اردیبهشت سال ۸۸ خبر یک نزاع خونین در خانهای واقع در جنوب تهران به پلیس اعلام شد. پس از حضور مأموران و بررسیهای اولیه مشخص شد که این درگیری خانوادگی بین داماد و پدر و مادر زنش رخ داده و مرد ۳۸ ساله به نام محمود با ضربات متعدد چاقو مادرزنش را مجروح کرده و متواری شده است. وقتی زن میانسال توسط اورژانس به بیمارستان منتقل شد ساعاتی بعد به خاطر شدت جراحات وارده تسلیم مرگ میشود.
در ادامه مأموران موفق شدند داماد فراری را شناسایی و دستگیر کنند. وی پس از انتقال به اداره پلیس منکر درگیری شد، اما وقتی در برابر مستندات و شاهدان نزاع قرار گرفت ناچار به اعتراف شد و گفت: من و همسرم ۴ سال پیش باهم ازدواج کردیم و از همان زمان پدر و مادرش در زندگیمان دخالت میکردند، هر چقدر تلاش کردم تا آنها وارد حریم خصوصی ما نشوند امکان پذیر نبود تا اینکه روز حادثه وقتی در خانه آنها میهمان بودیم دوباره مادرزنم شروع به دخالت کرد و من هم عصبانی شدم و کار به درگیری لفظی کشید. در این حین پدرزنم به هواخواهی از همسرش جلو آمد و با من درگیر شد، اما من که عصبانی بودم با چاقو چند ضربه به مادرزنم زدم و بعد هم که دیدم مجروح شده و روی زمین افتاده از ترس فرار کردم.
با اعترافات صریح متهم، گزارش پلیس و پزشکی قانونی و همچنین اظهارات شهود پرونده تکمیل و به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه دادگاه اولیای دم درخواست قصاص کردند و گفتند به هیچ عنوان مصالحه نخواهند کرد و متهم باید به سزای عملش برسد. پس از آن هم متهم به جایگاه رفت و با تکرار اظهاراتش گفت: من قبول دارم که باعث مرگ مادرزنم شدم، اما قصدم کشتن او نبود و تنها میخواستم او را مجروح کنم که متأسفانه فوت کرد. از اولیای دم میخواهم من را ببخشند و حلالم کنند. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند.
با اعلام رأی دادگاه متهم و وکیل او به حکم اعتراض کردند و پرونده برای بررسی بیشتر به دیوان عالی کشور رفت و قضات دیوان پس از بررسی موشکافانه مهر تأیید بر حکم زدند و متهم در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.
پس از چند سال و در حالی که متهم در نوبت اجرای حکم قرار داشت خبر رسید که وی در زندان با مرگ طبیعی از دنیا رفته و پرونده وارد مرحله دیگری شد.
بدینترتیب بعد از مرگ مرد زندانی اولیای دم با حضور در دادگاه کیفری خواستار دریافت دیه مادرشان از صندوق بیت المال شدند. از اینرو پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در این جلسه اولیای دم با حضور در جایگاه عنوان کردند: ما در زمان رسیدگی به پرونده عنوان کردیم که به هیچ وجه حاضر به گذشت نیستیم و متهم باید قصاص شود. سر حرفمان هم ماندیم و در انتظار نوبت اجرای حکم بودیم که از زندان خبر رسید محمود فوت کرده است. حالا با این اتفاق برای اینکه حقی از ما ضایع نشود از شما درخواست میکنیم دیه مادر ما را از صندوق بیتالمال پرداخت کنید. پس از اظهارات اولیای دم پرونده، قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
مجرم رو چند وقت پس از قطعی شدن حکم اعدام نگه میدارن که شاید اولیای دم رضایت بدن و از مرگ یک نفر جلوگیری بشه
اعدام میکنن
چه خبره 13, سال هم پول بیت المال حروم میشه