طهمورث ساجدی، مترجم و محقق زبان و ادبیات فرانسه، درمورد این که آیا میزان ترجمه آثار به تنهایی میتواند ضمانتی برای جهانی شدن شعر و ادب کشور شود؟، بیان کرد: اول باید ببینیم بضاعت ما چه چیزی است؟ چه افرادی را به عنوان نویسنده و شاعر داریم و آنها چه محصولاتی را ارائه کرده اند؟ و خواننده ما چه استقبالی از آنها کرده است؟ سپس به فکر ترجمه باشیم و آثاری را ترجمه میکنیم تا دنیا بداند ما نیز چنین ادبیاتی داریم.
این مترجم گفت: در طول قرن بیستم، با مشکلات زیادی روبرو شدیم و به طور کلی، ضرر کردیم و عقب رفتیم. البته کارهای خوب ترجمه هم داشته ایم. مثلاً وقتی نام محمد قاضی را میشنویم به یاد «دن کیشوت» اثر سر وانتس» ترجمه محمد قاضی میافتیم. چون این اثر واقعاً شاهکار است. این در حالی است که وقتی شاهنامه فردوسی یا دیوان حافظ به زبان دیگری ترجمه میشود مثل کار محمد قاضی، شاهکار در نمیآید. در نتیجه، موانع درونی و بیرونی وجود دارند که بیشتر آن ها، بیرونی هستند. پس، دنیا فقط آمریکا نیست که بخواهد ادبیات خودش باشد و البته منظور، ادبیات قرن بیستم آمریکاست چراکه این کشور، در دورههای قبل از آن، ادبیات نداشته است و با توجه به این که انگلیس، فرانسه و اسپانیا سابقه دارند به فکر آثار و ادبیات خود هستند.
او با اشاره به فقر اندیشه ادامه داد: آلمان و فرانسه مکتبهای ادبی دارند و اجازه نداده اند ادبیاتشان مغفول بماند و فقط واردکننده نبوده اند.
ساجدی افزود: ما در قرن بیستم، مشکلات زیادی داشتیم و بعد از ترور ناصرالدین شاه، خودمان کم کم با دنیا آشنا شدیم و ناصرالدین شاه، نخستین شاه ایرانی بود که به اروپا رفته بود و اگرچه همین موضوع، باعث شد که کشور را بفروشد، ولی موجب شد ما متوجه شویم آن جا چه خبر است؟ و از خبرهای آن جا اطلاع پیدا کنیم و روزنامه هایمان، آنها را مصور کنند و نشان دهند. اما پس از آن با مشکلاتی مثل جنگ جهانی دوم روبرو شدیم و به همین دلیل، نتوانستیم استراحت کنیم و همین موضوع، باعث به وجود آمدن خلأهایی شد و در این میان، باید ببینیم چرا بضاعت و فقر اندیشه ما کم است؟
در ادامه، سعید فیروزآبادی، مترجم و مدرس زبان و ادبیات آلمانی دانشگاه تهران بیان کرد: شرط این که ادبیات یا یک اثر ادبی از قلمرو ملی به جهانی پا بگذارد ترجمه است. بنابراین، همیشه باید میل به ترجمه وجود داشته باشد. اما این که باید چه مضمونی داشته باشد تا بتواند مخاطبی را در خارج از مرزها جذب کند به کارهایی چون؛ تصویرشناسی و... بستگی دارد که باید صورت بگیرند. البته باید بدانیم که همیشه این طور نیست هر زمانی که اراده جهانی شدن کنیم، بتوانیم جهانی شویم. اما در این میان، با حرف زدن خود باعث میشویم که مخاطب خود در خارج از مرزها را پیدا کنیم.
این مترجم گفت: فرض کنید از آغاز قرن نوزدهم، شاهنامه فردوسی چندین بار به آلمانی ترجمه شده و این طور هم نبوده است که بنیاد شاهنامه یا فردوسی وجود داشته باشد و از مترجم بخواهد که آن را ترجمه کند. مثلاً یک مترجم آلمانی، به عنوان فردی انقلابی، برای این که روح حماسی و انقلابی را به مردم آلمان نشان دهد به دنبال چنین مضمونی آمده و شاهنامه فردوسی را ترجمه کرده و یا فرد دیگری، با ترجمه شاهنامه فردوسی، آن را با حماسه آلمانی مقایسه کرده است و درواقع، آنها به صورت خودجوش، این کار را انجام داده اند و در عین حال، پژوهش هم در کنار آن بوده است و بدنبال آن، موضوع و مضمون باعث جذابیت کار شده اند.
به گفته او، این که ادبیات معاصر ایران چگونه توانسته است در خارج از مرزها مطرح شود به حضور ما در خارج از ایران نیز برمی گردد. مثلاً زمانی که جمعی از ایرانیان با هدف بسیار خیرخواهانه کوتاه کردن دست اجنبیها از مرزهای کشور در زمان جنگ جهانی اول در برلین جمع شدند و مجله و چاپخانه کاوه را راه اندازی کردند و همانجمع در معرفی ادبیات فارسی به آلمانیها و پژوهشهای آلمانیها درمورد ایران شناسی، کارهای زیادی را انجام دادند و این اقدام مهمی است.
فیروزآبادی ادامه داد: زایش داستان کوتاه فارسی ما، به نوعی، از همان جمع و با افرادی چون؛ محمدعلی جمال زاده و... آغاز شد و حضور فردی مثل بزرگ علوی در قلمرو کشورهای آلمانی زبان باعث ترجمه شدن چندین اثر مختلف ادبیات فارسی شده است که این نشان میدهد یک فرد، به عنوان نهادی برای حمایت از ادبیات معاصر عمل میکند که در کتاب تاریخ ادبیات، پیش بینیهای بسیار دقیقی نیز از ادبیات معاصر ایران تا کودتای ۲۸ مرداد داشته است.
به گفته این مترجم، زمینههای فرهنگی، تاریخی و اجتماعی بسیار مهم هستند و ما در این صد سال قدمهای زیادی برداشته و پیشرفت هم داشته ایم؛ به طوری که صد سال پیش، در خانهای در خوی کوچک، نمایشهایی اجرا میشده و همه اهالی آن روستا در آن جا بوده اند که این موضوع، یک علامت سوال را به وجود میآورد؛ این که چرا امروز در تئاتر شهر خودمان نمیتوانیم مخاطب زیادی را جذب کنیم؟
او افزود: به نظر بنده، شاید جرقههای کوچک و گذرایی در تمام این دورهها وجود داشته اند، ولی آثاری هم هستند که میتوانند در سطح دنیا مطرح شوند. زیرا ما نه تنها مشترکات بلکه حرفهای زیادی با مردم دنیا داریم؛ به طوری که اگرچه آن طور که باید از شعرهای ما حمایت نشده است، ولی خود به خود، ترجمه شده اند و در این میان، بنده میگویم ادبیات پس از جنگ ما نیز، پتانسیلهای خودش را دارد.