حجت الاسلام دکتر مجتبی مصباح فرزند آیت الله مصباح یزدی در نشست اساتید دانشگاه و معلمین استان مرکزی که با موضوع تعلیم و تربیت از دیدگاه علامه مصباح در سالن ۸ شهریور دانشگاه اراک برگزار شد، با برشمردن ویژگیهای نگاه این عالم برجسته در حوزه تعلیم و تربیت، مطالبی به شرح زیر بیان کرد:
یکی ویژگی ایشان اخلاص بود، در مجالس و محافل عمومی به شدت به دنبال پرهیز از ابراز وجود بود، در عین اینکه هر جا که لازم بود یکتنه در میدان بود.
در بحبوحه ساخت موسسه امام خمینی (ره) دعایشان در حج این بود که خدایا اگر آینده این کار به ضرر اسلام است، کاری کن که پا نگیرد، در حالی که بسیاری از افراد همواره دنبال اسم و رسم بودهاند. تاکید ایشان این بود که کار برای غیر خدا هیچ فایدهای ندارد.
در دهه هفتاد برای دفاع از اسلام و انقلاب، علیرغم همه تهمتها، پیوسته و بی وفقه از استانی به استان دیگر میرفتند تا فضا را روشن کنند. معقتد بود که یکنفر لایه خود را سپر ولایت کند.
علامه مصباح (ره) باور واقعی به امام و آقا داشتند، در تبیبن جایگاه رفیع رهبری مثال جالبی داشتند و میگفتند که بزرگان همه بزرگتر از ما هستند، اما جایگاهشان با هممتفاوت است، ولی ما گاهی، چون کودکان که فاصله زمین تا قله کوه و قله کوه تا ماه را یکسان میبینند، ما نیز این جایگاهها را یکسان میبینیم، در حالی که فاصله ما تا ماه خیلی بیشتر از فاصله ما تا قله کوه است. به همیننسبت جایگاه ائمه اطهار (ع) و با نسبتهای خیلی بالاتر خداوند است.
آیت الله مصباح شیرینترین، مفیدترین و آسانترین کار را توجه به حضرت، ولی عصر (عج) میدانستند و خود ایشاننیز در توجه به آن حضرت تلاش دائمی داشتند.
تعبیر آقا (رهبری) در مورد ایشان (آیت الله مصباح) به عنوان "استاد فکر" ناظر به همین ویژگی بود که فکر کردن بر اساس مبانی اندیشه و نظام فکری را یاد میداد، نه صرف فکر را. به همین جهت است که دورههای طرح ولایت، به فرد توان تشخیص هدف، موقعیت و تکلیف را میدهد.
آیت الله مصباح در پاسخ به سوالات و مشاورهها، از مبانی شروع میکردند و طوری پله پله بحث را میچیدند که خود فرد به جواب میرسید. در واقع روش رسیدن به جواب را یاد میدادند، نه صرف جواب را.
ویژگی دیگر نظام تربیتی ایشان، عمل ایشان و عامل بودن خود ایشان بود، مثلا سختکوشی در کار علم، در دوران طلبگی از دو ساعت قبل از اذان صبح مشغول کار علمی، مباحثه و تحصیل میشدند. این تلاش وافر در عین سادگی در خوراک بود.
نمونهای از مجاهدت و تلاش ایشان به سالهای ابتدایی پیروز انقلاب برمیگردد، با تاسیس ستاد انقلاب فرهنگی، "اسلامی شدن دانشگاهها" سوال اساسی آن نهاد بود که امام خمینی (ره) آن جمع را به سوی حوزه علمیه و حوزه نیز ایشان را به سوی علامه مصباح راهنمایی کردند.
آیت الله مصباح در پاسخ به این ستاد، طرحی به نام تاسیس دفتر همکاری حوزه و دانشگاه ارائه دادند که در آن طرح چند رشته مادر از علوم انسانی مانند روانشناسی، جامعه شناسی و امثال آن که بیشتر با مباحث اسلامی ارتباط داشت، تعیین شده و در آن رشتهها، اساتیدی از حوزه و اساتیدی از دانشگاه، هر کدام در رشته خودشان جلسات مباحثه برگزار میکردند.
اساتید دانشگاه در هر رشته صد مساله مهم که راجع به آنها نظریات ویژه و قابل اعتنا وجود داشت، به ارائه بحث میپرداختند و اساتید حوزه راجع به هر بخش آن نظر میدادند که کدام بخش با اسلام سازگاری دارد و کدام سازگاری ندارد، به چه دلیل و در این باره چه باید گفت؟
شروع این کار در تابستان ۱۳۶۱ مصادف با ماه رمضان در دانشگاه الزهراء (س) بود، از صبح تا شب جلسه بود. خود ایشان هم یک درس عمومی ویژه اساتید با موضوع معارف قرآن داشتند. نزدیک ظهر ماه رمضان، در تابستان، در آمفی تئاتر دانشگاه، جلوی پروژکتورها با جلیقه آهنی ضد گلوله درس میدادند.
علاوه بر مدیریت علمی، مدیریت اجرایی مجموعه هم با ایشان بود، این حجم کار به گونهای بود که گاهی ساعت خواب ایشان به یک تا دو ساعت محدود میشد و گاهی از شدت فشار کار سرشان را زیر آب سرد میگرفتند و میگفتند سرم داغ کرده! من که در آن ایام، نوجوانی بودم با این سخت کوشی ایشان تشویق میشدم.
در ایننشست، حجت الاسلام محمد بهمنی، از اساتید تاریخ و مدیر انتشارات موسسه امام خمینی (ره) نیز با برشمردن ویژگیهای آثار و کتابهای علامه مصباح گفت: تا به حال از علامه مصباح (ره) بیش از ۱۱۰ عنوان کتاب در قالب ۱۸۰ مجلد اثر، منتشر و هم چنین بیش از ۱۱۲ اثر از ایشان به ۱۳ زبان هم ترجمه شده است.
وی با برشمردن ویژگیهای منحصر به فرد تفسیر قرآن علامه مصباح، به شرح منظومه فکری این تفسیر پرداخت گفت: این تفسیر ارزشمند، از خدا شناسی به عنوان مهمترین موضوع عالم شروع میشود که نتیجه آن، کتاب خدا شناسی در قرآن است.
حجت الاسلام بهمنی افزود: سپس به مهمترین موضوع در خداشناسی که خلقت است، پرداخته که کتاب هستی شناسی در قرآن است. در موضوع هستی شناسی، مهمترین موضوع، انسان است.
او اضافه کرد: به همین تربیت؛ کتابهای بعدی اخلاق در قرآن، نظام حقوقی در قرآن و نظام سیاسی در قرآن به نگارش درآمده که این مجموعه یک منظومه برآمده از قرآن است که تا جزئیات پیش میرود.
ایناستاد حوزه با بیان اینکه علومانسانی مدرن، دین دنیای جدید است، افزود: آیت الله مصباح از سال ۱۳۳۹ به دنبال این بود که برای مدیریت جامعه بر اساس قرآن، باید معارف قرآن استخراج شود که نام این را علوم انسانی اسلامی نهادهاند
او بیان کرد: یکی از ویژگیهای ایشان در حوزه تعلیم و تربیت، تمرکز بر مسائل مورد نیاز در این بخش است. ایشان به تاسی از استاد خود مرحوم علامه طباطبایی، صرفا در فقه، اصول و دروس جاری حوزه فعالیت علمی نکردند بلکه به مسائل روز هم توجه جدی داشتند.
حجت الاسلام بهمنی گفت: علامه طباطبایی جای اخلاق، تفسیر قرآن و علومعقلی را در حوزه خالی دیدند، بنابراین به این سه مقوله مخم پرداختند. از جمله در حوزه عقلی، کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم را با زبان ساده برای جوانان در برابر هجمه کمونیزم نگارش کردند، شاگردان ایشان از جمله شهید مطهری و علامه مصباح هم در تداوم راه ایشان به طور خاص در این سه حوزه به فعالیت پرداختند.
او گفت: مرحوم علامه مصباح هم برای این کار برنامه ریزی کرده و با راه اندازی موسسه در راه حق، اقدام به شناسایی طلاب توانمند و برگزاری دورههایی برای پاسخ به نیازهای روز جامعه کردند و حتی برای طلاب، توسط دبیران دبیرستانها و اساتید دانشگاه، کلاسهای آموزش فیزیک، زیست، زبان و علوم انسانی برگزار میکردند.
این استاد حوزه ادامه داد: پس از پیروزی انقلاب اسلامی این کارها توسط ایشان به حضرت امام (ره) ارائه و با حمایت جدی امام خمینی (ره) برای تقویت و توسعه کار همراه شد؛ ر جلسات قبل از پیروزی انقلاب با انقلابیونی مثل شهید بهشتی، "چگونگی مدیریت نظام بر مبنای اسلام" سوال محوری جلساتشان بوده که این دغدغه تا آخر با ایشان و منشا حرکت برای تولید علومانسانی اسلامی بود.
او ادامه داد: در ماههای آخر حیات شریفشان و در حالی که گاهی فقط یک ساعت در طول روز میتوانستند بنشینند و کار کنند؛ دغدغه مهمشان، گردآوری فهرستی از سوالات و دغدغههای جوانان، نظامبخشی به آنها و بررسی میزان پاسخ به آنها بود که علاوه بر راه اندازی موسسات و مراکز علمی، ویژگی دیگر ایشان شاگرد پروری بود.
حجت الاسلام بهمنی تاکید کرد: شاگردپروری ایشان منحصر به ارائه درس در کلاس نبود، بلکه به مشکلات شخصی و خانوادگی شاگردان به شکل فردی هم رسیدگی کرده و گاه برای حل مشکل یکنفر از شهری به شهر دیگر میرفتند و ساعتهای بسیاری از وقت خود و خانواده را به رفع مسائل و معضلات شاگردان اختصاص میدادند.
او گفت: ویژگی دیگر، نظاممند بودن مبنای تعلیم و تربیتی آیت الله مصباح بود. یعنی مبتنی بر نظام فکری منسجم بود. ایشان در برابر اینپرسش که آموزههای دین از اصول تا فروع چه ربطی به هم دارند، مجموعه معارف دینی را نه، چون شاخههای یک دسته گل، بلکه مثل یک درخت که ریشه، تنه، شاخه، برگ، گل و میوه آن با هم ارتباط زنده و ارگانیک دارند، میدانستند.