مجتبی همتیفر، رئیس سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک، در توضیح اهمیت قصه و قصهگویی در پرورش کودکان و نوجوانان میگوید: «کودکان قشری هستند که با داستان و روایت بهتر ارتباط میگیرند تا مستقیمگویی. ما گاهی برای فهم بعضی نکات از مفاهیم انتزاعی یا از استعاره و تمثیل استفاده میکنیم. این همان کاری است که قصه و داستان میکند؛ تبدیل و تصویر کردن امر انتزاعی و تمثیلی. داستان و قصه چنین کارکردی دارد. گاهی ممکن است کودک در مفاهیم فلسفی، زبان بزرگسال را نفهمد؛ مثل مرگ، دوستی، از خودگذشتگی و غیره، در صورتی که این معانی را میشود بهسادگی از طریق قصهگویی منتقل کرد و این از ویژگیهای خاص قصه است که حتی در قرآن هم از آن زیاد استفاده شده است.»
او در واکنش به این پرسش که «فضای مجازی چه تاثیر منفی بر قصهگویی گذاشته است»، پاسخ میدهد: «جهان امروز با فضای اینترنت بههم آمیخته است و این را نمیشود انکار کرد. مهم این است که بخش آسیبزایش را بشناسیم. برای اینکه ما این آسیب را کم کنیم، نیاز داریم بچهها با دنیای واقعی درگیر شوند و ما آنها را با تاریخ و فرهنگ کشورشان آشنا کنیم. قصه میتواند رقیبی قوی برای جهان دیجیتال باشد. حتی بعضی از برنامکهای اینترنتی توانستهاند قصه را در کارشان دخیل کنند و این یک گامِ رو به جلو است. البته در این راه، محدودیتهایی هم وجود دارند و صرفا قصه را با ابزار دیجیتالی در اختیار کودک قرار دادن، مهم نیست؛ اینکه قصهگویی زنده باشد، خیلی تاثیرگذارتر است. قصهگو در بیان رودرروی قصه، عواطفش دخیل است و حسش را بهتر میتواند انتقال دهد.»
رئیس سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک ادامه میدهد: «اگر به فضای مجازی اکتفا کنیم و قصهگویی زنده را حذف کنیم، مثل این است که کودک را تنها در کتابفروشی رها سازیم. خب ممکن است نیازش را نداند و برای همین باید یک مربی در کنارش باشد. قصهگو مثل قیمای است که در کنار درختچه گل قرار میگیرد تا نیازهای رشد را در اختیارش قرار دهد؛ بنابراین جشنواره قصهگویی میتواند آن وجوه را نمایان کند و در واقع گرامیداشتی باشد برای قصهگویی که یک موضوع فرهنگی است.»
همتیفر در ادامه با تاکید بر نقش قصهگویی در ساخت دنیای کودکان، توضیح میدهد: «قصهگویی، دنیای آدمها را میسازد. کودک از این رهگذر چیزهایی زیادی را یاد میگیرد؛ مخصوصا کودکان زیر سن مدرسه که سواد خواندن و نوشتن ندارند. پدر و مادرها میتوانند با قصههای تخیلی یا واقعیتهای جامعه یا داستانهای قدیمی، دنیای بچهها را بسازند. درباره قصه میتوانیم از خلق جهان صحبت کنیم.»
او با اشاره به اهمیت مخاطبشناسی در قصهگویی تاکید میکند: «خداوند در قرآن، انسانها را با شیوه قصهگویی هدایت میکند و در بیان بخشی از مسائل، به قصههای تاریخی انبیا و اقوام قبلی میپردازد. پس میبینیم که قصه برای خداوند نوعی ابزار است و برای ما هم میتواند باشد. البته در قصهگویی باید حتما مخاطبشناسی را در نظر بگیریم. قصه برای سنین مختلف از لحاظ شیوه بیان و مضمون تفاوت دارد. فرهنگ قصهگویی پیشینه تاریخی دارد، بهویژه در ادبیات شفاهی ما و مثل قصههایی که در شب یلدا خوانده میشوند. تا همین چندسال پیش، مادربزرگها نقش مهمی در قصهگویی داشتند. آنها مویشان را به قولی در آسیاب سفید نکرده بودند و اندوخته و حرفهای زیادی برای گفتن داشتند.»
رئیس سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک، در ادامه، درباره نقش فرهنگی و اجتماعی جشنوارهای، چون «قصهگویی» ازسوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان میگوید: «ما قصههای شفاهی زیاد داشتیم؛ قصههایی که سینه به سینه نقل میشدند. اما در نظام آموزشی امروز ما، قصهگویی عنصری است که کمتر به آن توجه میشود. جشنواره قصهگویی، رویدادی است که با کمک گرفتن از افراد شاخص در این زمینه خیلی میتواند محقق این اهداف باشد.»
او ادامه میدهد: «همانطور که اشاره کردم، جشنواره قصهگویی به عنوان یک رویداد فرهنگی میتواند جایگاه قصهگویی را در تربیت کودکان برجسته کند. بهویژه برای سازمانهایی که با کودکان زیر هفت سال ارتباط دارند. در کودکستانها که بچهها مثل مدارس مشق ندارند، بازی و قصه، جعبه ابزار تربیتی ماست؛ بنابراین در رویدادی به شکل جشنواره که همه گرد هم میآیند، هم عرضه تجربه است و هم وجه نمادین دارد و البته رویدادی واقعی و آموزنده هم هست.»