برای حل مشکلات زناشویی، معمولا مراجعه به مشاور، راهی مناسب برای گره گشایی مشکلات و تداوم زندگی مشترک است؛ اما این واقعیت قابل انکار نیست که برخی از مشاوران، گره مشکلات را کورتر میکنند و متاسفانه تشویق و توصیه به طلاق در میان روانشناسان بسیار گسترده شده است این درصورتی که در روانشناسی چیزی به نام طلاق توافقی وجود ندارد؛ بلکه باید مسائلی که بین طرفین وجود دارد، تبیین شود.
اعظم نژادی مدرس دانشگاه و مشاور اجتماعی خانواده پیرامون وظایف مشاور و تصمیم گیری مراجعان بیان کرد: توانمندی فرد برای تصمیم گیری برای ماندن یا رفتن، مسیر او را در زندگی مشخص میکند و مشاور باید لایههای پنهان زندگی را به مراجعه کننده نشان دهد، چرا که اکثر مراجعان در مهارتهای ابتدایی زندگی مشکل دارند و مشاور در این موضوع سهم زیادی دارد، اما سهم مراجعه کننده بیشتر است.
وی ادامه داد: برای ورود به حرفهی روانشناسی یا هر حرفهی دیگری، ممکن است نظارتهای وجود داشته باشد، اما آنچه که از همه مهمتر است وجود انسانیت افراد است که تخصص نمیتواند دانش باشد زیرا دانش یکسری کلی گویی و مسائلی است که باید صیقل خورده تا مسیر را برای مراجعه کننده هموار کند.
بهزاد وحیدنیا معاون مشاوره امور شناختی سازمان بهزیستی کشور، گفت: روانشناسی علمی است که به مطالعه رفتار میپردازد و نتیجه آن کمک به شناخت و عملکرد بهتر انسانها در شرایط مورد نیاز است و در این راستا، در ابتدای جلسات مشاوره باید مشاوره انگیزشی برای افزایش انگیزه فرد برای تداوم جلسات داشت. مسئولیت تصمیم با خود فرد است و اثر آن در زندگی پایدار است و تسلط بر رویکردهای مداخلاتی علمی کمک میکند تا مراجعه کننده تصمیمات پخته تری را در زندگی اتخاذ کند.
وی درباره اینکه مشاوران در افزایش طلاق در جامعه موثر هستند یا نه بیان کرد: روانشناسی باید مبتنی بر امور فرهنگ جامعه باشد و روانشناس باید شرایط فرد را برای تصمیم بهتر در نظر بگیرد. اگر روانشناس دارای صلاحیت لازم باشد، قطعاً به این موضوع آسیبی نمیزند و کمک کننده است. البته ممکن است افرادی باشند که مطابق با شاخصهای علمی و تخصصی رفتار نکنند. در هر صورت در برنامهریزیها در نظر گرفته میشود، افرادی که در این حوزه فعالیت دارند، افراد واجد شرایط و دارای صلاحیت باشند.
مراحل دادگستری برای دادخواست طلاق
عباس گودرزی قاضی و رئیس شعبه ۱۱ دادگاه خانواده درباره مراحل طلاق گفت: اگر طلاق به درخواست زوج و یا به صورت طلاق توافقی باشد پذیرفته شده و هردو در نهایت منجر به صدور گواهی میشود و در طلاق توافقی عمدتا افراد در مورد حضانت فرزندان و مسائل مالی توافق میکند. تفاوت این دو مورد این است زمانی که درخواست توسط زوج صورت میگیرد، به مشاور ارجاع داده نمیشود. اما در صورت طلاق توافقی، مراجعان باید به مشاور ارجاع داده شوند. در صورتی که تقاضای طلاق توسط زوجه مطرح شود، باید زن مشکلات زناشویی را اثبات کرده و در نهایت پرونده منجر به صدور حکم میشود.
گودرزی افزود: شخصاً با ارجاع طرفین دعوا به مشاوره و مراکز داوری مخالفم. وقتی زوجین به دادگستری مراجعه میکنند، دیگر همه چیز برای آنها تمام شده است و شهروند باید زمانی به دادگستری مراجعه کند که به آخر خط رسیده باشد و قانون ارجاع طرفین به مشاوره و مرکز داوری تنها روند طلاق را طولانی کرده و هزینه اضافی به مراجعان تحمیل میکند که معمولا در یک سال گذشته من هیچ موردی را مشاهده نکردم که طرفین خواستار طلاق توافقی باشند و با مراجعه به مشاور از تصمیم خود منصرف شوند.
سازش ۱۷ درصدی برای درخواست طلاق توافقی
وحیدی نیا درباره مناسب نبودن زمان مداخله مشاور بیان کرد: مشاوره به هنگام طلاق دیر هنگام است و میزان اثر بخشی جلسات مشاوره در مورد دادخواست طلاق توافقی بسیار پایین است. تحقیقات نشان میدهد که انجام مشاوره قبل از ازدواج و در زمان انتخاب همسر مطلوبتر است و باید وضعیت کارگزاری کشور به سمت خدمات پیشگیرانه حرکت کند که اگر افراد قبل از مشکلات به مهارت مدیریت شرایط مجهز شوند بیشترین کارکرد را خواهند داشت.
وی درباره آمار سازش طرفین بعد از مراجعه به مشاور گفت: در پنج سال گذشته در حوزه افرادی که برای طلاق توافقی مراجعه کردند ۱۷ درصد سازش وجود داشته و همچنین ۸۵ درصد ابراز رضایت کردند که از سال ۹۵ و به مدت ۵ سال حدود پنج الی ۶ درصد میزان سازش افزایش یافته است.