تهران- ایرنا- «باربا پاپا» نام یک کارتون قدیمی است و روایتگر خانواده‌ای پر جمعیت است که هر بار درگیر ماجرای جدیدی می‌شوند.

دهه شصت دوران بی تکراری است. پای جعبه جادو تازه به خانه‌ها باز شده بود و پخش برنامه‌های کودک برای کودکان جایگاه ویژه‌ای داشت. هرچند که تلویزیون‌ها اغلب سیاه و سفید بودند و زمان برنامه‌های کودک کم. اما هنوز طعم و مزه لذت بخش این کارتون‌ها زیر دندان کودکان دهه شصتی هست.

از جمله این کارتون‌ها که هنوز هم گاهی اوقات از تلویزیون پخش می‌شود، «بارباپاپا» است. داستان یک موجود ناشناخته صورتی رنگ که شبیه گلابی است و هیچکس نمی‌داند چیست!

اما خیلی‌ها با اینکه از دنیای کودکی فاصله گرفته‌اند و دیگر به میانسالی نزدیک می‌شوند، هنوز نمی‌دانند که بارباپاپا چه بود و جز همان حجم‌های رنگی چیزی از آن به خاطر ندارند. در حالیکه «بارباپاپا» یک لغت فرانسوی به معنای پشمک است که باز هم این خوراکی شیرین و رنگارنگ را دهه شصتی‌ها خیلی خوب به خاطر دارند.

قصه‌ای که یک پشمک ساخت!

کارتون بارباپاپا درواقع اقتباسی از یک کتاب تصویری کودکان به همین نام بود که در دهه ۷۰ میلادی منتشر شد. آنت تایسون و تالوس تایلور زوج فرانسوی-آمریکایی ساکن پاریس که در سال ۹۳ درگذشتند، آن را نوشته و طراحی کرده بودند. ایده بارباپاپا یک روز در باغ لوکزامبورگ به ذهن خالق‌شان رسید. زوج نویسنده در پارک قدم می‌زدند که تالوس تایلور صدای بچه‌ای را شنیده که از خانواده‌اش چیزی می‌خواهد شبیه به: با با با با. او که فرانسه بلد نبوده از آنت معنای کلمه را می‌پرسد و آنت توضیح می‌دهد که کودک در واقع «بارب ا پاپا» می‌خواهد که به معنای پشمک است. کمی بعد در رستوران زوج خلاق نشسته‌بودند و روی دستمال‌ها عکس یک موجود صورتی رنگ و گرد شبیه پشمک را می‌کشند که اسمش بارباپاپا بود که یک خانواده دوست داشتنی داشت.

کتاب بارباپاپا اول به زبان فرانسوی نوشته و بعد‌ها به ۳۰ زبان دیگر دنیا ترجمه شده و مورد استقبال قرار گرفت.

ماجرای یک خانواده هفت نفره

شخصیت‌های اصلی این کتاب‌ها خانواده بارباپاپا هستند که بیشتر به دلیل توانایی‌شان در تغییر شکل به دلخواه شناخته می‌شوند. بارباپاپا‌ها در شکل بومی خود، لکه‌ای شکل هستند، با سر و دست‌های مشخص، اما بدون پا. هر بارباپاپا می‌تواند به هر شکلی که دلش می‌خواهد دربیاید، اما رنگ او تغییر نمی‌کند و همین باعث می‌شود به زودی شناسایی شود.

این شخصیت که هیچکدام از بچه‌ها نمی‌توانستند نامی برای آن انتخاب کنند و نمی‌دانستند که دقیقا چیست، همسری به اسم بارباماما و هفت فرزند به نام‌های باربابراوو یک طرفدار ورزش (قرمز)، باربابیویک نقاش (سیاه و پشمالو)، باربابله یک ملکه زیبایی خودشیفته (بنفش)، باربابرایت یک دانشمند (آبی)، باربالالا یک موسیقیدان (سبز)، باربازوو یک علاقمند به طبیعت (زرد) و باربالیب یک روشنفکر (نارنجی) داشت که از جمله ویژگی‌های آن‌ها این بود که هروقت می‌خواستند می‌توانستند تغییر شکل داده و سخت‌ترین مشکلات را با گفتن جمله معروف راوی «حالا بارباپاپا عوض میشه» حل کنند.

این کارتون با مدیریت مرحوم حسین معمارزاده دوبله و از تلویزیون پخش شد.

باربا شاطر عوض میشه!

این کارتون که از جمله اولین انیمیشن‌ها به حساب می‌آید، بار‌ها در جهان به زبان‌های مختلف دوبله و پخش شده است. کتاب‌ها و محصولات اسباب بازی این انیمه طرفداران پر و پا قرصی دارد و از جمله نکات قابل توجه این است که شخصیت‌های این داستان در بیشتر ترجمه‌های دنیا با همین اسامی انگلیسی شناخته می‌شوند، جز ترجمه و دوبله عربی که در این نسخه به بارباپاپا، باربا شاطر می‌گویند. اما بد نیست با اعضای این خانواده پر جمعیت بیشتر آشنا شویم.

بارباپاپا

بارباپاپا در باغچه خانه خانواده‌ای فرانسوی زیر خاک به وجود می‌آید و ناگهان رشد می‌کند. بچه‌ها دوستش دارند، اما پدر خانواده بارباپاپا را به باغ وحش می‌فرستد. بارباپاپا آنجا می‌فهمد که قابلیت این را دارد که به شکل‌های مختلف دربیاید. البته رنگش را نمی‌تواند تغییر بدهد.

بارباراپا در یک باغ متولد شد، درست مثل یک گل. او می‌تواند هر شکلی را بگیرد او بسیار خوب و مهربان است و همه او را دوست دارند. او دور از روستا و جایی که دوستانش سیندی و فرانک زندگی می‌کنند، خانه‌ای برای خانواده‌اش ساخته است. با چند تغییر شکل و تخیل درخشان، او به راحتی در سخت‌ترین شرایط کنار می‌آید! او همیشه آماده است تا کمک کند.

بارباماما

این شخصیت سیاه رنگ همسر بارباپاپا است و همیشه دوست دارد که برای هفت فرزندش غذا بپزد. او همواره تلاش می‌کند تا از خانه و باغشان مراقبت کند و قابلیت این را دارد که ساختار‌های بزرگ نظیر سد‌ها و حتی گدازه‌های آتشفشان را هدایت کند.

بارباماما زنی است که هیجان را دوست دارد و برای کمک به دیگران همیشه آماده است.

باربابِل

باربابل دختر جوان بارباپاپا جواهرات، لباس و عطر را دوست دارد. او زمان زیادی را صرف انتخاب لباس‌ها، جواهرات و آرایش می‌کند. او از حیوانات مودار کوچک مانند کرم‌ها یا عنکبوت‌ها می‌ترسد. برای او عنکبوت‌ها واقعا آزاردهنده هستند.

او همواره تلاش می‌کند هرجا که اعضاء خانواده به کمک نیاز داشتند، به آن‌ها کمک کند.

باربالالا

باربالالا خواهر دوقلوی باربازو است. او عاشق موسیقی است و می‌تواند همه ساز‌ها را بنوازد. او به گیاه‌شناسی و محیط زیست علاقه‌بسیار داشته و در عین حال روحیه آرامی دارد.

او به سختی عصبانی می‌شود و همچنین یک ورزشکار بی‌نظیر است.

باربابرایت

باربابرایت یک دانشمند بزرگ است و مدام در آزمایشگاه خانه‌اش مشغول کار است. او علومی نظیر شیمی، فیزیک و یا ژنتیک را خیلی دوست دارد و آن‌ها برای او یک راز به شمار می‌روند.

کشف‌های عجیب و غریب، ماشین‌های حیرت انگیز و ... از جمله کشف‌های او هستند که البته گاهی مفید هستند، اما بیشتر اوقات باعث فاجعه می‌شوند!

باربازو

باربازو دنیا را دوست دارد و از طبیعت و حیوانات محافظت می‌کند. او در علوم طبیعی خیلی پشتکار دارد و همه چیز را درباره جانوران، آب و هوا و آلودگی می‌داند.

باربازو همیشه تلاش می‌کند در آزمایش‌های علمی باربابرایت با موضوع ژنتیک و محیط زیست به برادرش کمک کند.

باربا براوو

باربابراوو یک ورزشکار بسیار قوی است و دوست دارد همیشه برنده شود. او در کنار ورزش غذاخوردن را هم خیلی دوست دارد.

او عاشق کشف معماهاست و به همین دلیل کلاه و ذره‌بینی شبیه شرلوک هلمز برای خود تهیه کرده است.

باربالیب

باربالیب یک دختر مغرور و البته فعال است. او همیشه در کتاب‌ها غوطه‌ور بوده و بسیار زیاد می‌داند. او همیشه دلش می‌خواهد برای خواهر و برادرهایش مادری کند و البته آن‌ها او را در این نقش نمی‌پذیرند. او همواره با باربابراوو به اختلاف می‌خورد و مادر مجبور به جداکردن آنهاست.

باربابیو

باربابیو یک پشمک مودار است که به هنر علاقه بسیار زیادی دارد. او علی‌رغم ظاهر خشنش بسیار حساس است و طراحی، نقاشی، مجسمه سازی، مدل سازی و ... را به خوبی بلد است.

منبع : ایرنا

برچسب ها: کارتون ، دهه شصت
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۰۴ ۲۱ تير ۱۴۰۱
اون صورتیه شبیه زن داییِ منه
نخند بالاخره هرکی یه ایرادی داره
اسکوچیچم که گذاشتن کنار،بایدنم که هی فشار میاره
پنیرم که تموم شده صبح چی بخورم پس من
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۹:۰۰ ۲۰ تير ۱۴۰۱
خیلی دوستش داشتم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۸:۴۲ ۲۰ تير ۱۴۰۱
سال ۵۸ما درمسجد یه تلوزیون پارس ۱۴اینج برنده شدیم اما پدرم قبول نمیکرد میگفت از درس وکارکردن میافتید اینقدر التماسش کردیم رفت تلوزیون تحویل گرفت یادش بخیر چه دورانی بود
Iran (Islamic Republic of)
فدک
۰۸:۰۴ ۲۰ تير ۱۴۰۱
عالی بود و بامزه