این روزها و در پسا آشوب ۱۴۰۱، با یک جنگ حقوق بشری علیه ایران اسلامی روبهرو هستیم که اضلاع مختلفی هم دارد؛
۱- جریانی، حقوق بشر اسلامی را بر نمیتابد و همچنان تلاش میکند حقوق بشر را در یک پروسه دنبال کند تا سکولاریسم در حوزه حقوق و قضا را عملیاتی کند.
بیشتربخوانید
۲- جریان دیگری حقوق بشر را یک «پروسه» نمیبیند و آن را یک «پروژه» تعریف کرده است تا به بهانه حقوق بشر، فشارهای سیاسی را بر جمهوری اسلامی ایران وارد نماید که نقطه بارز آن پرونده هستهای ایران است که طبق یک قاعده نانوشته، هرموقع موضوع توافق هستهای بالا میگیرد، حقوق بشر هم به ابزاری برای امتیازگیری و باج خواهی تبدیل میشود.
۳- جریانی هم به موازات ناآرامیها و فتنهها میکوشد تصویری ضدحقوق بشری از ایران ارائه نماید تا زمینهساز صدور قطعنامههای حقوق بشری ضدایرانی شود که در جدیدترین اتفاق، به اسم حقوق بشر، ابرپروژه تجزیه ایران را دنبال میکنند!
از همین رو؛ سیری در سناریوهای سکولار و حقوق بشری غربی علیه ایران اسلامی تا مأموریت گزارشگران حقوق بشر سازمان ملل و بالاخره بازی به اصطلاح فعالان حقوق بشری در پازل مدعیان حقوق بشر، ابعاد پیدا و پنهان این جنگ حقوق بشری را عیان و نمایان میکند.
آنچه سازمان ملل متحد و نهادهای حقوق بشری بینالمللی از حقوق بشر میگویند به لحاظ تئوریک به حقوق بشر غربی باز میگردد که تفاوت بنیادین و مبنایی با حقوق بشر اسلامی دارد.
در واقع، حقوق بشر غربی که نمونه اعلای آن در اعلامیه جهانی حقوق بشر (مصوب ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸) بروز و ظهور یافته است؛ تنها بر پندارهای انسان در محدوده این دنیای فانی متمرکز است و تفسیرش از بشر موجودی است که فقط نفس میکشد، میآشامد، میخوابد و دارای غرایزی است که باید بدان پاسخ گفت. این درحالی است که در حقوق بشر اسلامی به غایت و سعادت بشر توجه میشود و تنها محدود به این دنیای فانی و زودگذر نیست بلکه وجه اخروی و سعادت انسان هم مورد نظر است. تفسیر از انسان در حقوق بشر اسلامی مبتنی بر نگاه توحیدی است و محدود به پارهای از غرایز و نیازهای مادی انسان نیست. اشکال عمده نظریهپردازان غربی در موضوع پرمسأله حقوق بشر این است که تفسیر آنها از انسان تفسیری ناقص و محدود و در قلمروی ذهنی بشری است.
مدعیان حقوق بشر امروز از حقوق بشر در حوزه فکر و اندیشه عبور کردهاند و حتی حقوق بشر را با همان مختصات حقوق بشر غربی و اومانیستی رعایت نمیکنند و به حقوق بشر بهعنوان یک «پروژه سیاسی» مینگرند. هدف این پروژه این است که در پوشش الفاظ و واژگان پرطمطراق حقوق بشری، اغراض سیاسی و جاهطلبیهای خود را عملیاتی نمایند. میگویند حقوق بشر ولی دست به ترور و آدمکشی بلکه نسلکشی میزنند و جنایتهایی میآفرینند که در تاریخ بشریت سابقه نداشته است. میگویند حقوق بشر ولی از مادر بمبها رونمایی میکنند. میگویند حقوق بشر ولی گروهی آدمکش بهنام منافقین و القاعده و طالبان و داعش را خلق میکنند و همین بشر را به راحتی سَر میبرند!
بنابراین صحنه واقعی نقض حقوق بشر در یمن و سوریه و عراق و افغانستان و... عیان و نمایان است که تروریسم با حمایت آشکار امریکا به جان مردم افتادهاند. صحنه واقعی نقض حقوق بشر را باید در جنایتهای بیسابقه رژیم صهیونیستی دید که بیش از هفت دهه است خون یک ملت را در شیشه کرده است. صحنه واقعی نقض حقوق بشر را باید در رژیم سعودی دید که با پول و دلارهای نفتی، نهادهای رسمی حقوق بشری را به نفع خود میخرد و از لیست ناقضان حقوق بشر خارج میشود. صحنه واقعی نقض حقوق بشر را باید در قلدری و زورگویی امریکا دید که هر موقع میخواهد از شورای حقوق بشر خارج میشود و هر موقع میخواهد به این شورا باز میگردد و رجز حقوق بشر هم سر میدهد!
امریکا در پروژه حقوق بشر، همواره فضاسازی علیه کشورمان را با هدف افزایش فشار در دستورکار داشته است. پس از ناکامی امریکاییها در فتنه ۸۸ که تضعیف ساختارهای نظام را نشانه رفته بودند، کاخ سفید اهرم حقوق بشری علیه ایران اسلامی را به صحنه آورد. علی رغم ادعاها و اتهامات حقوق بشری از سوی امریکا به کشورمان، ایران اسلامی همکاری استاندارد و مطلوبی را با شورای حقوق بشر در راستای مکانیزم یو پی آر- بررسی دورهای و جهانی حقوق بشر کشورها- به اثبات رساند؛ چرا که در خرداد ماه سال ۸۹ گزارش نهایی حقوق بشر کشورمان در چهارمین نشست شورای حقوق بشر با اجماع به تصویب رسیده بود. ضمن آنکه ایران با گزارشگرهای موضوعی حقوق بشر به خوبی همکاری کرده بود و آنها این فرصت را یافته بودند تا در مواعد مختلف به ایران بیایند و گزارش تهیه نمایند.اما در اقدامی سیاسی و مغرضانه و با نادیده گرفتن همکاریهای حقوق بشری ایران، فروردین ۱۳۹۰ (مارس ۲۰۱۱) شورای حقوق بشر سازمان ملل در اقدامی عجیب و بهشدت شگفتانگیز، قطعنامهای را تحت نفوذ و لابی امریکا تصویب کرد که برپایه آن مقرر شد تا «گزارشگر ویژه حقوق بشر» برای ایران تعیین شود!
هدف از صدور این قطعنامه، سیاه نشان دادن وضعیت حقوق بشر در ایران بود و تعیین «گزارشگر ویژه» - و نه موضوعی - در اقدامی شاذ و نادر و برخلاف رویه معمول بینالمللی با ۲۲ رأی موافق از ۴۷ عضو شورای حقوق بشر به تصویب رسید و مدتی بعد در امتداد این قطعنامه غیرقانونی، «احمد شهید» در ۲۷ خرداد ۹۰ (ژوئن ۲۰۱۱) بهعنوان گزارشگر حقوق بشر در امور ایران انتخاب شد. بعد از احمد شهید، عاصمه جهانگیر و اکنون جاوید رحمان بهعنوان گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران انتخاب شدند و همان رویه قبلی را ادامه دادند!
بنابراین؛ مشاهده میشود پس از ناکامی دشمن در فتنه سال ۸۸، هم قطعنامه حقوق بشری علیه ما صادر کردند و هم گزارشگر ویژه حقوق بشر را به ایران تحمیل کردند.
مقطع دیگری که فشار حقوق بشری علیه ایران را کلید زدند پس از توافق هستهای بود. نهادهای به اصطلاح حقوق بشری وابسته به غرب مانند سازمان عفو بینالملل آشکارا تأکید کردند پس از توافق ژنو(سوم آذر ۹۲) از موضوع هستهای به موضوع حقوق بشر تغییر فاز میدهند. پس از آن مقطع بود که فشارهای زنجیرهای حقوق بشری علیه ایران اوج گرفت. از جمله پارلمان اتحادیه اروپایی در اقدامی مداخلهجویانه با محوریت مسائل به اصطلاح حقوق بشری، ایران را به نقض حقوق بشر متهم کرد. رسانههای غربی مدام نغمه اعزام نماینده ویژه حقوق بشر اتحادیه اروپایی به ایران را سر دادند. جان کری، وزیر خارجه وقت امریکا هم به میدان آمد و در نشست کمیته روابط خارجی مجلس سنای این کشور به صراحت رجز خواند که «موضوع حقوق بشر ایران را نیز در کنار مسأله هستهای و اعمال تحریمهای این کشور دنبال میکنیم.» (سایت وزارت امور خارجه امریکا ـ ۲۰/۱/۹۳) و...
مقطع دیگر باز میگردد به محاکمه مفسدان اقتصادی که در اینجا هم دشمن و برخی پادوهای رسانهای او تلاش داشتند برخی مفسدان اقتصادی را کارآفرین جا بزنند! جالب اینجاست که اگر عدلیه با مفسدان اقتصادی برخورد کند و برخی از آنها به اعدام محکوم شوند، صدای برخی کشورهای غربی در میآید که چرا اعدام کردید؟ در داخل هم برخی رسانهها، همان مفسدان اقتصادی را صرفاً سرمایهداری جا میزنند که بر بالای دار رفته است و تیتر میزنند: «بر دار سرمایه داری»
پروژه حقوق بشر غربی مبتنی بر اغراض سیاسی علیه کشورهای مستقل است. شهریور ماه ۱۳۹۷ بود که نشریه «پلیتیکو»، سندی محرمانه از «برایان هوک»که مسئول گروه اقدام ایران در وزارت خارجه امریکا بود، منتشر کرد که نشان میداد او به وزیر خارجه وقت امریکا توصیه میکند ملاحظات حقوقی و اخلاقی را در زمینه حقوق بشر در مقابل کشورهایی مانند ایران کنار گذاشته و از حقوق بشر صرفاً بهعنوان ابزاری برای فشار استفاده کنند! این همان چهره بدون بزک امریکاست.
بنابراین، دلیل اصلی هجمههای کلیشهای امریکا و اروپا به جمهوری اسلامی ایران عمدتاً دو موضوع اصلی است؛ اول اینکه آنها با احکام اسلام دشمنی دارند و به بهانه مسأله حقوق بشر خواهان فقه زدایی از قوانین ایران هستند و البته این سناریو ابتر مانده است و دوم اینکه موضوع حقوق بشر ابزاری در دست نظام سلطه است تا در پوشش آن از هواداران و گماشتگان خود در داخل کشورهای مستقل - که عموماً مرتکب جرایم متنوعی میشوند- دفاع کنند.
در قضایای اخیر و اغتشاشات و آشوبهای ۱۴۰۱ که با حمایت آشکار امریکا و برخی کشورهای اروپایی مثل انگلیس، آلمان، فرانسه و کانادا در ایران رخ داد مانند دفعات قبل هدف براندازی بود اما این بار وقتی فهمیدند «اسلام» را نمیتوانند از «ایران» جدا کنند، خود ایران بزرگ را نشانه گرفتند و سودای تجزیه آن را دنبال کردند. اینجا بود که حداقل ظواهری هم که در حوزه حقوق بشر رعایت میکردند، این بار بیمحابا و آشکارا کنار گذاشتند. جاوید رحمان گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران، در سه ماهه آشوبهای سالجاری چند موضع و اقدام خصمانه کرد:
۱- رسماً به حجاب حمله کرد و ایران را بهدلیل رعایت قانون اسلامی حجاب، به نقض حقوق بشر متهم کرد.
۲- همسو با اپوزیسیون و معاندان و دشمنان ایران، از آشوبها و اغتشاشات در ایران حمایت کرد.
۳- قضیه ترور حرم حضرت شاهچراغ(ع) و به شهادت رساندن زائران از سوی داعش را بهطور کلی سانسور کرد و موضعی نگرفت.
۴- جاوید رحمان با رسانه تروریستی «ایران اینترنشنال» مصاحبه اختصاصی کرد تا صریحاً نشان بدهد موضع بیطرفانه نسبت به ایران ندارد!
در همین بستر و فضای خصمانه و عنودانه بود که «شیرین عبادی»، چهره پوشالی حقوق بشری که از سوی غربیها پرورش یافته بود و به او جایزه نوبل هم داده بودند به میدان آمد و با تلویزیون یک گروهک تجزیه طلب(پانترک) مصاحبه کرد و از تجزیه ایران دفاع کرد و آن را حق تجزیه طلبان دانست! طرفه آنکه عنصری مثل «صلاح ابوشریف الاحوازی» سرکرده گروهک تروریستی و تجزیه طلب عربی موسوم به «جبهه دموکراتیک مردمی الاحواز» در نشست اخیر شورای حقوق بشر سازمان ملل، ایران را ناقض حقوق بشر میخواند!
اینها بخشی و شمهای از داستان فاجعه بار حقوق بشر غربی است که در قالب یک پروژه سیاسی طی دهههای اخیر علیه ایران اسلامی دنبال شده است؛ از حمله به قوانین اسلامی، فشار روی توافق هستهای، فضاسازی در مورد مفسدان اقتصادی، حمایت از فتنهها و ناآرامیها و بالاخره حمایت از تجزیه ایران! که با ترجیع بند تحریمهای وحشیانه علیه مردم ایران دنبال شده است.
امروز در جنگ حقوق بشری با غرب هستیم و نباید به بیانیه و سخنرانی اکتفا کرد. باید برای پدافند و آفند حقوق بشری، طرح و برنامه داشت و بموقع اقدام کرد و از اقناع افکار عمومی هم غافل نشد.
منبع: روزنامه ایران