سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار ، شاعر معروف ایرانی است که در ۱۱ دی ۱۲۸۵ متولد شد و در ۲۷ شهریور ۱۳۶۷ دار فانی را وداع گفت. او اهل تبریز بود و به زبانهای فارسی و ترکی آذربایجانی شعر سرودهاست. شهریار نسبت به علی بن ابیطالب ارادت ویژهای داشت و شیفته سرودههای حافظ و فردوسی بود. همچنین شهریار شعری کم نظیر در خصوص اباعبدالله الحسین و حادثه کربلا نوشته است که در ادامه این مطلب آورده شده است.
سروده شهریار در خصوص امام حسین(ع)
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبۀ جدّش به اشکی شست دست
مروه پشت سر نهاد، امّا صفا دارد حسین
میبرد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین
پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست
اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین
بس که محملها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمیداند عروسی یا عزا دارد حسین
رخت و دیباج حرم، چون گل به تاراجش برند
تا به جائی که کفن از بوریا دارد حسین
بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب
ورنه این بی حرمتیها کی روا دارد حسین
سروران، پروانگان شمع رخسارش، ولی چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین
سر به قاچ زین نهاده راه پیمای عراق
مینماید خود که عهدی با خدا دارد حسین
او وفای عهد را با سر کند سودا، ولی خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین
دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا
با کدامین سرکند، مشکل دو تا دارد حسین
سیرت آل علی با سرنوشت کربلاست
هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین
آب خود با دشمنان تشنه قسمت میکند
عزّت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین
دشمنش هم آب میبندد به روی اهل بیت
داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین
بعد از اینش صحنهها و پردهها اشک است و خون
دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین
ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمهای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین
دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین
شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین
اشک خونین گو بیا بنشین به چشم "شهریار"
کاندرین گوشه عزائی بی ریا دارد حسین