پس از واقعه عظیم عاشورا، اهل بیت پیامبر(ص) بالاجبار راهی سفری سخت و طاقت فرسا شدند اما این سفر مقدمه ای برای شروع بیان پیام عاشورا و قیام امام حسین (ع) شد.
روزهایی از ماه صفر سال ۶۱ هجری قمری، خاندان پیامبر اسلام(ص) پس طی کردن راهی سخت و گذشتن از شهرها و دیارهای مثلا اسلامی از دروازه ساعات وارد شهر شام مقر خلافت یزید و بنی امیه شدند.
از اتفاقاتی جان فرسا که در آن دیار بر خاندان پاک پیامبر گذشت، شنیده ها بسیار است اما مجلسی که یزید برای مذمت امام علی(ع) و خاندان پیامبر(ص) برپا کرد آتش به قلب هر شیعه و داغدار کربلا می زند.
در آن مجلس اگرچه سخت گذشت اما خطبه های قرا و بی نظیر حضرت زینب دختر امیرالمومنین(ع) و امام سجاد(ع) پیام بلند عاشورا را برای همگان آشکار ساخت.
شامیان و تبلیغات علیه امیرالمومنین علی(ع)
اهل بیت پیامبر(ص) در شرایطی وارد شهر شام شدند که چهل سال و حتی بیشتر در این شهر و اطراف آن تبلیغات بنی امیه بر ضد امیرالمؤمنین علی (ع) ذهن های مردم منطقه را مسموم کرده بود.
سال های قبل و در زمان خلافت معاویه، خطیبان پول پرست و دنیادوست مامور توهین به مقام و منزلت امام علی(ع) شده بودند و در ملا عام به آن حضرت توهین و جسارت میکردند.
بیشتر بخوانید
شامیان در این مدت اسلام را در چهره امویان دیده بودند و تنها آنان را بازماندگان و خاندان پیامبر می دانستند و بر خلاف کوفیان تنها همین را می دانستند که فردی خارجی به نام «حسین» بر امیرالمؤمنین یزید!!! شوریده و توسط سپاه خلیفه به قتل رسیده و خاندان وی به اسارت گرفته شدند. از این رو به شکرانه این پیروزی و ورود کاروان اسرا شهر را آراسته و جشن گرفته بودند.
مردم شام از هنگامی که این شهر به قلمرو مسلمانان در آمده بود، تا عصر امام سجاد(ع) تنها حاکمانی که دیده بودند بنی امیه و دشمنان امام علی ع بود و با توجه به تبلیغات بنی امیه امام حسین را فردی خارجی میدیدند که توسط سپاه خلیفه به قتل رسیده و خاندان وی به اسارت گرفته شدند.
تبلیغات بنی امیه آنقدر بر ذهن و تفکر مردم شام تاثیرگذاشته بود که آنها هنگام ورود اهل بیت (ع) به شام، مردم لباس نو پوشیدند و شهر را آذین بستند.
در روایات تاریخی آمده است: پس از ورود حرم پیامبر خدا(ص) به شام، پیرمردی جلو آمد و به آنان نزدیک شد و گفت: ستایش ویژه خدایی است که شما را کُشت و هلاکتان ساخت و مردان را از آزار شما آسوده کرد و شما را در اختیار امیرمؤمنان نهاد!
امام سجاد (ع) به او گفت: «ای شیخ! آیا قرآن خوانده ای؟ گفت: بلی. حضرت فرمود: آیا این آیه را خوانده ای که خدا از قول رسول می گوید: من بر این [رسالت]، مزدی از شما نمی خواهم؛ مگر محبت و دوستی خویشان...؟ گفت: آری. فرمود: «ای شیخ! ما، خویشان پیامبرصلی الله علیه وآله هستیم.» بعد فرمود: «آیا این آیه را تلاوت کرده ای که: حق خویشانت را ادا کن.»؟پاسخ داد: آری، خوانده ام.
بیشتر بخوانید
امام (ع) فرمود: «آن خویشان، ماییم.» حضرت در ادامه فرمود: «آیا این آیه را قرائت کرده ای: همانا خدا می خواهد آلودگی را از شما اهل بیت بزداید و شما را کاملاً پاکیزه گرداند»؟ گفت: آری. فرمود: «ای شیخ! ما همان خاندانی هستیم که آیه تطهیر در باره آنان نازل شده است.» پیرمرد، سکوت کرد و از گفته خود پشیمان شد و سر به آسمان بلند کرد و گفت: «خدایا! من از سخنانی که به زبان آوردم، به درگاهت، توبه می کنم و از بغضی که نسبت به اینان داشتم، به تو پناه می برم. خدایا! من از دشمنان محمد و آل محمد بیزارم.»
خطبه امام سجاد علیه السلام در مسجد شام
خطبه خوانی امام سجاد (ع) در جمع مردم و رجال سیاسی و دینی شام از حساس ترین سخنرانی های این امام همام بود که تحولی عظیم در بینش مردم نسبت به امویان ایجاد کرد و معادلات یزید را بر هم زد و خط مشی او را نسبت به اهل بیت (ع) کاملاً تغییر داد.
این خطبه در مجلسی که در مسجد اموی به راه انداخته شده بود اوج موفقیت امام سجاد (ع) در ابلاغ پیام عاشورا و تداوم خط شهیدان کربلاست.
در این مجلس یزید به یکی از خطیبان دستور داد تا به نکوهش حضرت علی (ع) و به توجیه کار بنی امیه در فاجعه عاشورا اقدام کند، خطیب پس از گفتن حمد و ثنای خداوند از حضرت علی(ع) و امام حسین(ع) غیبت و بدگوئی کرد و نسبت به بزرگداشت معاویه و یزید سخنانی طولانی گفت و آن ها را به هر عمل نیکوئی نسبت داد.
امام سجاد(ع) از این موقعیت بهره برد و در جواب خطیب به بیان فضائل حضرت علی(ع) پرداخت و به او گفت: ای خطیب، وای بر تو! رضایت مخلوق را بوسیله غضب خالق خریدی. اینک جایگاه خود را در آتش شعله ور دوزخ آماده بنگر و خود را برای آنجا آماده ساز!
آنگاه حضرت به یزید فرمود: آیا اجازه میدهی من هم با مردم سخن بگویم، اما یزید به دلیل ترسی که از افشاگریهای امام و نفوذ کلام ایشان داشت، به این کار رضایت نداد و در این حال معاویه پسر یزید به پدرش گفت: خطبه این مرد چه تأثیری دارد؟ بگذار تا هر چه میخواهد، بگوید یزید در جواب پسرش گفت: شما قابلیتهای این خاندان را نمیدانید، آنان علم و فصاحت را از هم به ارث میبرند، از آن میترسم که خطبه او در شهر فتنه برانگیزد و وبال آن گریبانگیر ما گردد، اما مردم شام با اصرار فراوان از یزید خواستند تا امام سجاد(ع) نیز به منبر برود.
آن حضرت در ابتدای این خطبه میفرماید: «خدا ما را برتری داده به هفت چیز؛ اول اینکه محمد رسول خدا و پیغمبر از ماست، علی صدیق امت، شیر بیشه شجاعت، حمزه، جعفر طیار و دو سبط پیامبر حسن و حسین از ما هستند. ای مردم! من فرزند مکه و منایم، من فرزند زمزم و صفایم، من فرزند کسی هستم که حجر الاسود را با ردای خود حمل و در جای خود نصب فرمود.
من پسر آن کسی هستم که در کنار پیامبر (ص) با دو شمشیر و با دو نیزه میجنگید، و دو بار هجرت و دو بار بیعت کرد، و در بدر و حنین با کافران جنگید، و به اندازه چشم بر هم زدنی به خدا کفر نورزید.
سپس میفرماید: «مهدی دوره آخرالزمان هم از ماست»، بعد از آن حضرت، رسول خدا(ص)، امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) را معرفی کردند و پس از آن نیز مصائب کربلا و ظلمی که در عاشورا شد را بیان فرمودند و سپس امام سجاد(ع) به معرفی امام حسین(ع) و جنایتهای بنیامیه پرداخت، ایشان در مقام بیان امامی که او را خارجی و آشوبگر معرفی کرده بودند، فرمود: من، فرزند حسین، شهید کربلایم. من، فرزند آنم که در خون آغشته شد و پریان در عزای او گریستند. من، فرزند آنم که پرندگان در ماتم او شیون کردند. امام سجاد (ع) آنقدر به این حماسه مفاخره آمیز ادامه داد تا اینکه صدای مردم به ضجه و گریه بلند شد و چون یزید ترسید مبادا فتنه بپا شود لذا دستور داد تا مؤذن شروع به اذان کرد و سخن امام سجاد(ع) را قطع کرد.
هنگامیکه امام سجاد(ع) آن خطبه رسا را ایراد فرمود، مردم حاضر در مسجد را سخت تحت تأثیر قرار داد و انگیزه بیداری را در آنان برانگیخت و به آنان جرأت و جسارت بخشید و در حقیقت رگ حیات بنیامیه را قطع کردند.
سیدالساجدین(ع) در حالی با این خطبه امویان را رسوا کرد که به ظاهر اسیر، پدر و برادران و نزدیکانش شهید و اهلبیتش اسیر و خود نیز از بیماری که از روز عاشورا حادثشده در رنج بودند و در این مجلس که همه فرماندهان نظامی، امرا و شخصیتهای جهانی از سایر ادیان نیز حضور داشتند با نشان دادن شجاعت حیدری و صبر و استقامت، از فرصت به وجود آمده برای تبیین جایگاه امامت و رسوایی امویان بهترین استفاده را کردند.
روزی که اهل بیت (ع) وارد شام شدند، شامیان که تحت تأثیر تبلیغات مسموم بنیامیه دلهایشان مملو از بغض علی(ع) و آل علی(ع) بود خاکستر بر سر اهلبیت رسول خدا(ص) ریختند و به شادی و پایکوبی پرداختند، اما با این خطبه ورق برگشت و محبت اهلبیت(ع) دلها را تسخیر و تحولی عظیم در بینش مردم نسبت به امویان ایجاد کرد و معادلات یزید را بر هم زد و خط مشی او را نسبت به اهلبیت(ع) کاملاً تغییر داد.
روشنگری و ابلاغ پیام عاشورا، هدف امام از خطبه خوانی
در مورد اینکه چرا امام سجاد(ع) به پا خاستند و خطبه خواندند؛ روایات و دلایل بسیاری نقل شده است اما مهم ترین آن را سید جعفر شهیدی تاریخ پژوه معاصر اینگونه بیان میکند: مردم سرزمین شام، نه صحبت پیامبر را شنیده بودند و نه روش اصحاب او را میشناختند، برخی از اصحاب پیامبر هم که به آنجا رفته بودند، در بین مردم نفوذ نداشتند. در نتیجه مردم شام کردار معاویه و اطرافیانش را سنت مسلمانی میپنداشتند و چون صدها سال امپراتوری روم بر آنان حکومت کرده بود، رفتار حاکمان اسلامی را عادلانهتر از حکومتهای پیشین میدیدند و کارهای آنان را صحیح میدانستند.
بنابراین امام سجاد(ع) با این خطبه بیان کردند آنچه یزید و کارگزارانش بر زبان آورده اند، درست نیست و پدرش، امام حسین(ع)، فردی نبوده که بخواهد جمعیت مسلمانان را بر هم بزند و در سرزمینهای اسلامی فتنه ایجاد کند، بلکه او برای حق و به دعوت مسلمانان به پا خاست تا دین را از بدعتها بزداید.
امام سجاد علیه السلام در این خطبه، سه هدف عمده را دنبال میکردند:
اهل بیت (ع) وظیفه داشتند که جنایات دشمن را بازگو کنند تا در صفحات تاریخ ثبت شود. به یقین، اگر پیام رسانی و آگاهی بخشی اهل بیت (ع) نبود، یزید پرونده جنایات خود را می بست. از این رو است که زینب و امام سجاد (ع) در فرصت های به دست آمده جنایات دشمن را بیان می نمودند و بحمدالله در این امر، موفق نیز بودند. اهل بیت علیهم السلام هیچ گاه زانوی غم در بغل نگرفتند، بلکه با قدرت و عزت مندانه رسالت خود را به خوبی انجام دادند و شعار «هَیْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ» امام علیه السلام را تکرار کردند.
یکی دیگر از دلایل خطبه خوانی امام سجاد(ع) در مجلس یزید معرفی اهل بیت بود، چون در آن زمان برخی مانند بنی امیه خود را اهل بیت پیامبر(ص) معرفی میکردند، باعث کمرنگ شدن خاندان پیامبر از صحنه سیاست شدند و خطبه های سیاسی و معرف امام سجاد راه را برای حضور ائمه در محافل سیاسی آن زمان باز کرد.
یکی از مهمترین رسالت های اصلی اهل بیت (ع)، صیانت از انقلاب و قیام حسینی بود. بی تردید، اگر تبلیغات اهل بیت (ع) به ویژه خطبه امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب نبود، دشمن نهضت امام حسین علیه السلام را تحریف می کرد و از آن به سود خویش بهره می برد.
بازتابهای خطبه سیاسی امام سجاد(ع)
خطبه افشاگرانه امام(ع)، پایه های حکومت یزید را به شدت لرزان کرد؛ بنابراین یزید به جهت ترس از این افشاگری و ایجاد فتنه، دستور داد تا اذان گفته شود، و موذن نیز برای خلاصی یزید از این ماجرا فورا شروع به اذان گفتن می کند.
مؤذن هر جمله از اذان را میگفت، امام سجاد جملهای میفرمود تا اینکه به اشهد ان محمدا رسول الله رسید. پس از بیان این فراز توسط موذن، امام سجاد(ع) اشاره به موذن کرده و از یزید می پرسد: ای یزید! این محمدی که در اذان نامش برده می شود جد من است یا جد تو؟ اگر ایشان را جد خود بدانی دروغ گفتهای ولی اگر جد من است، چرا این ظلم را به عترتش روا داشتهای؟
هنگامى كه امام سجاد(ع) خطبه را ایراد کرد ، مردم حاضر در مسجد را سخت تحت تأثیر قرار داد؛ در ریاض القدس آمده که یزید بدون اینکه نماز بخواند از مسجد بیرون رفت، اجتماع بهم خورد و امام از منبر پائین آمد. مردم به گرد حضرت جمع شده و همه از رفتار خود عذر خواهی میکردند.
پس از خطبه امام سجاد(ع)، یک دانشمند یهودی که در مجلس حاضر بود به یزید پرخاش کرد و از اینکه پسر دختر پیامبرش را به این نحوه به شهادت رسانده علیه یزید سخن گفت و حاضران را اینگونه سرزنش کرد:
به خدا سوگند كه اگر پیامبر ما موسى بن عمران در میان ما فرزندى(سبطی از نسل خودش) مىگذاشت، ما گمان مىكردیم كه او را تا سر حد پرستش باید احترام كنیم. شما دیروز پیامبران از دنیا رفت و امروز بر فرزند او شوریده و او را از دم شمشیر خود گذراندید؟! واى بر شما!
شهادت امام عارفان با زهر ولید بن عبدالملک
حضرت امام سجاد(ع) در دوران پُر از اختناق بنیامیه، عهدهدار امامت و ولایت بودند و با وجود دستگاه مخوف بنیامیه امکان هرگونه فعالیت ارشادی محدود میشد؛ با این حال، امام سجاد(ع) از ارشاد و نشر احکام اسلام فروگذار نکردند و به هر نحو ممکن، مسائل اسلامی را بیان میکردند. امام سجاد(ع) در زمان امامت خود، جنگ نرمی علیه دشمن ایجاد کرد، یکی از عملکردهای علمی و فرهنگی امام زین العابدین(ع)، گسترش معارف اهل بیت(ع) در قالب دعا بود.
ادعیه آن بزرگوار اغلب در صحیفه سجادیه مشتمل بر ۵۴ دعا جمعآوری شده است. آن بزرگوار همچنین با خرید غلام و تعلیم احکام و معارف اسلامی و سپس آزاد کردن آنها، از حداقل شرایط ممکن برای نشر تعالیم اسلامی بهره میجستند.
اکثر تاریخ نگاران تصریح کردهاند در سال ۹۴ بنا بر مشهور یا ۹۵ هجری قمری، امام زین العابدین علیه السلام با زهری که ولید بن عبدالملک یا هشام لعنة الله به آن حضرت دادند، به شهادت رسیدند، امام سجاد(ع) توسط امام باقر (ع) در بقیع کنار قبر عموی مظلومش حضرت مجتبی (ع) به خاک سپرده شدند.
گزارشی از فاطمه بک زاده