در عصر قاجار با شروع ماه محرم خیابانها و کوچهها به پرچمهای سیاه مزین میشد. در کنار مراسم رسمی دربار، آیینها و سنتهای دیگری نیز در این ماه وجود داشت که مردم پایبند به انجام آن بودند و نذر کردن از مهمترین آنها بود.
نقل است در آن روزها کسانی که توانایی اطعام نداشتند به هر نحوی در نذر شریک میشدند، ولو با مشتی برنج یا پخش لباس سیاه بین فقرا.
جعفر شهری در جلد سوم کتاب «طهران قدیم» درباره نذریهای ماه محرم به آب دادن، شربت دادن، سقایی، دادن نان و ماست و پخت انواع آشها همچون آش کشک، شلهقلمکار، آش امام زینالعابدین (ع)، آش ابودردا و شیربرنج اشاره میکند. ظاهرا مردم در این دو ماه برای خودشان، فرزندانشان و رفع گرفتاریها چنین نذریهایی میدادهاند. البته خوراکهایی ازجمله خرما و حلوا، عدسپلو، ماشپلو، قیمه و قرمهسبزی، فسنجان و آبگوشت و رشتهپلو هم جزو نذریهای ماه محرم بوده و آش ابودردا که به نام صحابه پیامبر منتسب است، به نیت برآورده شدن حاجات و شفای مریض پخته میشود.
نذر پارچه سیاه
یکی از نذورات محبوب مردم نذر پیراهن، دستمال و پارچه سیاه بود که بین فقرا و بیسیاهماندهها تقسیم میکردند. بعد از نماز صبح در اغلب خانهها و روضهخانهها از مردم با نان روغنی و پنیر و خرما پذیرایی میشد و در بعضی از تکایا نیز ظهر و شب غذا میدادند. تا روز دوازدهم این مراسم برقرار بود و مردم اطعام میشدند، حتی بعضی از آنها تا آخر ماه صفر این مراسم را برگزار میکردند. البته عدهای هم به ریختن مشتی برنج بر روی برنجهای نذری یا انداختن تکهگوشتی در دیگ غذای نذری بسنده میکردند. اگر در ایام محرم کودکی به دنیا میآمد واجب بود که یک نذری مثل آش، پلو، آبگوشت، حلوا، خرما یا نان و ماست بدهند تا هر اتفاق، گرفتاری و خطری به حرمت امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) از کودک دور شود.
آش شلهقلمکار از غذاهای معمول آن دوره بود که در ایام مختلف، بهویژه در اربعین، آن را نذر امام زینالعابدین (ع) میکردند. حلوا و سمنو نیز از این قبیل نذرها بود. سمنو نیز بیشتر در خانوادههای متمول طبخ میشد. پیرزنان معتقد بودند که شیرینی سمنو به دلیل انگشت حضرت فاطمه (س) است که حین درست کردن داخل دیگ کرده است؛ به همین دلیل قبل از به دیگ گذاشتن سمنو رسومی را اجرا میکردند. مثلاً آشپزخانه را آب و جارو میکردند و سجاده و جانماز پهن میکردند و به در و دیوار گلاب میزدند. پس از مدتی زن سرشناس و باتقوا با صلوات در دیگ را بلند میکرد و آثار انگشت حضرت را نشان میداد.
نذرهای خاص
در منابع تاریخی قمهزنی از آیینهای رایج عزاداری و از نذوراتی ذکر شده که هر ساله باید انجام میشد. دستههای قمهزنی شبهای هفتم، هشتم، نهم و دهم در خیابان و گذرهای تهران به راه میافتادند و بیواهمه و رجزخوان و فریادزنان خود را به امامزاده، حسینیه و تکیه میرساندند و نوحهخوانها مشغول نوحهسرایی میشدند. قمهزنهای کفنپوش دستهای چپ را به کمر یکدیگر میگرفتند و با دست راست قمه را بالا و پایین میآوردند و بر سر خود میزدند.
دستهای از عزداران بودند که در عزاداری محرم، نذر قفلآجین میکردند. به این صورت که اندام خود را با داروهای مخصوصی کرخ و بیحس میکردند و قسمتهای بدن خود را از گردن به پایین سوراخ کرده و از آنها قفل، تیغ، نیزه و خنجر میگذراندند و در جلو دسته خود را در معرض نمایش میگذاشتند.
شمعآجین از تصورات عامه بود که معتقد بودند که اسرا و شهدای کربلا را در تنور ریخته و آنها را آتش زده بودند و به تلافی آن، افراد علاوه بر قفل آجین، روی بدن خود شمع میریختند و روشن میکردند که حتی گاهی در تمام شدن فتیله شمع، از چربی بدنشان میتوانستند روغن بگیرند.
نذرهای عامالمنفعه
با وجود نذرهای عجیب و غریبی که در تهران قدیم باب بود، عدهای هم نذرهای عامالمنفعه را انتخاب میکردند. جعفر شهری رسیدگی به وضع خیابانها، تأمین روشنایی معابر تاریک، پوشاندن چالهها و راهآبها، کمک به نابینایان، پرداخت بدهی زندانیان یا تهیه غذا و پوشاک برای خانواده آنها، غذا دادن به پرندگان، میانجیگری در اختلافات خانوادگی را از جمله کارهایی ذکر میکند که در این ماهها انجام میشد.
یکی دیگر از نذرهایی که در ماه محرم محبوب بود نذر سکوت در تمام ۱۲ روز عزا یا تا آخر محرم و صفر بود؛ البته عدهای هم نذر تشنگی، گرسنگی، بیخوابی، کمک به همنوعان ناتوان، سرکشی به زندانیان و بیماران بیبضاعت میکردند.
منبع: همشهری آنلاین