این گروه نانوای خانم را یک مادرشهید در زمان انقلاب وسپس جنگ تحمیلی مدیریت میکرد وکار وی در پشتیبانی جبهه و ارسال ملزومات رزمندگان به حدی خوب بود که حاج قاسم سلیمانی فرمانده وقت لشکرثارالله به وی لقب چریک پیر داد.
گردان نانواهای خانوکی خانمهای میانسالی که با تبحر وعشق و ارادت به اهل بیت وحاج قاسم نان میپزند.
امسال موکب نانواهای خانم که معروف به گردان چریک پیر هستند نیز به شدت فعال است، بیشتر موکبها نان صبحانه شان را از اینجا تهیه میکنند.
حاجیه خانم زادخوش حالا جایگزین خواهرش که به تازگی دارفانی را وداع گفته، شده است، مادرشان البته چندین سال قبل از دنیا رفته است.
با لهجه شیرینی خانوکی اش درباره فعالیت گردان زنان نانوا میگوید: به عشق حاج قاسم که آبرو واعتبار استان مان هست اینجا حضور داریم تا از میهمانان حاج قاسم با نان تازه وداغ پذیرایی کنیم.
البته چندتایی مرد از خانوکی ها، هم برای فعالیت های سنگین تر مثل جابجایی کیسه های آرد، تعویض کپسول های گاز و ارتباطات بیرونی هم گهگاهی داخل موکب می آید.
خانم زادخوش خواهر شهید است، میگوید: حاج قاسم لقب چریک پیر را به مادرم داد، درست زمانی که مادرم برای جبهه نان ومربا و لباس میدوخت، زنان محلی را جمع میکرد واقلام مورد نیاز را تهیه وبسته بندی و به جبهه میفرستاد.
چریک پیر یا همان حاجیه زهرا اسدی ۲۵ سال قبل دارفانی را وداع گفت، او مادربزرگ دو شهید و مادریک شهید بود.
خانم زادخوش افزود: بعد از مرگ خواهرم که مادر دو شهید بود، من و دیگر خواهرانم مسئولیت کار را برعهده گرفتیم و نمیگذاریم کار گردان زنان نانوا بر زمین بماند.
آنها سه شیفت کاری دارند، تعدادی بیش از ۷۵ زن اینجا در حال خمیرکردن، چانه گیری و نان پختن هستند، دو سه نفری نیز از خستگی بیهوش شده اند؛ چند برابر اینها زنان خانوکی هستند که منتظرند بخشی از این خانمها بعد از سه روز برگشته وجای خود را به آنها بدهند.
میپرسم چند تا نان پخته اید میگوید از صبح فکر کنم بیش از ۸۰۰ تا شد و اضافه میکند: دیروز در سه شیفت کاری هزار تا نان پختیم ، آرد را نیز از محل کمک های مردمی و نیز سپاه پاسداران تهیه می کنیم.
یکی خانمهای گردان که جوانتر است کم به حاجیه خانم کمک میکند وجنبه روابط عمومی گردان را دارد، می گوید: ما به بودن در گردان نانوا افتخار می کنیم، نان هایی که می پزیم بوی عطرش میهمانان حاج قاسم را به اینجا می کشاند درحالیکه خانم ها دیده نمی شوند!
از خانم زادخوش میپرسم شما جز موکبهای اربعینی نیز هستید؟ چشم هایش برقی میزند ومی گوید بله ما دو سه سال است که هر اربعین راهی کربلا میشویم در شارع شهدا (شارع العباس) موکب داریم و نان میپزیم.
البته خانم زادخوش اعتراف میکند که در کربلا کمتر از کرمان نان میپزند ومی گوید: کربلا روزی ۵۰۰ قرص نان میپختیم.
بوی عطر نان محلی پیچیده و هر چند لحظه یک بار از پشت گونی آبی رنگی که بین محل کارنانواهای خانم وبیرون حصار کشیده، صدای زن یا مردی که درخواست نان تازه دارد میآید، گویا نان تمام شده است ومجبورند از سهمیه نانواها برش زده ونان به میهمانان برسانند.
یک نان خوشمزه نیز نصیب من میشود، از کنار هر کس رد میشوم نان تازه را بو میکشد و آدرس میپرسد ومن میگویم گردان نانواهای چریک پیر! وهمه فکر میکنند سر به سرشان گذاشته ام!
حال وهوای خوب این زنان پر انرژی مرا به عمودهای اربعین میبرد جایی که دلها به عشق حسین میتپد و هر آنچه دارند در طبق اخلاص میگذارند، حالا اینجا مردم کرمان در ایام شهادت حاج قاسم که برای اعتلای نام اهل بیت عمری را تلاش کرد، برای میهمانانش سنگ تمام گذاشته اند.
مرضیه السادات حسینی راد