شاید اگر ما یک هندی، یک تایلندی یا یک چینی بودیم هرگز این گزارش در موردمان نوشته نمیشد، اما چون هیچکدام از آنها نیستیم و میان رتبههای اول تا پانزدهم کتابخوانترین مردم جهان قرار نداریم، تقریبا دو هفته مانده به روز کتاب و کتابخوانی در تقویم جلالی، حقایق پراکنده در مورد خودمان را یک کاسه میکنیم تا عددها خودشان حرف بزنند. اگر از قسمت امیدوارکننده ماجرا شروع کنیم به حرفهای آبان سال گذشته معاون امور فرهنگی وزارت ارشاد میرسیم که ایرانیها را جزو ۲۰ کشور اول دنیا از باب سرانه مطالعه میدانست و آمار ۱۶ دقیقهای میانگین خوانش در کشورمان را «آمار بدی» توصیف نمیکرد. او حتی امیدوارترمان کرد وقتی که از گسترش کتابهای صوتی و الکترونیکی در کشور و افزایش استقبال از آنها خبر داد. اما سهم مطالعه و جایگاه آن در سبد مصرفی خانوار آنگاه که نظری به آخرین آمار مربوط به کتابهای کاغذی چاپ شده در کشور و تیراژ آنها بیندازیم، از فاز خوشبینی خارج و به وادی تفکر وارد میشود.
براساس آخرین آمار خانه کتاب و ادبیات ایران که متعلق به اول فروردین ۱۴۰۰ تا ۹ آبان ۱۴۰۱ است ۱۶۹ هزار و ۲۷۸ عنوان کتاب مشتمل بر ۴۱ میلیون و ۱۱۵ هزار و ۴۶۶ صفحه منتشر شده که میانگین شمارگان (تیراژ) آنها عدد کوچک ۱۰۶۱ است. حالا همه این عددها را کنار بگذارید تا جا برای فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و آمارهای درشت کاربران آنها باز شود. در این بخش یک مطالعه ملی وجود دارد و یک گزارش جهانی که بخش ملی را مرکز آمار ایران تهیه کرده و بخش جهانی را مرکز پژوهشی «بتا». در طرح «آمارگیری از فرهنگ رفتاری خانوار»، ما ایرانیها مردمی دوستدار فضای مجازی، حتی شیفته این فضا معرفی شدهایم که دقایق طولانی را در بستر نت و در صفحات و کانالها و گروههای مختلف مجازی میگذرانیم.
در گزارش «بتا» هم ما کسی نیستیم مگر جماعتی متشکل از کاربران واتساپ، تلگرام و اینستاگرام که حضورمان در هرکدام از این شبکههای اجتماعی چند ده میلیون نفری است؛ حتی بیشتر از تعداد صفحات کتابهایی که از فروردین پارسال تا آبان امسال یعنی درعرض ۲۰ ماه به طبع رسیده است.
جایگزینی فضای مجازی با مطالعه
مردم هندوستان در یک هفته بهطور میانگین ۱۰ساعت و ۴۲ دقیقه مطالعه میکنند، تایلندیها هم در طول هفته ۹ساعت و ۲۴ دقیقه مشغول مطالعه میشوند و چینیها نیز هفتهای هشت ساعت از وقتشان را به خواندن اختصاص میدهند. این را بررسیهای جهانی نشان میدهد، همان مطالعهای که بعد از این سه کشور، کشورهای فیلیپین، مصر، چک، سوئد، فرانسه، مجارستان، هنگکنگ، لهستان، ونزوئلا، آفریقایجنوبی و استرالیا را در رتبههای بعدی نشانده است. اما جای ما با میانگین ۱۶ دقیقه مطالعه روزانه که عدهای آن را قبول دارند و عدهای نه، دقیقا کجاست؟ اگر این ۱۶ دقیقه را قبول داشته باشیم و در هفت روز هفته ضرب کنیم در نهایت به ۱۱۲ دقیقه (یک ساعت و هشت دقیقه) میرسیم که آنقدر جان ندارد که مهر کتابخوانی را به پیشانی یک ملت بزند.
درعوض پای حضور در فضای مجازی که به میان میآید ما حرفهای زیادی برای گفتن داریم، آن هم نه از زبان بیگانگان که براساس نتایج طرح آمارگیری از فرهنگ رفتاری خانوار که محصول مرکز آمار ایران است. بر این اساس بیش از ۶۵ درصد افراد ۱۵ ساله و بالاتر در کشورمان حداقل در یک شبکه اجتماعی عضو هستند و بهطور متوسط یک ساعت و ۳۲ دقیقه در روز را در این شبکهها میگذرانند. این آمار البته به زیر ۱۵ سالهها که آنها هم در فضای مجازی حضور فعالی دارند، نپرداخته که اگر چنین میکرد یا اگر جامعه آماری را خیلی بیشتر از ۶۰هزار نفری که سراغشان رفت، قرار میداد میانگین وبگردی در کشورمان حتما بالاتر از اینها میرفت. لازم نیست راه دوری برویم، چون فقط کافی است به دور و برمان نگاه کنیم و تعداد افراد گوشی به دست را بشماریم و با تعداد کتاب به دستها مقایسه کنیم. شک نیست که گروه دوم بازندهاند مگر این که بخشی از گوشی به دستها مشغول خواندن کتاب باشند که، چون هیچ آمار دقیق یا حتی تخمینی در موردشان وجود ندارد، نمیتوان قضاوتی در این باره کرد.
نباید دست روی دست گذاشت
در جهانی که در آن سرعت حرف اول را میزند آمارها نمیتواند متوقف بماند؛ بنابراین آماری که اکنون بهعنوان آخرین دادههای در دسترس به آنها اشاره میکنیم شاید دیگر دقیق نباشند. با این حال طبق بررسیهای انجام شده در سراسر جهان تا تیر ماه سال۲۰۲۱، ۴۰میلیارد و ۸۰میلیون نفر در جهان از اینترنت استفاده میکردند در حالی که در یکسال قبل از آن و فقط طی ۱۲ماه، ۲۵۷میلیون کاربر جدید آنلاین شدند که نرخ رشد سالانه ۵.۷درصدی معادل ظهور ۷۰۰هزار کاربر جدید روزانه را در برمیگیرد.
پس تب اینترنت، تبی جهانی و از یک منظر لازمه جهان امروزی است، اما نوع حضور در این فضا، شیوه استفاده از شبکههای اجتماعی و وجهی از تکنولوژیهای ارتباطی که در زندگیمان به کار میگیریم، مهم است؛ درواقع مصرف یا سوءمصرف. در واقع دنیای امروز بهواسطه قوت گرفتن شبکههای اجتماعی و هرچه جذابتر شدن فضای مجازی، دوگانهای را شکل داده که فجازی یک سویش و کتاب (به هر شکل آن) در سوی دیگر آن ایستاده؛ در حالی که مطالعه به معنی کلاسیک آن در جوامعی مثل ما در حال افول و لقمههای کوچک اطلاعاتی در فضای مجازی که اشتباها مطالعه تلقی میشود در حال ازدیاد است.
تاکنون، اما نهادهای فرهنگساز اگر نگوییم انفعال داشتهاند، اما برای غلبه بر این وضع فعال نیز نبودهاند چرا که سرهای خم شده در گوشیهای موبایل، کنترلهای دائمی پیامهای رسیده، لایکزدنهای مداوم، تقلیدها و الگوگیریهای چشم بسته در کنار فراموشی آموزش عمومی کتابخوانی (بهعنوان یک مهارت) و در دسترس نبودن کتاب برای عدهای از مردم، ملغمهای است که خودش سخن میگوید.
منبع: جام جم