رسیدگی به این پرونده از خرداد ماه سال ۱۴۰۱ به دنبال مرگ مشکوک مرد ۳۵ سالهای به نام بهروز در بیمارستان سرخه حصار آغاز شد. ماموران با حضور در بیمارستان پیگیر ماجرا شدند و دریافتند وی در درگیری با دوستش به نام قاسم ۳۶ ساله به قتل رسیده و قاسم خودش بهروز را به بیمارستان منتقل کرده است.
شرایط ثبت نام مهمانداری هواپیما (فرم پر کن؟!)
اگر قصد یادگیری شطرنج دارید در این مسترکلس آنلاین شرکت کنید!
خودرو ۴۵ | فروش فوری خودرو با کارشناسی تخصصی رایگان
مهاجرت تحصیلی در کمتر از ۶ ماه؟!
فروش امن و بدون هزینه خودرو فقط در یک روز! (همین حالا درخواست دهید)
جزییات درگیری مرگبار در شرق تهران
به این ترتیب قاسم بازداشت شد و در تشریح جزییات ماجرا گفت: بهروز از یکی از دوستانش طلبکار بود. او فکر میکرد طلبش را من وصول کرده ام و به او نگفته ام. آن روز برایش توضیح دادم که اشتباه میکند، اما قانع نشد و با چاقو مقابل خانه ام آمد و با هم درگیر شدیم. حتی او ضربهای به من زد و من برای دفاع از خودم با چاقویی که در آشپزخانه داشتم برداشتم و ضربهای به زدم. وقتی خونین روی زمین افتاد به سرعت او را به بیمارستان رساندم، اما کار از کار گذشته بود.
در حالی که پزشکی قانونی علت مرگ را اصابت چاقو با قلب و پارگی شریانهای اصلی اعلام کرده بود برای قاسم کیفرخواست صادر و پرونده اش برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
درخواست قصاص برای پسر جوان
در ابتدای جلسه، مادر قربانی درخواست قصاص را مطرح کرد.
سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: بهروز پسرعمه همسرم بود و ما با هم دوست بودیم. چند ماه قبل از این ماجرا او که از یک نفر به نام خسرو پولی طلب داشت از من کمک خواست. او میگفت که مدتهاست خسرو ناپدید شده و نمیتواند طلب ۵۰ میلیون تومانی اش را وصول کند من با موتور کار میکردم و یک روز به صورت اتفاقی خسرو را در خیابان دیدم و او را پیش بهروز بردم.
آنها با هم صحبت کردند و قرار شد خسرو ۵۰ میلیون تومان را تا ۱۰ روز دیگر بپردازد و برای ضمانت هم ۱۰۰ میلیون تومان سفته به بهروز داد.
وی ادامه داد: ۴ روز از این ماجرا گذشته بود که بهروز با من تماس گرفت و مدعی شد من طلب ۵۰ میلیون تومانی اش را از خسرو گرفته ام و به او نگفته ام. من سعی کردم قانعش کنم که اشتباه میکند، اما بهروز باور نمیکرد. بعد از چند بار تماس شروع به فحاشی کرد. من سعی کردم او را آرام کنم، اما نشد. حتی همسرم هم با بهروز صحبت کرد، اما نیم ساعت بعد یکباره بهروز در حالی که چاقویی در دستش داشت وارد خانه ما شد. من و همسرم و پدر زنم که با ما زندگی میکند همگی شوکه شدیم. همسرم تلاش کرد تا او را آرام کند، اما او به سمتم حمله کرد و با چاقو ضربهای به پهلویم زد. من که ترسیده بودم و گمان میکردم قصد جانم را دارد به سمت آشپزخانه دویدم و چاقویی برداشتم و به سمت بهروز رفتم. در این میان چاقو را به سمتش گرفتم تا او را بترسانم، اما چاقو ناخواسته به سینه اش خورد.
متهم گفت: من بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم، اما چون خیلی ترسیده بودم فکر کردم تا رسیدن آمبولانس دیر میشود. به همین خاطر از پسر صاحبخانهمان کمک خواستم و بهروز را به بیمارستان رساندیم. من قصدی برای کشتن بهروز نداشتم و فقط میخواستم از خودم دفاع کنم.
سپس وکیل وی به دفاع پرداخت و گفت: در گزارش پلیس آمده است متهم و قربانی هر ۲ سلاح سرد داشته اند. قربانی اولین ضربه را به موکلم زده و، چون قوی هیکلتر بوده میتوانسته به راحتی او را بکشد. در آن لحظه استفاده از قوای دولتی غیرممکن بوده و درگیری به صورت قریب الوقوع رخ داده است.
موکلم در دفاع از خودش چاقو کشیده و مستحق مرگ نیست.
سپس همسر متهم که با قرار وثیقه آزاد بود در جایگاه ویژه ایستاد تا به اتهام اخفای ادله جرم از خود دفاع کند.
زن جوان گفت: من ادله جرم را مخفی نکردم. وقتی بهروز زخمی شد و ما او را به بیمارستان رساندیم. لباسهای ما نیز خونی بود. اما وقتی ماموران به خانه ما آمدند و متوجه شدند در خانه اثری از خون و درگیری نیست من به اتهام اخفای ادله جرم بازداشت شدم. وقتی من و همسرم، پسرعمه ام را به بیمارستان برده بودیم پدر پیرم پارچهها و پتویی را که خونی شده بود به سطل زباله انداخته بود. بهروز پسرعمه ام بود و من او را مانند برادرم میدانستم. او سالها در خانه ما زندگی میکرد و من آن روز خیلی تلاش کردم تا او را آرام کنم. اما نشد. همسرم برای دفاع از خودش قصد داشت با چاقو او را بترساند که بهروز مجروح شد.
بنا بر این گزارش، در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.