حجتالاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه در نشست با حضور اعضای ستادهای استانی و مجامع تخصصی جبهه و دبیرخانههای استانی اصحاب اندیشه، به بررسی نقش جریانهای فکری در تحولات معاصر و نظم نوین پرداخت و با اشاره به تاریخ تحولات جهان اسلام، از دوران صدر اسلام تا جنگهای صلیبی، گفت: تحولات اخیر جهان اسلام ادامه چالشهای تاریخی است که از همان ابتدا با گسترش اسلام آغاز شد و در جنگها و نزاعهای مختلف میان مسلمانان و مخالفان، بهویژه در جنگهای صلیبی، ادامه یافت.
وی افزود: دولتهای اسلامی، چه شیعه و چه اهل سنت، همواره با چالشهایی روبهرو بودند. حتی در میان دولتهای شیعه مانند صفویان و علویان یا دولتهای سنی مانند عثمانی و سلجوقیان نیز نزاعهای قابل توجهی رخ داده است. این چالشها در دو قرن اخیر وارد مرحلهای پیچیدهتر شده است.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، ضمن تحلیل حوادث دو قرن اخیر، نقش تحولات غربی را نیز مؤثر دانست و اظهار کرد: تحولات معاصر نه تنها در جهان اسلام بلکه در غرب نیز با چالشهای متعددی همراه بوده است.
وی تأثیر جریان مقاومت را در شکلگیری تحولات اخیر بسیار مهم ارزیابی و خاطرنشان کرد: بازخوانی نقش جریانهای فکری و مقاومت در تحولات اخیر و تحقق نظم نوین جهانی، مسیری ضروری برای فهم آینده جهان اسلام است.
تحولات جهان اسلام و غرب بازخوانی شود
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، به بررسی تاریخی نقش دولتهای اسلامی و دخالتهای خارجی پرداخت و تأکید کرد که شناخت و تحلیل صحیح این تحولات برای درک شرایط امروز ضروری است.
خسروپناه با اشاره به وقایع جنگهای صلیبی و تأثیر دولت عثمانی بر منطقه آناتولی، ایران و جهان اسلام گفت: جهان اسلام در برهههایی، چون جنگهای صلیبی و دوره سلطه عثمانی دچار حوادثی شد که این حوادث تاریخی نشاندهنده اهمیت وحدت و آگاهی سیاسی در مقابله با چالشهای خارجی است.
حجتالاسلام خسروپناه با تأکید بر اهمیت بازخوانی تحولات تاریخی جهان اسلام و غرب خاطرنشان کرد: شناخت دقیق این روندها به ما کمک میکند تا با درک بهتر از گذشته، برای آینده تصمیمات بهتری بگیریم.
سه مفهوم اصلی مدرنیته و تأثیر آن بر مکاتب فلسفی غرب
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی به بررسی سه مفهوم کلیدی مدرنیته و تأثیرات آن بر مکاتب فلسفی غرب پرداخت و درباره معنای مدرنیته بیان کرد: مدرنیته پذیرش سه مفهوم بنیادین است که اگر کسی این سه را بپذیرد، وارد عرصه مدرن شده است. این مفاهیم عبارتاند از عقلانیت، دنیویت و اومانیسم. در مدرنیته، عقلانیت به معنای کنار زدن وحی و تأکید بر تجربه، عقل عرفی و دانش بشری است.
حجت الاسلام خسروپناه ادامه داد: وحی در این نگاه نقشی در تصمیمگیریها و مبانی فکری ندارد، در این دیدگاه، آبادانی دنیا محور اصلی است و آخرت به حاشیه رانده میشود. حتی اگر فردی به آخرت اعتقاد داشته باشد، این مفهوم بر اولویتدادن به امور دنیوی تأکید دارد. این تفکر همان سکولاریسم است و اومانیسم یا انسانگرایی به معنای کنار زدن ربوبیت خداوند در مسائل است. در این نگاه، انسان در مرکز تصمیمگیریها قرار دارد و خدای تکوینی و تشریعی که به انسان بگوید چه باید کرد یا نکرد، نقشی ندارد.
وی تأکید کرد: این سه مفهوم به معنای واقعی، با مفاهیم اسلامی تفاوت دارند و نباید آنها را با برداشتهای سطحی تطبیق داد. مثلاً، پذیرش عقل در اسلام به معنای نفی وحی نیست یا توجه به دنیا در قرآن با دنیویت مدرن تفاوت اساسی دارد.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به اهمیت بازخوانی مفاهیم مدرنیته و تأثیر آنها بر جهان معاصر خاطرنشان کرد: شناخت صحیح این مفاهیم و تفکیک آنها از مفاهیم اسلامی، ضرورتی برای درک بهتر تحولات فکری و فلسفی است.
سه مفهوم مدرنیته، فلسفههای غرب و آشفتگی تئوریها در علوم انسانی
خسروپناه در ادامه مباحث خود به تحلیل تأثیر سه مفهوم اصلی مدرنیته بر شکلگیری فلسفهها، ایدئولوژیها و نظریههای علوم انسانی غرب پرداخت و با اشاره به سه مفهوم بنیادین مدرنیته- عقلانیت، اومانیسم و دنیویت توضیح داد: از این سه مفهوم مکاتب فلسفی گوناگونی پدید آمد که بعدها ایدئولوژیهای اجتماعی و نظریههای علوم انسانی غرب را شکل دادند.
وی افزود:بهعنوان مثال لیبرالیسم بر پایه اصالت آزادی، سوسیالیسم بر پایه اصالت جامعه و عدالت، ناسیونالیسم بر پایه اصالت ملیت، فمینیسم بر پایه اصالت زن، نازیسم بر پایه اصالت یک جامعه و نژاد خاص است. این ایدئولوژیها که ریشه در مکاتب فلسفی دارند، همچنان بر جهان غرب حاکمند. حتی صهیونیسم نیز بهعنوان یک ایدئولوژی ابتدا در مسیحیت و سپس در یهودیت شکل گرفت.
فلسفه غرب یا فلسفههای غرب، آشفتگی نظریههای درغرب
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی همچنین با تأکید بر تنوع فلسفههای غربی افزود: در غرب یک فلسفه واحد وجود ندارد، بلکه مجموعهای از فلسفهها با دیدگاههای متعارض داریم. به همین دلیل، نظریههای اجتماعی و علوم انسانی در غرب بهشدت پراکنده و متعارض هستند. برخلاف علوم تجربی مانند فیزیک، که نظریاتی مانند نظریات نیوتن یا نسبیت انیشتین و یا مکانیک کوانتوم مقبولیت عمومی دارند، در حوزه علوم انسانی و اجتماعی هیچ نظریهای که اجماع نسبی داشته باشد وجود ندارد.
حجت الاسلام خسروپناه ادامه داد: غرب مملو از نظریههای فرهنگی و اجتماعی است که از مکاتب فلسفی متفاوت نشأت گرفتهاند. این تنوع نظریهها نشاندهنده آشفتگی و عدم اجماع در علوم انسانی غرب است.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی به گرایش برخی استادان دانشگاه به نظریههای غربی اشاره کرد و گفت: در دانشگاههای ما برخی استادان به خاطر علاقه به شخصیتهای خاص غربی به ترویج دیدگاههای آنان میپردازند. این وابستگی به نظریات غربی بدون توجه به شرایط و نیازهای بومی، چالش بزرگی برای تولید علم در کشور است.
تفاوت ساختاری ایدئولوژی و احزاب سیاسی در غرب و ایران
خسروپناه به بررسی تفاوتهای بنیادی میان ایدئولوژیها و احزاب سیاسی در غرب و ایران پرداخت و با اشاره به مکاتب فلسفی و ایدئولوژیهای غربی گفت: در غرب، ایدئولوژیها مستقیم از مکاتب فلسفی نشأت گرفتهاند و ساختار احزاب سیاسی بر اساس همین ایدئولوژیها شکل گرفته است. بهعنوان مثال، در آمریکا با وجود احزاب متعدد، اما دو حزب اصلی وجود دارد.
وی همچنین با مقایسه احزاب سیاسی در ایران افزود: در کشور ما، احزاب معمولاً با هدف حفظ قدرت گروههای سیاسی تشکیل میشوند، نه بر اساس ایدئولوژیهای منسجم و در گذر زمان باورها و عقاید اصلی احزاب دچار دگردیسیهای جدی شده است.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی بر ضرورت توجه به انسجام ایدئولوژیک در ساختار احزاب ایرانی تأکید کرد و افزود: برای پیشبینی عملکرد یک حزب، باید ارتباط آن با فلسفه و ایدئولوژی مشخص باشد، چیزی که در بسیاری از احزاب ایران دیده نمیشود.
خسروپناه همچنین به تحلیل تحولات فکری و ایدئولوژیکی در غرب و تاثیر آن بر روند تحولات اجتماعی و سیاسی در ایران و کشورهای همجوار پرداخت و با اشاره به پیشبینیهای خود در مورد انتخابات گذشته آمریکا و مقایسه آن با وضعیت احزاب سیاسی در ایران، تاکید کرد: در ایران اکثر احزاب، چه چپ و چه راست، بیشتر به دنبال کسب قدرت هستند تا تبیین ایدئولوژیهای فکری و نظریههای مختلف.
وی افزود: مشروطیت ایران نتیجه مستقیم تاثیرات فکری غرب بود که از اواخر دوره صفوی و به ویژه در دوران قاجار بیشتر گسترش یافت. این تفکرات، بهویژه در حوزههای اجتماعی و سیاسی، در ایران و مناطق همجوار مانند آناتولی و مصر، تغییرات زیادی به همراه داشت.
به گفته خسروپناه برای تحلیل تحولات فکری و سیاسی در منطقه، باید به تاریخ و ریشههای این تحولات در غرب و درون کشورهای اسلامی توجه کرد.
منبع: شورای عالی انقلاب فرهنگی