حجت الاسلام والمسلمین جبرئیلی، کارشناس تاریخ اسلام و ادیان و مذاهب، درمورد آثار توکل در رفتار فردی و اجتماعی بیان کرد: اگر بخواهیم دین و آموزههای دینی جواب بدهند و در جامعه وارد شوند و تأثیر بگذارند، مردم باید به این آموزهها معرفت پیدا کنند و ایمان داشته باشند. به همین دلیل، این که شما میبینید در قرآن کریم و روایات، روی ایمان تأکید بسیاری شده است و حضرت علی (ع) فرموده اند: «الإیمانُ لَهُ أرکانٌ أربعَةٌ» «ایمان چهار رکن دارد.» بیانگر این است که ایمان باید به خدا باشد. زیرا در این صورت، ایمان به معاد هم میآید، در حالی که اِشکال ما این است که یا ایمان به مبدأ یعنی ذات الهی نداریم و یا ایمانمان به آن کم است و همین موضوع منجر میشود ایمان ما به معاد، نبوت و... هم گیر پیدا کند و دلیل تأکید بر مبدأ شناسی همین است.
این کارشناس ادیان و مذاهب گفت: روایتی از حضرت علی (ع) درمورد ایمان بیان شده است: «الرِّضا بِقَضاء اللّه» «راضى بودن به قضاى خدا» و در این میان، باید درمورد مواردی چون؛ چرا این طور حکم شده و آن طور حکم نشده باید گفت که اینها مباحث دیگری هستند و اگرچه نمیتوان حکم نوشته شده را تغییر داد، ولی میتوان کارهایی انجام داد که خداوند حکم خوبی برای بندگان خود بنویسند و حتی حکم را تغییر دهند. زیرا تغییر قضای الهی با دعا واقعیت است؛ به طوری که دعا باعث رفع بلا میشود.
او تأکید کرد: متأسفانه، امروز همه زندگی هایمان را برهم زده ایم و توقع داریم که خداوند متعال شقّ القمر کنند و اگرچه پروردگار، این کار را برای بندگانش انجام میدهد، ولی در اغلب مواقع، میبینیم بنده همه راهها را بسته است که میتوان به حذف صله رحم، کم شدن حرمتها و... توسط عدهای از افراد اشاره کرد، در حالی که در گذشته، چنین نبوده است.
حجت الاسلام جبرئیلی ادامه داد: اگر واقعاً بخواهیم رضایتمندی مان از زندگی بیشتر شود باید به آداب و سننی که معصومین (ع) به ما میگفتند برگردیم و در ادامه روایت حضرت علی (ع) بیان شده است: «التَّوکُّلُ علَى اللّه ِ» «توکّل بر خدا» و «تَفویضُ الأمرِ إلَى اللّه ِ» «وا گذارى کار به خدا» یعنی کار و تلاشم را انجام دهم، اما در نهایت، همه چیز را به خدا بسپرم و «التِّسلیمُ لأمرِ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ.» «تسلیم بودن در برابر فرمان خداوند عزّ و جلّ.» یعنی تسلیم شوم.
این کارشناس ادیان و مذاهب افزود: در خصوص توکل باید نسبت خودمان با خداوند را بدانیم. یعنی توجه کنیم که ما به عنوان یک انسان چه نسبتی با خدا داریم؟ و در این میان، ۴ نسبت قابل تصویر و تصور است و یکی از این نسبتها میگوید که من انسان هستم و ارتباطم با خدا عینیت و اتحاد است و دقیقاً همان صحبت منصور حلاج است که گفت: أَنا الحق و ممکن است این سوال در ذهن افراد متبادر شود که آیا انسان میتواند این طور با خداوند متحد شود؟ و یکی دیگر از نسبتها این است که انسان بگوید من یک چیزم و خدا کاملاً جداست و هیچ ارتباطی با هم نداریم و فقط خداوند، خالق است و من مخلوق هستم و سومین نسبت هم این است که انسان بگوید من جزء و عددی هستم و خداوند، یک کل است که من زیر مجموعه او هستم.
او با اشاره به چهارمین نسبت قابل تصویر و تصور انسان با پروردگار گفت: چهارمین نسبت، نه عینیت و اتحاد با هر تفسیری و نه تباین با هر نگاهی و نه کل و جزء، بلکه نسبت فقر و غناست. یعنی انسان فقیر و خداوند غنی است. همان طور که در آیه ۱۵ سوره فاطر آمده است: «أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ» «شما همه به خدا فقیر و محتاجید و تنها خداست که بینیاز و غنیّ بالذّات و ستوده صفات است.» که این موضوع نشان میدهد نگاه ما باید در زندگی توحیدی این طور باشد که اگرچه خداوند به ما وجود داده اند. اما ما به عنوان انسانِ موجود و مختار، فقیر نیستیم بلکه فقر محض هستیم و در حقیقت، «اگر نازی کند از هم فرو ریزند قالبها» یعنی اگر خداوند برای لحظهای ناز کنند به این دلیل که ما بندگان، فقر مطلق هستیم همه چیز بهم میریزد و ما هیچ چیز نیستیم.
حجت الاسلام جبرئیلی گفت: در توحید و الهیات اجتماعی، نگاه ما درمورد نسبت سنجی خودمان با خداوند متعال باید نگاه فقر و غنا باشد چراکه ما فقیر هستیم و او غنی است و در این میان، تعبیر فلسفی و کلامی آن، امکان و وجوب و علت و معلول است و درواقع، اگر ایمان چیزی دارد به خاطر این است که وصل به خداوند متعال است و تعبیر قرآن و روایات هم تعبیر فقر و غنا هستند و این موضوع فقر و غنای انسان و پروردگار مهربان، جدی و زیباست و به همین خاطر، انسان حتماً باید نسبت خود را با خداوند بسنجد. پس باید سعی کنیم جیوه وجودمان به گونهای باشد که وقتی نور پروردگار تشعشع کرد نور را بگیریم و نورافشانی کنیم.