سومین نشست از سلسله نشستهای فرهنگی هفته وحدت با عنوان «تکیه کتاب» به موضوع «تصویر پیامبر اکرم(ص) در فرهنگ و ادبیات اروپا» اختصاص داشت که سهشنبه (نوزدهم مهرماه ۱۴۰۱) با مشارکت دفتر نشر فرهنگ اسلامی و با حضور حجتالاسلام والمسلمین سید مجید پورطباطبایی و حامد صلاحی در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
اوایل قرن نوزدهم، نقطه عطف نزدیکی ادبای اروپایی با اسلام بود
سید مجید پورطباطبایی در بخش ابتدایی این نشست، درباره سابقه مواجهه و برخورد غربیها با اسلام و پیامبر اکرم (ص)، بیان کرد: پیشینه این مواجهه به زمان صدر اسلام بازمیگردد، هنگامی که یهودیان از سالها قبل در مکتب دینی و کتاب آسمانی خود درباره ظهور پیامبر آخرالزمان شنیده بودند. یهودیان در مدینه ساکن و زمینها و نخلستانها را خریداری کردند تا زمانی که پیامبر به رسالت رسید و به مدینه هجرت کرد بر او محاط شوند. در زمان رسولالله، اوج این دشمنیها در جنگهای خندق و خیبر بود. این روند از زمان صدر اسلام آغاز و همچنان در برهههای مختلف تاریخی ادامه داشت و افراد مختلفی همچون «سَرْجون بن مَنْصور رومی»؛ مشاور معاویه و یزید و «پیتر مقدس» بهطور جدی با حضرت محمد (ص) به مقابله پرداختند.
وی افزود: اوایل قرن چهاردهم، «دانته آلیگیری» که در افکارعمومی به یک متأله مسیحی معروف بود، در جلد «جهنم» از کتاب سهگانه «کمدی الهی»، در طبقه هشتم جهنم، حضرت رسول اکرم (ص) را مصلوب به تصویر میکشد و کسی را که شاهد زجر آن حضرت است را نیز دامادش علی (ع) معرفی میکند. در معروفترین ترجمههای فارسی این کتاب، کانتو ۲۸ حذف شده و فقط فریده مهدوی دامغانی در ترجمه خود تنها در چند سطر در پاورقی توضیح داده که به دلیل وجود کلمات رکیک از آوردن این بخش امتناع کرده است. «دانته» که حتی در بین جامعه آکادمیک، انسانی خوشنام و یک مسیحی متأله شناخته میشود، اساس اهانت به ساحت رسولالله (ص) را بنا گذاشته است. اولینبار «ادوارد سعید» در کتاب «شرقشناسی» مسآله اهانت «دانته» به ساحت رسولالله را مطرح کرد. در قرن شانزدهم «مارتین لوتر» از دیگر افرادی است که در مواجهه با قرآن و پیامبر (ص) رویکردی انتقادی داشت. با نگاهی به این سیر تاریخی متوجه میشویم که بیشتر خاورشناسانی که علیه ایران و اسلام نوشتهاند، نوعا مسیحیِ پروتستان و انگلیسی هستند. «ویلیام مونتگومری وات» که بیشترین کارهایش در زمینه اسلام بود و متأسفانه در بین نویسندگان ایرانی نیز به خوشنامی از او یاد میشود، سه جلد کتاب با عنوانهای «محمد در مکه»، «محمد در مدینه» و «محمد پیامبر و سیاستمدار» دارد که در این سه اثر، اساس الهی بودن فقه رسولالله را زیر سوال میبرد.
این نویسنده و پژوهشگر گفت: در سالهای بعد «جان ونز برو» اساس اسلام را برگرفته از آموزههای مسیحی و یهودی میداند و صریح بیان میکند که اسلام عقیده و بنیان خاص و مستقلی ندارد و از قرن سوم مسلمانان از آموزههای مسیحی و یهودی چیزهایی را دریافت کردهاند. «پیتر چلکوفسکی» نیز براساس فرضیههای مارکسیستها میگوید که اسلام زمانی به ظهور رسید که از حیث تاریخی دوره گذار از بردهبرداری و فئودالیسم بود. در این میان، فردی به نام محمد که نابغه بوده، این شرایط را بهخوبی درک و با نبوغی که داشت آموزههای مسیحی و یهودی را دریافت و شاکله اسلام را بنا نهاد. از سویی، دلیل مقابله خاورشناسان با اسلام و رسولالله، تا اندازه زیادی به تسلط عثمانی در اروپا برمیگردد. هرچه آنها بیشتر کشورهای اروپایی را فتح میکردند، تصمیم برای مقابله با اسلام بیشتر میشد.
سید مجید پورطباطبایی با بیان اینکه هرچه خاورشناسان با رسولالله مشکل داشتند، در مقابل ادبا به اسلام و پیامبر (ص) ارادت و احساس نزدیکی داشتند، اظهار کرد: نقطه عطف نزدیک شدن ادبا و همراهی آنها با رسولالله، اواخر قرن ۱۸ و اوایل قرن نوزدهم میلادی بود. ازجمله این ادبا میتوان به «توماس کارلایل» انگلیسی، «جرج برنارد شاو» ایرلندی و «ویکتور هوگو» و «لامارتین» در فرانسه اشاره کرد. این تفکر در آلمان نیز از شروع قرن بیستم بیشتر با «آنهماری شیمل» شکل میگیرد. من خودم مشغول پژوهش و نوشتن کتابی درباره ادیبان غربی ستایشگر حضرت محمد (ص) هستم که امیدوارم بتوانم بهزودی آن را به پایان برسانم.
وی ادامه داد: در این زمینه نباید نقش ادبیات تطبیقی، خصوصا تأثیری که ترجمه اشعار حافظ، سعدی و مولوی داشت را فراموش کنیم. «گوته» پس از ترجمه اشعار حافظ، کتاب «دیوان غربی شرقی» را نوشت که در آن به چهار زن آسمانی (مریم (ع)، خدیجه (س)، فاطمه (س) و زلیخا» اشاره میکند. «آندره ژید» چنان به سعدی علاقهمند بود که در برخی اشعارش، عینا کلمات سعدی را آورده است. «ویکتور هوگو»، ادیب شهیر فرانسوی نیز شعری با نام «سال نهم هجرت» دارد. درباره «تولستوی» هم بسیاری عقیده دارند که او مسلمان از دنیا رفته است. او تسلط و مطالعات دقیقی نسبت به اسلام و حتی جزئیات آن داشت. همچنین «الکساندر پوشکین»؛ نویسنده بزرگ روسی در ۳۲ سالگی به سیبری تبعید و آنجا با شخصی که قرآن را به روسی ترجمه کرده بود آشنا میشود و از آن زمان بسیار تحتتأثیر قرآن قرار میگیرد.
این نویسنده و پژوهشگر همچنین گفت: «ولتر» فیلسوف و نویسنده فرانسوی که با «دیدرو» و «دالامبر» که به اصحاب دایرةالمعارف شهرت دارند، همدوره بوده است، در جوانی در نمایشنامه «کاندید» به رسولالله اهانت کرد، اما در سنین بالاتر که تحقیقاتش بیشتر میشود، صراحتا میگوید که من درباره محمد بد کردم. در اینجا جفاست اگر به کتابی با عنوان «محمد (ص) در اروپا» که در سال ۲۰۰۰ توسط مینو صمیمی تألیف و در سال ۲۰۰۲ به فارسی ترجمه شد، اشاره نکنیم. این کتاب، تاریخ هزار سال دروغپردازی اروپائیان درباره حضرت محمد (ص) را به تصویر میکشد.
هر حرف قرآن در حکم قانون است
حامد صلاحی نیز در بخش ابتدایی سخنان خود در این نشست به آثاری مانند «تأثیر فرهنگ اسلامی بر ادبیات روسیه» نوشته مکارم الغمری؛ پژوهشگر مصری، «کتاب مقدس» نوشته محمدرضا زائری و «محمد رسولالله» که دربردارنده مباحث ارزشمندی هستند، اشاره کرد.
وی در ادامه با اشاره به «تولستوی» نویسنده شهیر ادبیات روسیه بیان کرد: «تولستوی» به جویایی حقیقت بسیار علاقه داشت. برخی او را پیامبر نویسندگان مینامند. این نامگذاری تنها به دلیل بهجا آوردن رسالت قلمش نبوده، بلکه تا حدی میتواند مرتبط با روحیه حقیقتطلبی او باشد. حتی برخی بحث را تا این اندازه پیش بردهاند که او به آئین اسلام از دنیا رفته است، کما اینکه بعضا درباره «گوته» هم چنین عقیدهای وجود دارد. «تولستوی»، قرآن و بهویژه احادیث پیامبر (ص) را مطالعه میکرد. او بخشی از این احادیث را که بیشتر جنبههای اجتماعی و در زمینههایی مانند کار و تلاش، رأفت و همدلی بودند را در کتاب حدودا ۴۰ صفحهای جمعآوری کرد. او احادیث را به روسی برمیگرداند و پس از بازنویسی منتشر میکند. البته این کتاب در سالهای تسلط کمونیسم و نگاه سوسیالیستی دیده نشد. حتی چندین دهه بعد که بحث وجود چنین کتابی مطرح میشود، بسیاری تعجب میکنند.
این نویسنده افزود: «تولستوی» حتی اگر بر آیین مسیحیت هم بوده باشد، حداقل دو جا در نامههایش بر برتری آیین اسلام بر آیین مسیحیت، اشاره و تأکید میکند. «تولستوی» در دانشگاه غازان روسیه، زبانهای عربی و ترکی را میآموزد و از سویی در بخشی از حوالی قفقاز که اسلام وجود داشته، در ارتباط با قزاقها از آن فضا هم تأثیر میپذیرد. «تولستوی» و برخی دیگر از مسیحیان که به اسلام گرایش داشتند، با «تثلیث» مشکل داشته و توحید خالص را در اسلام میبینند.
صلاحی در ادامه سخنانش درباره «پوشکین» دیگر ادیب سرشناس روس، گفت: «الکساندر پوشکین» از شخصیتهای ممتاز ادبیات روسیه بوده و جایگاه بسیار مهمی نیز در این حوزه دارد. یکی از آثاری که به نوعی بازتاب اندیشه «پوشکین» نسبت به اسلام است، کتاب «قرآن در اشعار الکساندر پوشکین» نوشته مرضیه یحییپور است. «پوشکین» یک ریشه شرقی و آفریقایی دارد. در آثار او، ردپای تمدن و فرهنگ اسلامی و تمدن شرقی را میبینیم. این ادیب روس، مجموعه اشعاری بههم پیوسته در ۹ بند با عنوان «تأسی از قرآن» دارد که بسیار خواندنی است و دیدن ترجمه قرآن کریم در سرودن این اشعار برایش الهامبخش بوده است. یکی از نکات جالب این کتاب اشاره به بسیاری از قسمهای قرآنی است. این شاعر و نویسنده روس، به شدت تحتتأثیر قرآن کریم است.
این مدرس دانشگاه درباره «میخائیل لرمانتوف» نیز اظهار کرد: «لرمانتوف» شخصیت بسیار بزرگی است و در شعر روسیه در جایگاه بعد از «پوشکین» قرار میگیرد. به این دلیل که با قفقاز در ارتباط بوده، با آداب اسلامی مانند عید قربان و ... هم آشنا میشود. از سویی با حوزه تمدنی اسلام ازجمله ایران و ترکیه هم آشنا بوده است. او در آثارش به پیامبر و حتی هجرت ایشان اشاره کرده است.
وی با اشاره به «ایوان بونین» دیگر نویسنده بزرگ ادبیات روسیه، افزود: «بونین» بهخاطر شرایط زیستیاش، انقلاب اکتبر و عواملی دیگر همچون تبعید از روسیه، آنطور که باید و شاید شناختهشده نبود. «بونین» شخصیت مهمی هم در ادبیات روسیه و هم در ادبیات اسلامی است. او به بسیاری از کشورهای اسلامی همچون اردن، فلسطین، مصر، سوریه و الجزایر سفر کرد. این ادیب روس، جز سیر آفاق، سیر انفس هم داشته و با فرهنگ شرق و فرهنگ اسلامی آشنایی زیادی داشت. او در اشعارش بارها به موضوعات مرتبط با اسلام ازجمله نماز، ابراهیم، حجرالاسود و هجرت اشاره کرده است.
صلاحی در بخش دیگری از سخنانش درباره نگاه دینی «ویکتور هوگو»، گفت: تأثیر نگاه دینی و اسلامی در آثار «هوگو» دیده میشود. بهویژه بخشی از کتاب معروف «بینوایان» متأثر از گلستان سعدی است. او منابع مختلف درباره اسلام و پیامبر (ص) را دیده و حتی به جزئیاتی همچون تعداد تارهای سفید در موهای حضرت رسول اکرم (ص) در هنگام رحلت نیز توجه داشته است.
این نویسنده و مدرس دانشگاه با اشاره به «ولتر» فیلسوف و نویسنده فرانسوی، بیان کرد: ولتر که در ابتدا نگاه انتقادی نسبت به پیامبر (ص) داشت، در سالهای بعد نگاهش کاملا متفاوت میشود. یکی از موارد بسیار جالب در سالهای پایانی عمر او این جمله است که «دین محمد چهار ویژگی دارد؛ معقول، جدی، پاک و دوستدار بشریت است».
وی همچنین درباره «راینر ماریا ریلکه» ادامه داد: «ریلکه» آلمانی نیست، اما جزو مفاخر ادبیات آلمانی است. او در جملات خود، قرآن را بهمثابه انگشتی میداند که یک نشانه نیرومند را هدف رفته است و مانند عقربهای راه را به سمت آسمان نشان میدهد. او همچنین میگوید که قرآن صدای منحصربهفردی دارد. او درباره پیامبر (ص) معتقد است: «پیامبر مانند رود است. رودی که از میان رشتهکوهی طغیان میکند. به سوی خدای یگانه پیش میرود. با خدایی که هر بامداد میتوان بهطور شگفتانگیز با او سخن گفت.»
صلاحی در بخش پایانی سخنان خود با اشاره به «لامارتین» و «جرج برنارد شاو»، گفت: «لامارتین» کتابی حدود ۶۵ صفحهای دارد. او در آن کتاب، پیامبر را فیلسوف، خطیب، مرسل، قانونگذار، فاتح اندیشهها و ... میداند. او میگوید که هر حرف قرآن در حکم قانون است. «برنارد شاو» تنها شخصیتی که هم جایزه نوبل و هم جایزه اسکار را دریافت کرده است، میگوید: «بهنظر من، اسلام تنها مذهبی است که استعداد آن را دارد که بتواند با تحولات اعصار مختلف زندگی بشر همگام شود. من راجع به مذهب محمد، پیشگویی میکنم. همانطوری که این مذهب بهنظر اروپاییهای امروز قابل قبول است. کلیسای قرون وسطی، یا از روی تعصب یا از روی دیگر مسائل، به طرز تاریک و مبهمی اسلام را نشان میدهد و وانمود میکند محمد ضد مسیحیت است... من زندگی محمد را مطالعه کردم، به عقیده من نهتنها او ضد مسیحی نیست، بلکه او را باید نجاتدهنده عالم بشریت دانست...».