شامگاه سهشنبه ۲۹ شهریور زنی در تماس با پلیس از قتل شوهرش خبر داد و گفت: به دنبال بچههایم رفته بودم، اما زمانی که با بچهها وارد خانه شدیم، با دیدن جسد خونین شوهرم وحشت کردم و با پلیس و اورژانس تماس گرفتم.
وقتی تیم جنایی به محل حادثه رفت، مشخص شد مقتول پزشک طب سنتی بوده که با ضربات چاقو به قتل رسیده بنابراین به دستور بازپرس میثم حسینپور تحقیقات آغاز شد و در ادامه کارآگاهان دریافتند مقتول وضع مالی خوبی دارد. او سالها قبل از همسر اولش جدا شده و سه سال پیش با فرنوش آشنا شده و با او ازدواج کرده بود. بررسیها نشان میداد سارقان با شکستن توپی در خانه وارد شده و نقشه خود را اجرا کردهاند. از طرفی خانه بهم ریخته و مقدار زیادی طلا و سکه به سرقت رفته بود. اما در ادامه تحقیقات مشخص شد شکستن قفل در صحنهسازی و این موضوع تنها برای تغییر مسیر تحقیقات بوده است.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در ادامه پی بردند که فرنوش، همسر مقتول، با دو مرد ناشناس مدام در تماس بوده و شب جنایت نیز تماسهایی با آنها داشته است. از سوی دیگر مشخص شد مقتول مدتی قبل بیمه عمر شده بود و مبلغ یک میلیارد و نیم هزینه بیمه عمر بعد از مرگ به همسرش میرسید. این در حالی بود که فرنوش با همسرش اختلاف زیادی داشت و در تحقیق از همسایهها آنها این موضوع را تأیید کرده بودند.
با کنار هم قرار دادن اطلاعات و مدارک، پازل این معمای جنایی تکمیل و احتمال دست داشتن فرنوش در قتل همسرش پررنگ شد. بدین ترتیب پس از هماهنگیهای قضایی زن جوان بازداشت شد. او که ابتدا منکر قتل بود، زمانی که در مقابل مدارک پلیسی قرار گرفت راز قتل همسرش را برملا کرد. او مدعی شد که با وساطت مردی معتاد، فردی را اجیر کرده تا همسرش را به قتل برساند.
سرهنگ مرتضی نثاری، معاون جرایم جنایی پلیس آگاهی پایتخت در رابطه با این خبر گفت: با اعتراف زن جوان، مرد معتاد و عامل این جنایت بازداشت شدند. متهمان به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شده و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
متهم مردی متأهل و دارای فرزند است، میگوید قرار بود ۲۰۰ میلیون تومان بگیرد تا آدم بکشد، اما فقط ۴۰ میلیون تومان گرفته و بقیه پول را همسر مقتول به او پرداخت نکرده است.
فرنوش، شرکت بیمه دارد و یکی از دوستانم به نام بابک وقتی برای بیمه شخصی به شرکت او مراجعه کرده بود، با او آشنا شد. بابک اعتیاد به مواد مخدر دارد. یکبار که بابک به شرکت بیمه رفته بود، فرنوش به او پیشنهاد داده که همسرش را به قتل برساند. اما بابک مدعی میشود که به خاطر اعتیاد نمیتواند این کار را انجام دهد، ولی کسی را معرفی میکند که این نقشه را اجرا کند؛ و آن شخص شما بودید؟
بله، چون من وضع مالی مناسبی نداشتم زمانی که بابک موضوع را مطرح کرد، اول قبول نکردم، چون کشتن برایم سخت بود. اما وسوسه مالی باعث شد تا در نهایت قبول کنم که پزشک طب سنتی را به قتل برسانم.
مبلغی که توافق کرده بودم ۲۰۰ میلیون تومان بود. اما ۴۰ میلیون تومان به صورت علیالحساب گرفتم و قرار بود مابقی را بعد از قتل دریافت کنم که فرنوش با بهانههای مختلف این پول را به من نداد.
یک ماه قبل از جنایت تصمیم به قتل گرفتیم تا اینکه شب حادثه، زمانی که هاشم هنوز در مطبش بود من وارد خانه شده و زمانی که مقتول وارد خانه شد من پشت پرده مخفی شدم. همسرش هم در خانه بود. دقایقی که گذشت، وقتی مقتول سرگرم کاری شد من بیرون آمده و با ضربه چاقویی که به همراه داشتم، به او ضربه زدم و فرار کردم. بعد از قتل فرنوش به دنبال فرزندانش رفت تا با آنها به خانه برگردد و شاهدی برای بیگناهی خودش داشته باشد.
دقیق نمیدانم، اما آن طور که به من گفته بود، فرنوش همسرش را یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان بیمه عمر کرده بود که با مرگ همسرش این پول به او میرسید.