع) و در حال عبور کردن هستند.
من سرک کشیدم، دیدم کودکی سوار بر اسبی است و با عظمت و جلال و شکوهی، در حال عبور کردن است و سپس، با خودم گفتم که واقعا این شیعیان را ببینید که چگونه خودشان را گرفتار کودکی کرده اند و خداوند متعال، اطاعت این کودک را بر آن ها واجب کرده اند.
در دلم گفتم چقدر این شیعه ها دارند به سمت مسیر انحرافی می روند و چه اعتقادات سخیفی دارند که پروردگار الهی، اطاعت این بچه را بر آن ها واجب کرده اند تا این فکر در ذهنم شکل گرفت و امام جواد (ع)، من را دیدند و آیه ۲۴ سوره مبارکه قمر، «فَقَالُوا أَبَشَرًا مِنَّا وَاحِدًا نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ» را خواندند و گفتند: «آیا سزد که ما یک بشری از جنس خودمان را پیروی کنیم؟ در این صورت، به گمراهی و جنون سخت در افتادهایم.»که در این آیه، منافقان می گفتند آیا ما باید از بشری که مثل ماست، پیروی کنیم؟ و اگر ما چنین کاری کنیم در ظلمت و گمراهی قرار گرفته ایم.
تا این فکر در ذهنم شکل گرفت، امام جواد (ع) این آیه را خواندند و با خود فکر کردم قطعاً این فرد،جادوگر است و از طریق جادو، از درون من آگاه شده اند و تا این مطلب هم در ذهنم جای گرفت، امام جواد(ع)، آیه بعدی را خواندند و فرمودند:« أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ»«آیا بین ما افراد بشر تنها بر او وحی رسید؟! (چنین نیست) بلکه او مرد دروغگوی بیباک و خودپسندی است.»«سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ»«این منکران به زودی فردای قیامت کاملا معلومشان شود که دروغگوی بیباک و خودپسند کیست.» و سپس متوجه شدم که قضیه، جادو نیست و او حقیقتاً، امام است و از جای دیگری نور می گیرد و بیاناتی دارد.
به گفته این کارشناس مذهبی، یکی از مهم ترین بخش های زندگی امام جواد(ع)، مناظرات ایشان است که با وجود سن کمِشان، همواره در مباحث کلامی، حضور فعالی داشتند و امام، اجازه نمی دادند که افرادی، شیعیان را درباره مسئله امامت، به تردید بیندازند و بتوانند راه های انحرافی را پیش پای آن ها باز کنند؛ به طوری که امام جواد(ع) با بیانات بسیار عمیق و دقیق خود جلوی انحرافات را می گرفتند و پاسخ های علمی، روشن و قاطعی می دادند به شکلی که برای کسی، شبهه ای باقی نمی ماند.
علم الهدی میگوید: امام نهم (ع)، یک ازدواج تحمیلی داشتند. زیرا مأمون، خلیفه عباسی با اهداف کاملاً سیاسی و نیرنگ بازانه برای رهایی از تنگناهای سیاسی و وضعیت دشواری که پس از شهادت امام رضا (ع) برای خلفای بن العباس اتفاق افتاد و برای این که بگوید ما عباسیها با فرزندان پیغمبر (ص)، پسر عمو هستیم و به آنها علاقه مندیم، به اجبار، دختر خود را به همسری امام جواد (ع) در آورد تا نشان دهد که ما با اینها ارتباط داریم و حتی فرزند خودمان را به همسری آنها در میآوریم و با تهدید، امام جواد (ع) را مجبور کرد که به این ازدواج تن دهند تا از مسیر ازدواج دخترش و امام نهم (ع)، هم مشکلات اجتماعی خود را رفع و رجوع کند و هم جاسوسهای را در منزل حضرت قرار دهد تا فعالیتهای امام جواد (ع) را دقیقاً زیرنظر بگیرد و افرادی که با امام ارتباط داشتند و اقداماتی که حضرت انجام میدادند را از نزدیک رصد کند و در حقیقت، همین جاسوسه، یعنی دختر مأمون با سمّ، امام جواد (ع) را به شهادت رساند.
نهمین امام شیعیان حضرت امام محمد تقی (ع) معروف به جوادالائمه (ع)، در ۱۰ رجب سال ۱۹۵ هجری قمری در مدینه منوره دیده به جهان گشود و در آخرین روز از ماه ذی القعده سال ۲۲۰ هجری قمری در بغداد به شهادت رسید.
خیلی ممنون مطالب مفیدی بود.