حجتالاسلام والمسلمین ابراهیم کلانتری در هشتمین جلسه از سلسله مباحث با موضوع "ولایت فقیه"، به کاربرد واژه ولایت به معنای حکومت در روایات اشاره کرد و گفت: بر اساس آنچه گذشت ولایت در مبحث ولایتفقیه مترادف با حکومت است و اسم فاعل آن میشود "والی"، یعنی حاکم، اکنون این پرسش مطرح میشود که در روایات رسیده از اهلبیت (ع)، آیا ولایت به معنای حکومت و سرپرستی اداره امور جامعه بهکار رفته است؟
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در پاسخ به این پرسش گفت: اگر چه برخی از نویسندگان بر این باورند که واژه ولایت هیچگاه به معنای کشورداری و حکومت به کار نرفته است، اما حقیقت آن است که این واژه افزون بر لغت و فقه در لسان اهل بیت علیهم السلام نیز به وفور در معنای حکومت داری و اداره جامعه بهکار رفته است. روایات متعددی در این باره وجود دارند که به روشنی از این حقیقت پرده بر میدارند.
او، پیرامون نخستین روایت، به خطبه ۲۱۶ نهج البلاغه اشاره کرد و گفت: امام علی (ع) در جنگ صفین خطاب به یاران خود چنین میفرمایند: خداوند به جهت برعهده داشتن حکمرانی شما حقی برای من بر ذمه شما نهاده و برای شما نیز حقی مانند حقی که من بر شما دارم، بر عهده من قرار داده است.
تولیت حرم مطهر گفت: امام علی (ع) در نامهای به عمرو بن ابی سلمه مخزومی، والی منصوب خود در بحرین آن گاه که وی را به نزد خود فرا خواند و نُعمان بن عجلان الزُرقی را به جای وی به ولایت آن سامان منصوب کرد، چنین مینویسد "اما بعد، من نعمان بن عجلان زرقی را به حکومت بحرین گماردم و تو را بی آنکه سرزنشی و نکوهشی برتو باشد، از آنجا برداشتم. حقاً امر زمامداری را به خوبی به انجام رساندی".
او با اشاره به روایت دیگری از امیرمومنان که در آن ولایت به معنای حکومتداری بهکار رفته است گفت: امام علی (ع) بعد از بیعت مردم با ایشان، آن گاه که پس از مدتی با اعتراض طلحه و زبیر مواجه میشود، چنین میفرماید "به خدا سوگند من به خلافت رغبتی و به ولایت بر شما نیازی نداشتم، ولی شما مرا به سوی آن فرا خواندید و بار آن را بر دوشم نهادید".
کلانتری در ادامه به روایتی از امام پنجم شیعیان پیرامون این موضوع اشاره کرد و گفت: امام محمدباقر علیه السلام در باب اهمیت جایگاه ولایت در اسلام میفرماید "بناى اسلام روى پنج چیز است؛ نماز و زکات و حج و روزه و ولایت، زراره گوید به حضرت عرض کردم که کدامیک از اینها برتر است؟ فرمود که ولایت برتر است، زیـرا ولایـت کـلیـد آنـهـا اسـت و شـخـص والى دلیل و راهنماى آنهاست.
تولیت حرم مطهر گفت: در ادامه این روایت آمده است: بالاترین مرتبه امر دین و کلیدش و در همه چیز و مایه خرسندى خداى رحمان، اطـاعـت امـام اسـت، بـعـد از شناسایى او، همانا خداى عزوجل در آیه ۸۰ سوره نساء مى فرماید که "کسی که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده و کسی که سرباز زند، تو را نگهبان او نفرستادیم (و در برابر او، مسؤول نیستی) " همانا اگر مردى شبها را به عبادت بپا خیزد و روزها را روزه دارد، تمام اموالش را صدقه دهد و در تمام دوران عمرش به حج رود، اما در امر ولایت ولى خدا را نشناسد تا از او پـیـروى کـنـد و تـمـام اعـمـالش بـا راهـنـمـایـى او بـاشـد، بـراى او از ثـواب خداى جـل و عـز، حـقـى نـیـسـت و او از اهـل ایـمـان نـبـاشـد، سـپـس فـرمـود: خـدا نیکوکاران از ایشان را بـه فـضـل رحـمـت خـود داخل بهشت کند. "
تولیت حرم مطهر گفت: تکلیف روشن هست و آن همانا اطاعت از خداوند است، اما اگر کسی از سر جهل و ناآگاهی، ولی خدا را نشناسد، همانطور که در این روایت گفته شد اگر او فردی نیکوکار باشد، خداوند از روی فضل رحمتش او را نجات میدهد و وارد بهشت میکند، اما اگر درهای کسب آگاهی باز بود و فردی اهمال کرد و نخواست که، ولی خدا را بشناسد و از او پیروی کند، قضیه کاملا متفاوت است و یقینا وی فردی مقصر و گنهکار است.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی گفت: جستجو در روایات، موارد متعددی از این دست را در اختیار میگذارد که در آنها واژه ولایت در معنای سرپرستی اداره جامعه و حکومتداری بهکار رفته است.
او گفت: یکی از ویژگی های، ولی صالح این است که همچون سکاندار یک کشتی، جامعه را به سمت فلاح و رستگاری سوق میدهد ولو اینکه داخل این جامعه، آدمهای فاسد و فاسق هم باشند، زمانی که حاکمیت در دست، ولی خدا باشد، حرکت کلی جامعه به سمت خدا است. اینکه امام محمدباقر (ع) میگوید ولایت افضل است، به همین دلیل است. ولایت در این روایت نه از نوع تکوینی و نه تشریعی است، بلکه به معنای هدایت کردن جامعه به سمت اهداف الهی است و به عبارت دیگر، حاکمیت سیاسی است.
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه در اسلام، حاکمیت سیاسی، به معنای سیاست بازی و دغل بازی معنا نمیشود، خاطرنشان کرد: در نگاه اسلام و امام، آن سیاستی که توام با نیرنگ و خدعه است، شایسته همان حاکمان و مسئولان فریب کار و ظالم است. در نگاه امام خمینی (رحمت الله علیه)، سیاست به معنای هدایت مادی و معنوی جامعه به سمت کمال و فلاح است که این مختص به انبیا و اولیا است و به تبع آنها علمای بیدار اسلام. اسلام نیز برای همین آمده است؛ هدایت جامعه به سمت خدا، خیر و رستگاری.
تولیت حرم مطهر، ضمن اشارهای به مباحث جلسه قبل که پیرامون ولایت بر عرفان بود، گفت: همان طور که اشاره شد ولایت در عرفان مقام و جایگاه ویژهای است که در اثر بندگی خالصانه، سیر و سلوک الیالله و عنایت حضرت حق عاید سالک الی الله میشود و با موضوع حکومت و اداره جامعه بکلی متمایز است و ارتباطی با بحث ولایت فقیه ندارد.
او گفت: در کنار ولایت بر عرفان، گاهی اوقات مفاهیمی همچون گوشهنشینی، انزوا و بریدن از جامعه مطرح میشود، به ویژه در جریان تصوف در کشور خودمان که آنها معتقد به، ولی و قطب هستند. نکته مهمی که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که نه خود صوفیان، مدعی اداره جامعه هستند و نه این موضوع اصلا شدنی است که یک انسان منقطع از دنیا و بریده از خلق بخواهد در راس جامعه قرار بگیرد و بخواهد حکومت را اداره کند.
کلانتری گفت: عرفانی که مدنظر امام خمینی (رحمت الله علیه) بود، در متن جامعه و در کنار مردم، حضور داشت و در برابر انزوا و انقطاع از خلق بود.
او، به عرفان آیتالله میرزا محمد علی شاه آبادی، استاد عرفان حضرت امام (ره) اشاره کرد و گفت: مرحوم شاه آبادی که امام وقتی اسم ایشان را میبرد، روحی له الفداء میگفت، یکی از سیاسیترین فقهای عصر خودش بوده است. اگر به کتاب "شذرات المعارف" که گزیدههای ناب اندیشههای آیت شاه آبادی است، نگاه کنید یک اندیشه سیاسی ویژه دارد و معتقد به تشکیلات سیاسی و اداره جامعه براساس تشکیلات است.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: این عرفان با آن عرفان درویش مسلکی، صوفیگری و گوشهنشینی، زمین تا آسمان فرق دارد و ما آن را عرفان کاذب میدانیم. تفکر بیخیال شدن نسبت به مسائل جامعه اسلامی، یک تفکر ضد اسلامی است و خلاف شیوه اهل بیت (ع) و عرفان حقیقی در اسلام است، لذا عرفانی همچون عرفان مرحوم شاه آبادی و امام (ره) مدنظر است که از جامعه و سیاست جدا نیست.