حجت الاسلام حمزه علی اسلامی نسب، مدرس حوزه و دانشگاه، درمورد تفاوت حاکمان جامعه با مردم عادی بیان کرد: حضرت علی (ع) بعد از این که جنگ بصره اتفاق افتاد، در راه، به منزل یکی از اصحاب خود، علاء بن زیاد حارثی رفتند که پس از وارد شدن، خانهای بسیار مجلل و وسیعی را مشاهده کرده و در همان وهله اول، حضرت (ع) اعتراض کردند و فرمودند: «مَا کُنْتَ تَصْنَعُ [بِسَعَةِ]بِسِعَةِ هَذِهِ الدَّارِ فِی الدُّنْیَا [أَمَا]وَ أَنْتَ إِلَیْهَا فِی الْآخِرَةِ کُنْتَ أَحْوَجَ وَ بَلَى إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ تَقْرِی فِیهَا الضَّیْفَ وَ تَصِلُ فِیهَا الرَّحِمَ وَ تُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا فَإِذاً أَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ.» «ای علاء بن زیاد! تو با این خانه وسیع در دنیا چه میکنی، در حالی که در آخرت به چنین خانهای نیازمندتری؟! البته اگر بخواهی میتوانی با همین هم آخرتت را دریابی. در این خانه از مهمان پذیرایی کنی و در آن به خویشانت رسیدگی کنی و حقوقی را که بر عهده داری از آن به ظهور رسانی که در این صورت آخرتت را دریافته ای.» و درواقع، حضرت (ع) به این اصحاب خود فرمودند که بهتر میتواند از خانه اش برای آخرت خود استفاده کند؛ به طوری که موارد متعددی را بیان کردند که پذیرایی از مهمان، صله رحم و رساندن حق به صاحبانشان از جمله این موارد بودند.
این مدرس حوزه و دانشگاه گفت: علاء بن زیاد هنگامی که با این واکنش سریع حضرت علی (ع) روبرو شد، گفت: «یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَشْکُو إِلَیْکَ أَخِی عَاصِمَ بْنَ زِیَادٍ» «ای امیرمؤمنان، از برادرم عاصم بن زیاد به شما شکایت دارم.» و حضرت امیر مومنان (ع) فرمودند: «مگر چه کرده است؟» علاء بن زیاد گفت: «لَبِسَ الْعَبَاءَةَ [الْعَبَاءَ]وَ تَخَلَّى [مِنَ]عَنِ الدُّنْیَا.» «عبایی زبر پوشیده و ترک دنیا کرده.» و حضرت علی (ع) فرمودند: «او را نزد من آورید.» وقتی که آمد، به او چنین فرمودند: «یَا عُدَیَّ نَفْسِهِ» «ای دشمنک خود، بدون شک شیطان پلید تو را دست انداخته! آیا به زن و فرزندت رحم نکردی!» آیا زن و فرزند بر گردن تو حقوقی ندارند؟ به گمانت خداوند چیزهای خوب و پاکیزه را بر تو حلال کرده، ولی خوش ندارد که از آنها بهرهمند شوی؟! تو در نظر خداوند کمتر از آنی که بخواهد بر تو سخت گیرد!
حجت الاسلام اسلامی نسب ادامه داد: این صحبت حضرت علی (ع) در تأیید آیه شریفه ۳۲ سوره اعراف است که پروردگار میفرمایند: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ ۚ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا خَالِصَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ ۗ کَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ.» «بگو: چه کسی زینتهای خدا را که برای بندگان خود آفریده حرام کرده و از صرف رزق حلال و پاکیزه منع کرده؟ بگو: این نعمتها در دنیا برای اهل ایمان است و خالص اینها (یعنی لذات کامل بدون الم، و نیکوتر از این ها) در آخرت برای آنان خواهد بود. ما آیات خود را برای اهل دانش چنین مفصل و روشن بیان میکنیم.»
این کارشناس مذهبی افزود: هنگامی که عاصم بن زیاد، ناراحتی حضرت علی (ع) را مشاهده کرد،گفت: «یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ هَذَا أَنْتَ فِی خُشُونَةِ مَلْبَسِکَ وَ جُشُوبَةِ مَأْکَلِکَ.» «ای امیر مومنان (ع)! لباس شما هم زبر و خوراکتان خشک است!»که حضرت علی (ع) به تفاوت میان خودشان (به عنوان حاکم جامعه) و مردم اشاره کردند و فرمودند: «من مانند تو نیستم؛ خداوند بر پیشوایان عادل واجب گردانیده که خود را با مردم ضعیف و تنگدست برابر دارند تا فقر و تنگدستی فقیر بر او فشار نیاورد.» این فرق بین حاکم و مردم است. وای بر تو! من همانند و مثل تو نیستم.
این مدرس حوزه و دانشگاه تأکید کرد: خداوند بر پیشوایان حق، یک سری حقوق مشخصی را واجب کرده و یکی از موارد این حقوق مشخص این است که حاکمان مذهبی و پیشوایان بر حق، باید خودشان را با مردم در یک رتبه و طبقه قرار دهند. یعنی به نحوی نباشند که خودشان را بالاتر از مردم عادی حساب کنند حتی یک درجه و این نگاه حضرت علی (ع) به حاکمان حق است که باعث میشود مردم ناتوان و مستمند و در حقیقت عموم مردم جامعه درمورد حاکم حق خودشان امیدوار باشند و از او در همه موارد تبعیت کنند.