کتاب «یحیی» یکی از آثار نشر مرز و بوم است که شامل روایتی از زندگی سید یحیی رحیم صفوی (از فرماندهان ارشد دوران جنگ تحمیلی) است. این کتاب برگرفته از دو جلد کتاب تاریخ شفاهی مربوط به رحیم صفوی و خاطرات همسر وی است و قریب به یکسال میشود که روانه بازار نشر شده است.
به تازگی در خصوص این کتاب جلسه نقد و بررسی در تحریریه خبرگزاری کتاب ایران برگزار شد. در این جلسه مرتضی قاضی، مدیر سابق نشر مرز و بوم و از محققان حوزه دفاع مقدس به عنوان میزبان نشست صحبت کرد.
محمدعلی آقا میرزایی، نویسنده و تدوین کننده اثر همراه با همکارش محبوبه عزیزی (دیگر نویسنده کتاب) در این جلسه جلسه نقد و بررسی حضور داشتند و درباره کتابشان صحبت کردند. همچنین هادی لطفی، مرتضی انصاری زاده و میثم رشیدی مهرآبادی نیز به عنوان منتقدان اثر درباره ویژگیهای این کتاب به بحث و تبادل نظر پرداختند.
هدف از تولید کتاب چه بود؟
مرتضی قاضی، مدیر سابق نشر مرز و بوم گفت: هدف از نقد کتاب «یحیی» به این برمیگردد که انتشارات مرز بوم وابسته به مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس از حدود یک سال پیش که اولین کتابهایش منتشر شد با یک رویکرد و هویت جدید سعی کرد وارد حوزه کتابهای دفاع مقدس برای مخاطب عام شود.
او افزود: این مرکز سابقه ۴۱ ساله دارد. یکی از این اتفاقات که از حدود سال ۹۸ شروع شده این بوده است که بحث تاریخشفاهی فرماندهان شاخص جنگ در آن مطرح است و از محسن رضایی شروع شده و با بقیه فرماندهان در ردههای مختلف مصاحبه میشود. در این مصاحبهها رویکرد نظامی جنگ به روایت فرماندهان و ردههای تخصصی مثل رده بهداری و مخابرات و... کار میشود و این کتابها مخاطب خاص دارند.
به دلیل لحن، موضوع و رویکرد مصاحبهها و به شکل کاملا سوال و جوابی هم منتشر میشود و مرکز هم انتظار مخاطب عام برای این آثار ندارد و اساسا با هدف دیگری مصاحبهها گرفته میشود تا تاریخ و روایت جنگ از منظر فرماندهان ثبت و ضبط شود، ولی ظرفیتهایی در این کتابها وجود دارد که به لحاظ خاطراتی و موضوعی و جذابیتهایی که دستمایه کارهایی در حوزه ادبیات شوند و با مخاطب عام ارتباط برقرار کنند.
داستان نگارش کتاب چیست؟
محمدعلی آقامیرزایی، نویسنده و تدوین کننده کتاب «یحیی» گفت: قصه یحیی خیلی اتفاقی به این سمت و سو رفت؛ قبل از آقای نائینی رفت و آمد به مرکز اسناد سخت بود و فضای پژوهشی خیلی بستهای بود. اما بعد از آن فضا بازتر شد و از ما دعوت کردند و بعد از ملاقات با آقای قاضی در مرکز، طرح موضوع کردند که یک شورای جدید تشکیل شود.
او افزود: در مرکز همانطور که میدانید کارهای مهمی از جمله ثبت و ضبط اسنادی و صوتهایی که به جا مانده و تاریخ شفاهی که جزء کارهای پژوهشی است انجام شده است. کتابهایی که چاپ میشد خواننده عام و معمولی نداشت و صرفا برای پژوهشگران یک منبع دست اول و مفیدی است. ما رویکردی داشتیم مبنی بر اینکه این همه سند و مدرک و اطلاعات را کمی عامتر کنیم که خواننده معمولی هم از آن بهره ببرد و در آخر به این کتاب رسیدیم.
همچنین چون خاطرات شفاهی جلد یک آقا رحیم چاپ و کتاب «همراه» خاطرات همسر ایشان هم چاپ شده بود و از دو زاویه به قضیه نگاه کردیم و کتاب دیگری هم مرکز تحقیقات انقلاب اسلامی «از جنوب لبنان تا جنوب ایران» منتشر کرده و کتاب عکس نوشته با عنوان «شوق وصال» و یکسری تحقیقات میدانی و مصاحبه جمعآوری شد.
آقا میرزایی ادامه داد؛ تا چندماه اول فکر کردم میخواهیم کتاب تاریخ شفاهی با لحن خاطرهای بنویسم و آقای سرهنگی ناظر این کار شدند؛ از قبل با ایشان آشنا بودم و با ایشان در این زمینه صحبت کردم و پنج فصل از کتاب را نوشتم. در ادامه قرار شد خودشان بخوانند و بعد از خواندن دوباره برای ویرایش و بازنویسی به من سپرد.
او افزود: برای نوشتن این کتاب تخیل نکردیم و فقط خاطرات را کنار هم چیدیم تا محصول خروجی روایت داستانی باشد. در ادامه مواردی که ما از خودمان اجتهاد کرده بودیم در ۱۶ ساعت مصاحبه با آقارحیم تصحیح شد و تلاش کردیم لحن او حفظ شود. طوری نوشتیم که کتاب کشش داشته باشند و با خوانندگانی که کتاب را خوانده بودند همه همین نظر را داشتند و اینکه چقدر موفق شدیم قضاوتش با دوستان است.
و
رزمندگان گمنام هم
یادی کنید.