شامگاه سهشنبه ۲۱ تیر امسال مأموران کلانتری ۱۴۴ جوادیه در تماس با محمد وهابی بازپرس کشیک ویژه قتل از کشف پیکر خونین مردی جوان در پارکینگ خانهاش خبر دادند. با مخابره این خبر، تیم جنایی راهی محل شده و جسد مرد ۴۲ ساله را در حالی که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود مشاهده کردند.
رد خون تیم جنایی را به مقابل واحد مسکونی در طبقه زیر همکف رساند. این رد خون نشان میداد عاملان جنایت، مقتول را مقابل خانهاش در طبقه منفی یک غافلگیر و با ضربات متعدد چاقو مجروح کرده و متواری شدهاند. بعد از آن مرد مجروح در حالی که خون زیادی از او رفته بود بهدنبال مردان ناشناس خود را به پارکینگ خانه رسانده، اما در آنجا تسلیم مرگ شده است.
کشف تصویر قاتلان در دوربین
بازبینی دوربینهای مداربسته محل نشان میداد که مقتول پس از پارک خودرواش در خیابان وارد خانه شده، اما حدود دو دقیقه بعد دو مرد جوان با کلید در خانه را باز کرده و پس از لحظاتی نیز از خانه هراسان خارج شده و سوار بر موتورسیکلت متواری شدهاند. مردان موتورسوار صورت هایشان را با کلاه و ماسک پوشانده بودند. در ادامه بررسیها، شماره پلاک موتورسیکلت بهدست آمد و کارآگاهان موفق شدند پس از چندین مرحله تحقیقات، صاحب موتورسیکلت به نام بهمن را شناسایی کنند.
ادعای عجیب
با انتقال بهمن به اداره آگاهی و تطبیق چهره او با تصاویر بهدست آمده از دوربین مداربسته مشخص شد وی یکی از متهمان متواری است. مرد ۳۲ ساله که ابتدا منکر جنایت بود، در بازجوییها ادعای عجیبی را مطرح کرد: ۱۵ روز قبل از جنایت، بر سر پارک خودرو با مقتول دعوایم شد. درگیری آن روز ما با وساطت دیگران پایان یافت، اما کینه مقتول را به دل گرفتم و او را تعقیب کردم تا خانه او را یاد بگیرم بعد به سراغ امیر، دوستم که هم ولایتیام بود رفتم و ماجرای کینهای که به دل داشتم را مطرح کردم. با امیر تصمیم گرفتیم که او را ادب کنیم و به همین دلیل روز حادثه به سراغ مقتول رفتیم، اما قصد ما کشتن نبود.
از آنجا که تجربه کارآگاهان نشان میداد انگیزه بهمن دور از واقعیت است به همین خاطر همزمان کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت پس از هماهنگیهای قضایی راهی محل زندگی متهم دوم شده و مرد جوان را بازداشت کردند. امیر در تحقیقات گفت: وقتی بهمن به سراغم آمد به من گفت مردی برای همسرش ایجاد مزاحمت کرده و از من خواست آن مرد را ادب کنیم و زهرچشم بگیریم او مرا به این بهانه به محل درگیری کشاند.
انگیزه اصلی
تیم جنایی با کنار هم قرار دادن مدارک و شواهد به این نتیجه رسیدند که بهمن انگیزه اصلی اش را از جنایت بیان نکرده است، چرا که متهمان با کلید وارد خانه شده بودند، از سویی همدست بهمن نیز مدعی بود که انگیزه آنها مسائل ناموسی بوده است و موضوع دعوا بر سر جای پارک واقعیت ندارد. در ادامه با بررسی تلفنهای بهمن مشخص شد وی با همسر مقتول بارها تماس تلفنی داشته است؛ بنابراین بازجوییها از بهمن شدت گرفت و زمانی که وی خود را در مقابل مدارک پلیسی دید به ناچار انگیزه اصلی اش را از جنایت برملا کرد: شغل اصلیام قصابی است، اما گاهی مسافرکشی هم میکنم. مدتی قبل همسر مقتول را بهعنوان مسافر سوار کردم و شمارهام را به او دادم که اگر نیاز به تاکسی پیدا کرد با من تماس بگیرد. پس از آن چندبار دیگر او با من تماس گرفت و خواست تا او را با خودرو به مقصد برسانم. در این میان با هم صمیمیتر شدیم و او از مشکلاتی که با همسرش داشت گفت.
متهم ادامه داد: همسر مقتول ۱۴ سال از من بزرگتر بود، اما دلم برایش سوخت وقتی از من خواست شوهرش را از سر راه بردارم من هم قبول کردم و از آنجایی که نمیتوانستم این کار را به تنهایی انجام دهم موضوع را با امیر در میان گذاشتم، اما به دروغ گفتم مقتول مزاحم همسرم شده است.
بهمن گفت: کلید خانه را زن مقتول در اختیارم گذاشت و ساعت رفت و آمد همسرش را هم به من گفت. برای اجرای نقشه چاقویی خریداری کرده و روز حادثه نیم ساعتی در مقابل خانه مقتول منتظر ماندم تا بیاید. بعد هم با کلیدی که در اختیار داشتم وارد شدیم و نقشه را اجرا کردیم. با اعتراف بهمن، همسر مقتول نیز بازداشت شد و تحقیقات به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران ادامه دارد.
منبع: روزنامه ایران
این زن جانی اول و فرد دوم که بهمن است جانی دوم و اون فرد جانی سوم حال اگر حکم قصاص صادر شود درسته در ظاهر قضیه قاتل فردی دیگر است ولی محرض و آمر آن زن مقتول می باشد.