ذهنتان هر آن به سمتی میرود و آشفته هستید؟ ایدههای خوب شما زیادند، اما مانند شبحی میآیند و میروند؟ چند دقیقه روی کار تمرکز میکنید و بعد خیلی زود حوصلهتان سر میرود؟ بعد مدتی درمییابید که اگر همان مسیر را مدتی ادامه میدادید، واقعا موفقیت در دسترس شما بود؟
واقعیت این است که تمرکز را هم میتوان با تمرینها و ترفندهای تقویت کرد. در اینجا ۷ روش را برای شما ذکر میکنم:
بیشتربخوانید
۱- هر روز برای چند کار مهم مشخص و محدود برنامهریزی کنید
– تعداد کارهای مثبتی که میتوانیم انجام بدهیم خیلی زیاد است و گاهی که در مود مثبت هستیم، یک عالم از آنها را حتی ممکن است در دفترچهای یادداشت کنیم. اما اگر بخواهیم واقعا به آنها عمل کنیم باید برای هر روز یک تا سه تا از آنها را انتخاب کنیم و بعد عادت کنیم که آنها را به صورت یک روتین صبحگاهی انجام بدهیم.
-یک تجربه شخصی نشان میدهد که اگر هر شب قبل از خواب، مراحل انجام کارها را در ذهنتان شبیهسازی کنید، فردا آن کارها را با سرعت و کیفیت بهتری انجام خواهید داد.
خرید ساک پارچهای
صندلی ماساژور
خرید سرور مجازی
-اگر واقعا در ذهتان به موفقیت و امکان انجام مؤثر کارها فکر کنید، ناخودآگاه شما در واقع به کمکتان میآید.
۲- ساعتی اوج کارایی ذهنی خود را پیدا کنید
بعضی از ما اصطلاحا آدم صبح هستیم و بعضی آدم عصر. حتی به صورت دقیقتر هر کداممان در طول ۲۴ ساعت ۲- ۳ ساعت خوب داریم که در آن خلاقیت و سرعت پردازش مغزیمان در شرایط بهینه است. خیلی مهم است که این ساعت اوج را پیدا کنید و طوری برنامهریزی کنید که این ساعات را تلف نکنید.
گاهی پیدا کردن این ساعت اوج دشوار است و باید شما یک هفته عملکردتان را جایی بنویسید تا دستتان بیاید که کدام ساعتها برای شما ارزشمندتر هستند.
۳- مغز واقعا مثل یک عضله است
مگر میشود بدون عرق ریختن، بدون ۱۰ دقیقه خارج از توان دویدن یا چند ست بیشتر وزنه نزدن، توان ورزشی را زیادتر کرد و بدنی عضلانی پیدا کرد؟!
مغز هم همین طور است. اگر خیلی به ذهتان آسان بگیرید، بعد مدتی تنبل میشود. به مجرد احساس خستگی یک فعالیت مغزی را رها نکنید و ۱۰ دقیقهای بیشتر ادامه بدهید.
افرادی که معتاد شبکههای اجتماعی و اسکرول بیانتها هستند، هم میتوانند از این مرض نجات پیدا کنند. کاری مثل مطالعه عمیق انتخاب کنید و سعی کنید ۲۰ دقیقه بدون وقفه بخوانید و بعد ۵ دقیقه استراحت کنید و بعد به تدریج مدت تمرکز خودتان را بالا ببرید؛ و باز یک تجربه شخصی: برخی از ماها کارمان مغزمان را تا سر حد تواناییمان به چالش نمیکشد. این مثل این میماند که دونده استقامت باشید، اما کار روزانه شما مثلا یک کیلومتر دویدن باشد. بعد مدتی خواهید دید که توان همان یک کیلومتر دویدن را هم نخواهید داشت.
برای اینکه ظرفیت مغزیتان به تدریج پایین نیاید، یک متن فنی یا تاریخی یا ادبی یا درسی دشوارخوان را انتخاب کنید و هر روز دستکم نیم ساعت بخوانید. خواهید دید که تنبلی مغزتان از بین میرود و متمرکز میشوید و تازه کلی ایده هم به سرتان راه پیدا میکند.
۴- اراده و دیسیپلین خود را افزایش دهید
به عهدی که با خود میبندید، وفادار بمانید. اگر میخواهید وزن کم کنید، نگذارید که شوخیهای دمدستی دوستانتان اراده شما را کاهش بدهد. پیش خودتان از قیدهای الزامآور مانند «باید» استفاده کنید.
چه بسیارند آدمهایی که استیکی نوتهای انگیزشی انبوه روی مانیتور و آینه اتاق خود نصب میکنند یا خیلی زیبا و دقیق کارهای روزها و هفتههای آینده را در دفترچهای مینویسند، اما، چون مرتب قول شخصیشان را نقض کردهاند، دیگر خودشان هم به خودشان اعتماد ندارند و میدانند که به این قولهای ضمانت اجرا ندارد. همین باعث میشود هیچ خبری از تمرکز نباشد.
۵- همه منابع حواسپرتی را از خود دور کنید
در شروع کارها ممکن است هیچ سر و صدا و مزاجمتی شما را از کارتان دور نکند. اما وقتی در کوران یک کار هستیم، هر تحریک محیطیای میتواند مزاحم شود. از همان اول خیالتان را راحت کنید، نوتفیکیشنهای گوشی را کلا خاموش کنید، مودم را نیز همین طور، بهتر است با موسیقی جانبی کار یا مطالعه نکنید. حتی تنقلاتی که تشریفات خوردنشان حواسپرت کن است، مناسب نیست.
۶- کارهای خوب را تبدیل به عادت کنید
وقتی یک کار خوب تبدیل به عادت شد، دیگر نیازی نیست که شما هر بار از قدرت انگیزشی و اراده خودتان برای انجامش استفاده کنید. این طوری مثلا ورزش یا مطالعه روزانه یا انجام منظم بخشهای مختلف پروژه کار در سر وقت، برایتان تبدیل به یک عادت بدیهی و ناگزیر میشود.
مثلا مسواک زدن برای بیشتر ما تبدیل به یک عادت شده و ما بدون فکر کردن آن را انجام میدهیم. به همین ترتیب کارهای دیگر هم میتوانند تبدیل به عادت شوند و حین انجام آنها تمرکز بالایی خواهید داشت.
۷- خوشبینی و تمرکز روی «اکنون» را تمرین کنید
تمرکز بعضیها به خاطر این از بین میرود که مدام روی احتمالات آیندهای که نیامده و ناگوارترین حالات ممکن اندیشه میکنند. یک صفحه از کتاب را میخوانند و به این چیزها فکر میکنند: این نکته که اصلا به حافظه درازمدت من نمیرود و میدانم دقیقا از همین سؤال میدهند، حالا اگر هم قبول شوم، چه رخ میدهد، باز هم شرایطم بهتر نمیشود، اگر وضعیت مالیام اجازه ندهد، چه کار کنم و …
در صورتی که تمرکز نیاز به این دارد که شما فقط روی «اکنون» به معنی واقعی آن تمرکز کنید. بدانید که معمولا آینده ترکیبی از فرصتها، شانسها و بدبیاریهای ناگزیر است و باید خوشبینی خود را حفظ کنید تا بتوانید متمرکز بمانید.
منبع: یک پزشک