وحیدنیا گفت: برای پرداختن به موانع ازدواج باید ابعاد مختلفی مانند ابعاد فردی از جمله نگرشها، باورها و ساختار روانی فرد و آنچه که باعث میشود یک فرد در مواجهه با مناسبات فردی و بین فردی و تعارضات زندگی راه حل مدار، مسئله مدار و هیجان مدار فکر کند، در نظر گرفته شود.
او ادامه داد: در نهایت باید ابعاد خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی و اساس باورهای غلطی که در یک جامعه ممکن است وجود داشته باشد، نگرشهای غلط و نقش ازدواج در زندگی و جامعه و کارکردهای آن که ممکن است در جامعه شکل گیرد و باعث شود انسانها از ازدواج امتناع کنند، بررسی شود.
مدیرکل مشاوره و امور روانشناختی بهزیستی کشور گفت: آنچه که در این سه سطح اثر میگذارد ساختار رفاه اجتماعی کلان یک کشور است یعنی اگر با نگاه سیستمی به آن نگاه شود، طبیعتا سیستمهای کلان و سیستمهای میانی مانند محیطهای کار و تحصیل و سیستمهای پایه مانند خانواده را تحت الشعاع قرار میدهد و تقویت ساختار رفاه اجتماعی کلان یک کشور میتواند جامعه و افراد را نسبت به وضعیت ایمنی روانی، اقتصادی، اشتغال و تامین معاش مطمئن کند.
به گفته او در موانع ازدواج باید به بلوغ دیرهنگام و به تاخیر افتاده افراد توجه شود. یعنی اگر فردی وابستگیهای مختلف مفرطی در حیطههای مادی، هیجانی، احساسی و اقتصادی داشته باشد، این فرد شرایط پایه برای ورود به تصمیم ازدواج را ندارد.
مدیرکل مشاوره و امور روانشناختی بهزیستی کشور ادامه داد: پختگی فرد مسئلهای است که باید به آن توجه شود و نباید از علت همه موضوعاتی که در تصمیمات فرد و سبک زندگی فرد تاثیر میگذارد، غافل شد.
وحیدنیا گفت: نفوذ رسانهای و نگرشهای افراطی نسبت به نگرانیهای موجود باعث میشود رفتار آدمها هم تغییر پیدا کند و نگرشهای غلطی هم شکل بگیرد و مانع از این شود که افراد در بحث ازدواج پا پیش بگذارند.
او گفت: بازداری و نگرش افراد از ازدواج و اینکه ازدواج را عامل رشد میدانند یا اینکه ازدواج را عامل نگرانی برای بقیه راه زندگی تصور میکنند، مقولهای است که نمیتوان از آن چشم برداشت.
پول که نباشه، ازدواجی هم در کار نیست.
مشکل فقط اقتصادیه
مهریه و توقع بیش از حد دختران به درد نخور
با این وضع فرد می گوید : چرا ازدواج؟؟؟؟؟
کاهش سطح امید به آینده
فکر کنید ی جون بخواد ازدواج کنه ، 1) مشکل مسکن 2) حداقل برگزار مختصر عروسی 3) تهیه لوازم زندگی 4)داشتن حداقلی ترین وسیله نقلیه 5)حداقل خرید یک سرویس طلا و......
حالا با این مدیریت کلانی که تو کشور هست چند تا از این گزینه ها رو می تونن زوجین بهش برسن و انجامش بدن ِ نمونه اش خوده من رفتم تو 32 سال دیگه بعید هم بدونم از این به بعد بهش هم فکر بکنم چون شدنی نیست
برای فهمیدنش نبوغ نمیخاد ، مسئول بین مردم زندگی بکنه دستش میاد .
بحث اقتصادی اصلا و اصلا مطرح نیست.
اصلا هزینه زندگی زیاد نیست
اصلا هزینه مسکن زیاد نیست
چرا خودتونو زدین به اون راه؟؟؟