شاید شما هم بارها دیده باشید افرادی که مدتها در کشوری با زبان متفاوت کار و زندگی کرده اند، زمانی که میخواهند به زبان مادری خود صحبت کنند، با مشکل روبرو میشوند. پایگاه «بی بی سی فیوچر» در مقالهای علمی، با عنوان «چگونه مغز ما با دو یا چند زبان تعامل میکند» به بررسی چرایی این علت پرداخت.
در این مقاله آمده است: صحبت کردن به زبان دوم و یا سوم، میتواند مزایایی را برای ما به همراه بیاورد، اما گاهی اوقات بطور تصادفی، کلمات، دستور زبانها و حتی لهجههای دو یا چند زبان با همدیگر مخلوط میشوند. همین امر میتواند چیزهای جالبی را در خصوص اینکه مغز ما چطور کار میکند، آشکار سازد.
افرادی که به چند زبان صحبت میکنند، معمولا به راحتی بین زبانهای سوئیچ کرده و زبان گفتاری خود را تغییر میدهند؛ اما گاهی در انجام این کار دچار اشتباه میشوند. دانش موجود در ورای این مسأله، دیدگاه شگفت آوری را در زمینه چگونگی کارکرد مغز ما آشکار میکند.
تحقیق در خصوص اینکه چطور افراد چندزبانه بیش از یک زبان را در ذهن خود تغییر داده و در واقع، با کلمات و زبانها بازی میکنند، امری پیچیده و گاه متناقض به نظر میرسد. زمانی که یک فرد چند زبانه میخواهد صحبت کند، زبانهایی که او میداند، میتوانند همزمان برای او فعال باشند؛ هرچند که او ممکن است تنها از یکی از آنها استفاده کند. این زبانها میتوانند با همدیگر تداخل پیدا کنند؛ بطور مثال، این تداخل درست زمانی که شما انتظار ندارید، وارد گفتار شوند. این تداخل نه تنها در سطح لغات، بلکه حتی میتواند در سطح دستور زبان و لهجه فرد نیز آشکار شود.
«متیو دکلرک» (Mathieu Declerck) محقق ارشد در «دانشگاه وریج بروکسل» میگوید: بر اساس تحقیقاتی که ما از آن اطلاع داریم، یک فرد دو زبانه و یا چند زبانه، زمانی که صحبت میکند، دو زبان و یا چند زبانی که میداند، برای او فعال [و در دسترس]هستند. بطور مثال زمانی که به عنوان فردی دوزبانه که به انگلیسی و فرانسوی صحبت میکنید و میخواهید لغت سگ را بگویید، علاوه بر واژه «dog» (که در انگلیسی به معنای سگ است) معادل ترجمهای آن به فرانسه یعنی واژه «chien» نیز در ذهن شما فعال است.
در واقع گوینده، در این مواقع نیازمند نوعی فرایند کنترل زبانی است. حال در صورتی که به این مسأله توجه کنید، توانایی یک فرد دو یا چندزبانه برای جداسازی زبانهایی که آموخته است، قابل توجه به نظر میرسد. اینکه چگونه این امر اتفاق میافتد، معمولا از طریق «مفهوم بازدارندگی» که به نوعی، سرکوب زبان غیر مرتبط معنا میشود، توضیح داده میشود. زمانی که از یک فرد دوزبانه خواسته میشود تا رنگی را که به وی بر روی صفحه نشان داده شده است، به یک زبان بگوید و بعد رنگ بعدی را به زبان دیگر بگوید، میتوان سطح فعالتی الکتریکی مغز را در بخشهایی از مغز که با زبان و توجه سرو کار دارند، اندازه گیری کرد.
حال زمانی که این سیستم کنترلی دچار مشکل شود، آن زمان است که خطاهایی ممکن است رخ دهد. بطور مثال همانطور که از «مفهوم بازدارندگی» صحبت کردیم، بازدارندگی ناکافی میتواند زمانی که شما میخواهید به یک زبان دیگر صحبت کنید، سبب شود تا این خطاها به ناگاه رخ دهد.
محققان در یکی از پژوهشهای خود به بررسی توانایی سوئیچ کردن ذهن افراد بین زبانهای انگلیسی و اسپانیایی پرداختند؛ بدین صورت که از خوانندگان خواستند تا پاراگرافهایی که تنها به زبان انگلیسی و بعد تنها به زبان اسپانیایی و بعد پاراگرافهایی که به طور تصادفی مخلوطی از هر دو زبان انگلیسی و اسپانیایی را در خود داشت، با صدای بلند بخوانند.
محققان پس از این آزمایش با نتایج جالی مواجه شدند. آنها دیدند افراد با آنکه متن در پیش چشم آنها قرار داشت، اما زمانی که در حال خواندن با صدای بلند بودند، دچار اشتباه شدند. بطور مثال آنها مشاهده کردند فرد با آنکه متن در پیش چشمش قرار داشت، بجای تلفظ کلمه انگلیسی «but»، از معادل اسپانیایی آن یعنی لفظ «pero» استفاده کردند. آنها مشاهده کردند این نوع خطاها به شکلی خاص در زمانی اتفاق افتاد که خوانندگان در حال خواندن پاراگراف ترکیب شده از لغات دو زبان با صدای بلند بودند؛ مسألهای که نیازمند سوئیچ کردن مدام ذهن بین دو زبان بود. نکته جالبتر آن است که محققان با استفاده از فناوری ردگیری چشم و نگاه فرد، متوجه شدند این اشتباهها حتی زمانی به وقوع پیوسته که فرد مستقیما به کلمه نگاه میکرده است.
یکی از این پژوهشگران میگوید: من تصور میکنم بهترین تشبیه آن است که بگوییم شما به ناگاه در نوشتن با دستی که در آن تسلط ندارید، بهتر شوید. به این امر، «تسلط معکوس» میگویند. این مسأله زمانی اتفاق میافتد که فرد در حال یادگیری با زبان دوم است. زمانی که فرد در استفاده از «زبان جدید» (یا زبان دوم) غوطه ور میشود، دسترسی ذهنش به کلمات زبان مادری برایش دشوار میشود.
این مسأله تا جایی پیش میرود که حتی گاه استفاده از دستور زبان مادری مان نیز به شکلی شگفت آور تحت تأثیر این امر قرار میگیرد؛ خصوصا زمانی که شما در محیط زبانی متفاوت (به طور مثال خارج از کشوری که زبان مادری تان صحبت میشود) حضور دارید و به شکلی شدید، درگیر استفده از زبان دوم شده اید.
«کریستینا کاسپاریان» (Kristina Kasparian) نویسنده، مترجم و مشاور که در دانشگاه «مک گیل» در مونترل کانادا در رشته «عصب شناسی زبان» تحصیل، کرده میگوید: مغز انعطاف پذیر است. زمانی که شما در زبان دوم غوطه ور میشوید، این مسأله بر درک و پردازش زبان مادری شما نیز تأثیر میگذارد.
اگرچه بیشتر افراد چند زبانه قادر به استفاده از دستور زبان مادری خود هستند، اما تحقیقات کاسپاریان، این محقق دانشگاه مک گیل کانادا نشان میدهد زبانهایی که ما بدان تکلم میکنیم، در طول زندگی مان ثابت نیستند؛ بلکه تغییر کرده، با یکدیگر رقابت میکنند و حتی گاه سبب تداخل در یکدیگر میشوند.
منبع: BBC Future