گاهی وقتها حس میکنیم نوجوانمان را نمیشناسیم؛ نوجوانانی که دیگر مانند دوران کودکی حرفگوشکن نیستند و یکوقتهایی ما را نگران میکنند. مشکل برخورد با فرزند نوجوان و سرکشی در دوران بلوغ، مسألهای است که بسیاری از خانوادههایی که فرزندی در سن نوجوانی دارند با آن روبهرو هستند. نوجوانانی غیرقابلکنترل که به معضل اصلی خانواده تبدیل میشوند، اما اینکه به چه نوجوانی سرکش میگویند و در برخورد با این گروه از بچهها چه باید کرد موضوعی است که نیاز به مطالعه دارد. کارشناسان حوزه کودکونوجوان بر این باورند که خانواده نقش موثری در شکلگیری این سرکشی و نحوه کنترل آن دارند.
براساس تعریفهای علم روانشناسی، فرد سرکش کسی است که عمدا و دائما از اطاعت از یک مقام بالاتر خودداری یا با آن مخالفت میکند یا آنرا حتی به مبارزه میطلبد. سرکشی در کودکان بیشتر در نوجوانی بروز میکند همان زمانی که نوجوان با تحولات جسمی و عاطفی روبهرو میشود. حرکت از سمت کودکی به سمت نوجوانی با تغییرات زیادی همراه است که در این مرحله خانواده تلاش میکند این روند را کند کرده و نوجوان میخواهد به آن سرعت ببخشد.
نقش مهم خانواده در شکلگیری سرکشی
مهرنوش شجاعی، روانشناس بالینی و استاد دانشگاه در این خصوص معتقد است همه چیز از درون خانواده شکل میگیرد و تمامی رفتارهای فرزند در دوران نوجوانی به نوع تربیت او و نحوه برخورد پدر و مادر در دوران کودکی با او برمیگردد. او بر این باور است که نوجوان سرکش تلاش میکند با حرفها و دستوراتی که پدر و مادر میدهند مخالفت کند، اما این به آن معنا نیست که اگر او با چند مورد مخالفت کند او را سرکش بنامیم. نوجوان بهعنوان یک عضو از جامعه کوچک خانواده حق اظهارنظر و مخالفت با برخی موارد را دارد، اما وقتی این مخالفتها آنقدر زیاد شد که خانواده عنان کنترل خود را از دست دادند، میتوانیم بگوییم این نوجوان سرکشی میکند. او تاکید میکند که نوجوان در دوران بلوغ بهشدت حساس میشود و ما بهعنوان پدر و مادر میتوانیم مسیرهای مختلف را پیشروی او قرار دهیم تا او کمتر تحت فشار باشد یا بیش از حد بیبندوبار یا به تعبیری گستاخ نباشد. هرچند که عکس آن ماجرا نیز در برخی نوجوانان دیده میشود. به این معنا که برخی نوجوانان ممکن است بیش از حد خجالتی و منزوی باشند و از حضور در جمع خجالت بکشند و این هم معضلی است که باز به مدیریت خانواده برمیگردد. درواقع حفظ تعادل در رفتار کودک هنری است که پدر و مادر باید آن را در رفتار خود با فرزند به او بیاموزند.
به نوجوان خود اطمینان دهید در کنارش هستید
به اعتقاد شجاعی، بهتراست که والدین انتظار خود از کودک را ثابت نگهدارند، زیرا همین تغییر انتظارات میتواند نوجوان را دچار سردرگمی کند. کمی او را به حال خود رها کنند از رفتوآمد و خلوت او مطلع باشند، اما جزئیات را به خود او بسپارند. به گفته وی، والدین باید توجه کنند که شخصیت در حال شکلگیری نوجوان را مقابل دیگران خرد نکنند. این دوران سرانجام به پایان خواهد رسید و لازم است والدین به نوجوان یادآوری کنند که در این ایام در کنار او هستند. والدین باید حس اعتماد و محرم اسرار بودن را در کودک ایجاد کنند، به حرفهای او گوش دهند و اگر نوجوانشان دچار مشکلی شد فضای بخشش را برای او فراهم کنند. نوجوان باید به این مرحله برسد که بهراحتی توسط خانواده پذیرش شود و به این نتیجه برسد که خانواده درصدد برطرفکردن مشکلات او هستند. این روانشناس معتقد است که نوجوانان دوست دارند والدین مسئول داشته باشند و خانواده مطلوب خانوادهای است که امنیت عاطفی، احساس ارزشمندی، احساس تعلق و مورد عشق و علاقه بودن اعضای خانواده را تامین کند. این روانشناس بر این باور است که نباید به هر بهانهای برچسب سرکشی را به نوجوان زد، اما اگر فرزند سرکشی هم دارید باید با او مدارا کنید تا این مرحله سپری شود.
چطور با کودک سرکش باید رفتار کرد؟
شجاعی به این موضوع باور دارد مهمترین کار این است که پدر و مادر طوری رفتار کنند که فرزند به این مرحله نرسد. یعنی با اولین مخالفتهای او موضع نگیرد و اجازه دهند که او هم نظر خودش را مطرح کند. باید تلاش کنند که فضا را به سمت گفتگو پیش ببرند تا او نسبت به موضوع قانع شود.
این استاد دانشگاه به بچههای خودمحور هم اشاره میکند و میگوید: این بچهها را هم خود ما میسازیم. وقتی به همه خواستههای کودک جامه عمل میپوشانیم و فکر میکنیم تمام خواستههای کودک ما باید اجرا شود همانجاست که ما کودکی بیپروا و خودخواه بار میآوریم.
درواقع ما در برابر خواستههای او و نقش خودمان بهعنوان پدر و مادر تعادلی ایجاد نکردهایم و این رفتار ما رفتارهای غیرمنطقی کودک را شکل میدهد.» او تاکید میکنند: «اصولا خانوادهها در برابر نوجوانان خود از سه روش تربیتی استفاده میکنند. یا بیش از اندازه کنترلمحور هستند یا بیش از انداره کنترل را از مدار خارج کردهاند مانند خانوادههایی که هر دستور و خواسته کودک خود را اجابت میکنند یا اینکه در مدار تعادل حرکت میکنند. در مورد گروه اول و دوم باید گفت هر دو دسته دچار بحران میشوند و نمیتوانند شرایط را در کنترل خود بگیرند. بههمیندلیل درگیری و تنش نیز بهواسطه حضور این فرزند در این خانوادهها بیشتر میشود.