مهر، پر از اندوخته های شیرین و پر از خاطره های به یاد ماندنی است. اصلا وقتی اسم ماه مهر می آید، بوی تازگی، نو بودن، تکاپو، هیایوی خیابان ها و آواز پرندگان صبحگاهی به مشام می رسد.
خمیازه های زمان برای آنکه زودتر صفحه ساعت را طی کند هم حتی مانع از شور و هیجان صبح های مهر نمی شود. ماه مهر، ماه ظهور سواد و دانایی برای دانش آموزان ایران زمین است تا در بدنه روزگار, علم و عشق و ارادت به وطن را حکاکی کرده و با انبوهی از موفقیت ایران را در یک دنیا جاودانه کنند.
و چه قاب عکس های زیبایی که از پس دقایق روز اول مهر پدرها و مادرها از رد کردن فرزندان دلبند خود از زیر قرآن ثبت کرده اند تا عزیزان دلبندشان را در شگفتانه روزهای کودکی، نوجوانی و جوانی راهی مسیری پر التهاب و ماجراجویانه کنند.
آری اگر بیشتر در بطن مهر کنکاش کنی، میتوانی سال های دورتری را هم ببینی که یک موفقیت از دل روزهای مهر، به یک ابدیت پیوسته و پزشک ها و مهندس ها و هنرمندان و ... بزرگی را مهربانو، مادر مهربان فرزندان ایران به این خاک هدیه کرده است.
مدرسه ای که به دور از هیاهوی روزگار، در هوای آرام مشهد نفس می کشد
حالا که از نیمه اول مهر هم عبور کرده ایم، دلم خواست تا با حضور در جمع دانش آموزان متوسطه دوره دوم مدرسه آزادگان که در خیابان چمران مشهد واقع شده است، یکی از روزهای پر زرق و برق زندگی خود را، با آنها بگذرانم.
الحق که این سادگی و صمیمیت برای تاریخ زندگی من نیاز بود و در خاطرات صمیمی من ماندگار شد.
وارد مدرسه که شدم نسیمی از صدای قهقهه های خنده بچه ها به صورتم نواخت تا آنجا که لبخند پهنی بر صورتم نشست و تصویر پر از انرژی روبه روی خودم را به نظاره نشستم؛ گروهی از بچه ها مشغول انجام تمرین های ورزشی بودند و بی خیال از دنیای دور خودشان خنده هایشان کف مدرسه را فرش کرده بود.
آنقدر راحت و آسوده بازی می کردند که انگار تنها دغدغه شان زمین نخوردن توپ از میان دستان ظریف و دخترانه شان است. خوب که دقت می کردی، راحت بودند و سختی در کارشان نمیدیدی.
اینها همان نسلی هستند که رهبر انقلاب اسلامی بارها در سخنرانی هایشان خطاب به آنها گفته اند، شما سرمایه ها و آینده سازان این کشور هستید.
لحظه ای به سخن رهبر اندیشیدم، در چشمان یک به یک آنها چیزی را میتوانستی ببینی که خالص بود و انگار برای وجود آنها از همان ابتدا این خلوص نگاشته شده است، عطر معرفت را از دو کیلومتری نگاه آنها میتوانستی درک کنی و این همان طعم خوش زندگی بود که در مدرسه شان جریان داشت.
بیشتر بخوانید
لحظاتی را که به تماشای آنان گذرانده بودم، حس تازگی معناداری در وجودم احساس کردم. دخترانی که سرزنده و شاد اند و تماما انرژی هایی که از این موضوع دریافت می کردم، مثبت بود.
کرونا، درد و دل های زیادی را در دل دانش آموزان ایجاد کرده بود
وارد ساختمان اصلی مدرسه شدم و دفتر مدیریت را پیدا کردم. بعد از معرفی خودم به مدیر مدرسه، از ایشان اجازه خواستم تا ساعاتی را در کنار دانش آموزانشان بگذرانم.
بالاخره بعد از روزهای طولانی کرونا و تعطیلی مدارس و مجازی درس خواندن بچه ها، باید حرف های نگفته زیادی را از دانش آموزان می شنیدم و پای درد و دل های آنها می نشستم.
مدیریت با خوش رویی پذیرای همکاری با من شدند و پس از گذراندن مراحل اداری و تشخیص هویت بنده، اجازه دادند تا دانش آموزان به اختیار خود وارد بحث و صحبت با من شوند.
وقتی در کنار چند نفر از آنها نشستم، اضطراب ناشی از همراهی با یک غریبه را میتوانستی در نگاهشان بخوانی، برایم جالب بود که حتی در همان اوضاع نابسامانِ استرس آورشان، باز هم به منه غریبه ای که توسط مدیر مدرسه شان تایید شده بودم، لبخند میزدند و کنجکاو بودند تا هرچه سریعتر سر بحث را با آنها باز کنم.
یکی از آنها مثل خود من بود البته منِ در زمان تحصیلم در مدرسه. از آنجایی که خودم در دوران مدرسه دانش آموز فعالی در حوزه فرهنگی و هنری بودم، این دانش آموز عزیز مرا یاد خودم انداخت و برای لحظاتی سوار بر قطار خاطرات شدم و به دوران خوش خودم رفتم. خرسند بودم که بالاخره با یک مزاح از جانب من، سد سنگینی حرف نزدن و استرس ها شکسته شد و بچه ها شروع کردند به نظر دادن و سوال های مرا یکی یکی پاسخ دادند.
کم کم جو صمیمی تر شد و بچه ها قبول کردند که من هم از جنس خود آنها هستم و دغدغه هایشان را می فهمم. جنس صحبت هایشان از نوع یک دغدغه مشترک بود. آنها از مشکلات مجازی بودن کلاس ها گفتند و مزایای حضوری بودن مدارس و از هرکجا سخنی به میان می آوردند.
فکر میکردم اولین سوالم را (مبنی بر مدرسه حضوری بهتر است یا مجازی) که بپرسم، بچه ها همدلانه بگویند مجازی! البته این یک مزاح قدیمی و کلیشه ایست که از جمع من و بچه ها نیز دور نماند و حرفش به میان آمد اما بر خلاف تصور من، همه آنها گفتند مجازی راحت بود اما حضوری را بهتر می خواهیم و بیشتر دوست داریم.
مدرسه حضوری را خیلی بیشتر دوست دارم
سما خاکشور دانش آموز پایه دهم انسانی این مدرسه به من گفت: رشتهای را که برای متوسطه دوم انتخاب کردم از رشتههای مورد علاقه ام بود و الان خیلی خوشحالم از باز شدن مدارس که می توانم حضوری بر سر کلاس های درس حاضر باشم و درس بخوانم.
از او پرسیدم دوست داشتی مدارس هنوز هم مجازی بود؟ پاسخ قاطع و جالبی به من داد.
او افزود: قطعا نه. به این خاطر که زمانیکه مدارس مجازی شد، من اواسط سال نهم بودم و در آخر همان سال باید امتحان می دادیم که در نهایت با نمرات و یک سری تراز و میزان های دیگری، نتایج انتخاب رشته هایمان نیز مشخص شود.
این دختر دانش آموز ادامه داد: مجازی بودن مدرسه باعث استرس بیشتری در بچه ها میشد مخصوصا بچه هایی که در مرحله انتخاب رشته بودند؛ مرحله حساسی که گاهی بچه ها به خاطر افت تحصیلی نمی توانستند رشته مورد علاقه شان را انتخاب کنند.
او گفت: در کل حضوری بودن از نظر من خیلی بهتر است. من برادری دارم که همیشه سر کلاسهای غیر حضوری با هم مشکل داشتیم، هر دوتای ما در مجازی درس میخواندیم و گاهی اوقات صداهای ما در خانه باهم قاطی میشد و همیشه از این بابت به مشکل بر می خوردیم. گاهی هم اینترنت ضعبف میشد و از درس عقب می افتادیم، ولی حالا رودررو با معلم صحبت می کنیم و نظر می دهیم و معلم هم با اشرافیت کامل با ما صحبت می کند و این یکی از بزرگ ترین مزیت های مدارس حضوری است.
سما خاروصی پور دانش آموز پایه یازدهم انسانی مدرسه آزادگان نیز گفت: مهرماه امسال برای ما دانش آموزان خیلی خاصتر شروع شد و حس و حال خیلی خوبی در دل بچهها ایجاد کرد. اینکه بعد از دو سال دوری و مجازی درس خواندن، دوباره در کنار دوستانت قرار بگیری و از نزدیک آنها را ببینی خیلی خوب و جالب بود و من به شخصه این حس و حال را خیلی دوست داشتم.
هدفم برای آینده تلاش کردن و خسته نشدن است
از او پرسیدم هدفت چیست؟ و پاسخش شنیدنی و پند آموز بود. الحق که دانش آموزان نسل جدید چقدر خوب مسائل را میفهمند و درک میکنند.
او گفت: هدفم تلاش کردن و خسته نشدن است. دوست دارم برای رسیدن به آن چیزی که میخواهم تمام تلاشم را به کار بگیرم تا به آنچه که خواهان آن هستم، برسم.
انگیزه و تلاش برای ساختن آینده دو نکته مهمی بود که از حرف های بچه ها دریافتم. که البته عجیب هم نبود دانش آموزان ایرانی با وجود پاره ای از مشکلات در جامعه، به دور از بهانه جویی ها، به آینده ای که به دست آنها ساخته می شود، امیدوارند و همواره برای ساختن ایرانی مقتدر، در تلاش اند.
دوباره همان مزاح کلیشهای و البته تا حدودی حرف دل دانش آموزان میان آمد و جو به خنده کشید و خلاصه از خشکی در کلام بینمان هیچ خبری نبود.
سما ادامه داد: من تحصیل حضوری در مدرسه را ترجیح میدهم، اما از حق نگذریم، از نظر امتحانات و جو درس خواندنهای مداوم و استرس برای امتحانات، مجازی خیلی بهتر بود.
و بعد از این سخن شیرین با آن لحن قندش، موجی از خنده اتاق را فرا گرفت و من هم به دنبال این جو خوش، کمی از سوالاتم فاصله گرفتم و بحث را دست بچهها سپردم.
نیایش احمدی یکی از دیگر بچه های مدرسه بود که گفت: بعد از مجازی شدن مدارس یک سری از امکانات از دانش آموزان سلب شد. امکاناتی که با حضوری بودن مدارس بیشتر میسر بود و در فضای مجازی یا آنها را نداشتیم و یا خیلی کمرنگ تر شده بودند مثل انجام کارهای فرهنگی و برگزاری مسابقات ورزشی و هنری، عضویت در سازمان های دانش آموزی و...
نقد دیگری هم داشتند که نیایش اینگونه آنرا بازگو کرد:
نیایش احمدی افزود: خیلی از بچهها در تحصیل مجازی ضرر کردند و آنچنان که باید خودشان را نشان میدادند، نتوانستند و این یک آسیب روحی ناخوشایندی به بچه ها وارد کرد.
او گفت: تقریبا در این چند روز ابتدایی سال تحصیلی، با بچه ها می گوییم و می خندیم و در کنار آن با دبیران نیز رابطه صمیمانه و خوبی برقرار کردیم و خداراشکر مشکلی نداریم. درس هاهم که یکی پس از دیگری آموزش داده می شوند و ماهم سعی می کنیم کم کم با شرایط حضوری دوباره خود را تطبیق بدیم و عقب ماندگی هارا جبران کنیم.
ستایش ابراهیمی هم یکی دیگر از دانش آموزان مدرسه آزادگان در پایه یازدهم تجربی بود که گفت: من و برادرم هر دو محصل هستیم و با حضوری شدن مدارس، حس رقابت جالب و سالمی بین من و او ایجاد شده است. به طور خلاصه بگویم، حس حضوری بودن مدارس قابل وصف نیست. داخل مدرسه هم درس یاد میگیری، هم از دوستانت چیزهای ارزشمند و خوب.
او اضافه کرد: محیط مدرسه هم که خیلی از محیط خانه بهتر است. خانه بعد از مدتی برایمان مثل قفسِ تکراری شده بود و با وجود در کنار خانواده بودن، بازهم مارا دچار یک خلا و سردی کرده بود اما اکنون در کنار دوستانمان دل هایمان گرمتر است و محیط مدرسه برایمان انگیزشی است.
معصومیت نگاه دختران نقشه های شوم دشمن را زمین میزند
دغدغه های بچه ها جالب و شنیدنی بود. میدانستم از دل آنها حرف نگفته زیادی بازگو می شود ولی از بین تمام حرف هایشان، آن نگاه دخترانه و معصوم بازتاب بیشتری در پیش چشمان من داشت و حرف هایشان نیز حتی از سادگی و معصومیت دل هایشان بر زبانشان جاری میشد.
روز خوبی را در کنارشان گذرانده بودم و خوشحال بودم به سبک باری دل هایشان کمی کمک کرده ام تا حرف هایشان را به جایی برسانم و کسی حرف هایشان بخواند. درست است که شاید التهابات گاهی به گاهی کشور، آنهم مدیریت شده توسط دشمن، دقیقا همین معصومیت هارا نشانه گرفته است، اما اینها تماما دختران ایران هستند و خون شیرزنان ایرانی در رگ های آنها تبلور یافته است.
هربار که دشمن می خواهد خود را یک قدم به آرمان هایش نزدیک تر کند، همین معصومیت ها کار دستش داده و بصیرت و آگاهی همین دانش آموزان آنها را زمین میزند.
فضای آرام مدرسه و عبور و مرورهای ساده و به دور از هیجانات اضافه بچه ها، به من نشان داد که فرزندان ایران اینها هستند نه چیزی که رسانه های آن طرف می گویند و بازتاب می دهند. مهر ماه امسال متفاوت است و از دل حوادث، به آرامی می گذرد و چیزی که مهم است، شور و اشتیاق دانش آموزان برای به مدرسه آمدن و رسیدن به اهدافشان است. چیزی که رسانه های آن سو، هرگز به آن نپرداخته و آنرا نخواهند گفت.
نسل امروز نسل هوشیار و باهوشی است
پای صحبت های مدیریت دبیرستان آزادگان نیز نشستم و از بیانات شنیدنی ایشان در خصوص جوانان و نسل امروز بهره بردم.
هما کراکری مدیر دبیرستان دوره دوم آزادگان در مشهد گفت: با توجه به اینکه دو سال دانش آموزها به خاطر کرونا در مدرسه حضور نداشتند، روز اول مهر هم برای خود همکاران و هم برای خود دانش آموزها یک روز فرح بخش و بسیار خوبی بود؛ سعی کردیم فضای شادی را هم برای دانش آموزان ایجاد کنیم تا به آنها این موضوع منتقل شود که آنها ارزشمند هستند و مدرسه بدون آنها مدرسه نیست.
او افزود: در بحث اعتراضاتی هم که در بین جوانان این روزها با محوریت حجاب به وجود آمده است کاملا مشخص است که موضوعیت حجاب بهانه است حتی من با خود دانش آموزان مدرسه و بچه ها هم که صحبت می کردم، آنها معتقد بودند دعوا و اعتراضات بر سر حجاب نیست و حجاب بهانه است.
مدیر دبیرستان دوره دوم آزادگان ادامه داد: قبول داریم که بعضی از اتفاقات خوبی که باید در بحث عدالتهای اجتماعی در کشور میافتاد، متاسفانه یا بستری برایش ایجاد نشد، یا توجهی به آن نشد و اتفاقی نیفتاد. دانش آموزان جامعه امروز ایران نیز، بسیار پویا و هوشیار به مسائل هستند و تماما اتفاقات کشور را رصد کرده و به آنها فکر می کنند به همین دلیل ممکن است گاهی اوقات تحت تاثیر تصاویری که از وجود برخی از مشکلات در ایران می بینند، مطالبه هایی نیز داشته باشند.
کراکری بیان کرد: شما میدانید که جوانان یک روحیه حساس و بسیار لطیفی دارند و مشاهده اینگونه وقایع که گاهی وقتها در کشور پر رنگ هم می شود البته جدای از بحث در پرانتز عرض کنم که همه ما میدانیم دستهای زیادی نیز در کار است تا بتواند این مشکلات را برای کشور ما ایجاد کند، باعث میشود که احساسات جوانان ما جریحه دار شود و گاهی دست به کارهای ماخوشایندی از روی هیجانات و احساسات بزنند.
او تصریح کرد:گاهی اوقات اگر هیجانات تحت تاثیر یک هیجان بزرگتری قرار بگیرد دیگر منطق روی جوان نمیتواند اثر گذار باشد و آنجاست که این هنر شماست و این شما هستید که باید بدانید چگونه با همان هیجانات جوانان خودتان را همسو و هم راستا کنید و بتوانید پاسخ درستی به این هیجانات بدهید.
او افزود: شهید باهنر میگویند، تربیت را از آنجا شروع کنید که دانش آموز دوست دارد و به آنجایی ختم کنید که مد نظر شماست.پس از اول شما باید با دانش آموز همراه شوید، با کفشهای دانش آموز راه بروید، احساساتش را درک کنید و سپس میتوانید از نگاه دانش آموز به قضایا نگاه کنید و آنوقت است که میتوانید درباره آنها خیلی بهتر تصمیم بگیرید.
این مدیر گفت: ما هم در مدرسه برای مدیریت بچه ها سعی میکنیم همین کارهارا انجام دهیم. سعی میکنیم با دانش آموزان ارتباط خوبی داشته باشیم و خداراشکر این اتفاق هم افتاده و بچه ها با من که مدیر مدرسه هستم بسیار راحت اند. به شخصه همیشه به دانش آموزانم میگویم که شما اگر برای پدر و مادرتان با ارزش هستید برای من ارزشمند تر هستید چراکه شما برای پدر و مادرتان چون فرزند آنها هستید ارزشمندید اما برای من هم فرزندید و هم سرمایه این نظام هستید و این باعث میشود که من حتی فراتر از حس مادری با شما همراهی کنم و مشکلات شما را مرتفع کنم.
او تاکید کرد: جوان اگر محبت را از درون خانواده دریافت کند و بداند که در خانه افرادی هستند که او را دوست دارند و به او اعتماد دارند، هرگز به افراد بیرون از خانه محتاج نخواهد بود. حرف های بچه هارا باید در خانه و مدرسه شنید نه اینکه جوانان ما جایی در بیرون از این دونهاد برای خود گوش شنوا پیدا کنند این خطرناک است.
کراکری اظهار کرد: همیشه به دانش آموزانم می گویم حتی اگر بدترین اقدام هم از شما سر زد هرگز از خانواده خود را جدا ندانید و بازهم برای حل مشکلات خود به دامان خانواده پناه ببرید؛ کسی که همیشه شما را حمایت میکند خانواده است پس با خانواده روراست باشید.
وی بیان کرد: نکته دیگری که بعضی از خانوادههای ما خودشان هم متاسفانه پایبند به آن نیستند، حفظ حجاب است. وقتی خانواده به این مسئله پایبند نیست، اینکه شما بخواهید بچه را ملزم به اینکه حجابش را رعایت کند، کنید به نظر من کاری عبس و بیهوده است. ما فقط میتوانیم برای بچهها یک تغییر نگرش به وجود بیاوریم؛ اگر بچهها نگاهشان به اصل قضیه حجاب متفاوت شود خیلی راحت تر میتوانند حجاب را بپذیرند.
بیشتر بخوانید
مدیر دبیرستان آزادگان گفت: چند روز قبل که با دانش آموزان در کلاس درس دیدار داشتم به آنها گفتم که یکی از مدرنترین قوانین اسلام قانون حجاب است در زمان قدیم که در عربستان زن را هیچ حساب نمیکردند اسلام با آوردن قانون حجاب به همه مردم آن زمان به خصوص مردها گفت این زن باید در جامعه هم حضور پیدا کند و هم باید نقش پذیر باشد؛ اسلام قبول دارد که زن میتواند یک نیروی کارا، موثر و تاثیر گذار برای جامعه باشد.
او تصریح کرد: چیزی که در هیچکدام از ادیان قبلی دیده نشده بود و حتی بیان هم نشده بود. اگر قرار بود زن در خانه باشد اصلا مساله حجاب مطرح نمیشد وقتی اسلام مساله حجاب را مطرح میکند برای اینکه زن را از خانه به سطح جامعه بیاورد و نشان بدهد که ما به زن به عنوان یک نیروی کارا و موثر در جامعه نیاز داریم و برای زن این جایگاه را هم در نظر گرفتیم.
کراکری گفت: بچه ها هم گاهی این نکات را نمی دانند و یا به اشتباه برای آنها توضیح داده شده است که به نظر من دلیل اصلی این تفرقه همین عدم آگاهی است. دانش آموزان و جوانان ما خوشبختانه بسیار فهیم و باشعور اند و مطمئن باشید اگر با آنها منطقی صحبت شود و قضایا برای آنها کاملا باز شود قطعا پذیرا خواهند بود و حق و باطل را درک میکنند که بخشی از این وظیفه بزرگ گردن فرهنگیان عزیز است و بخش دیگرش بر عهده خانواده ها.
او می گوید: دشمن امروز هدفش این است که جوانان ما همه آرمان های خود را رها کنند و از تمام چیزهایی که به آن معتقد اند فاصله بگیرند تا دشمن بتواند به راحتی به آنها نفوذ کرده و آنان را به سمت خود بکشاند. در این بین این بصیرت خانواده ها و مدارس است که می تواند دسیسه های آنها را با آگاهی سازی و محبت و توجه بیشتر به جوانان، خنثی کند.
چقدر صحبت های مدیر این مدرسه هوشیارانه، مادرانه و دلسوزانه بود. انگار از فرزندان خودش سخن می گفت و برای آنها دلسوزی می کرد.
آری درست است مدرسه یک کانون بزرگ برای پرورش افکار بزرگ و کوچک جوانان غیور ایران زمین است که بعد از خانواده، می تواند یکی از تاثیرگذار ترین منابع در دسترس جوانان ما باشد.
به امید فردایی بهتر برای ایرانی آبادتر قلم میزنیم و مینویسیم از فرزندان آینده، از غیوردلانی که در هیاهوی حوادث، اصل خود را فراموش نکرده و پشتیبان ارزش های خود و کشورشان هستند.