انیمیشن، سینمایی برای کودک است و این یعنی میتوان بزرگترین و مهمترین المانها و شاخصهای سینمای استراتژیک را در زیرلایههای محتوایی و فرمی انیمیشن دید. در واقع، سینمای کودک به پیشروی انیمیشن، اساساً با اهداف استراتژیک معنا میشود و حتی اگر جنبۀ سرگرمی در آن غالب باشد، باز هم سرگرمی را آنگونه که فرهنگ و تمدن غرب طراحی کرده، تعریف میکند.
با این دید، غفلت از دنیای انیمیشن و عرضۀ بیحسابوکتاب آن را میتوان در سطح غفلت از خوراک کودک دانست. خوراکی سمی و مهلک که میتواند روح کودک را به مرور تحتتأثیر خود قرار داده و در نهایت جهانبینی و ایدئولوژی سیاستگذار و طراح را غالب کند. این میزان ضریب نفوذ سبب شده که سینمای غرب به راهبری هالیوود، سرمایهگذاری بسیار بالایی روی این گونه از سینما انجام دهد و برای نیل به اهداف استراتژیک خود که از زیرلایههای تربیتی آغاز و به عمیقترین نقطۀ هویتی فرد نفوذ میکند، از هیچ ابزار و حمایت مالی و غیرمالی دریغ نکند. این حمایتها البته تنها در بخش تولید محدود نمیشوند بلکه در عرضه نیز ادامهدار است و سیاستگذاران تمام تلاش خود را برای نمایش این آثار در سراسر جهان به کار میگیرند، چون بیش از درآمد و مباحث اقتصادی، جنبۀ فرهنگی و تربیتی این آثار اهمیت دارد به خصوص که مخاطب اصلی این آثار کودکان هستند که ماهیتاً ضمیری تأثیرپذیر دارند و بهترین گزینه برای نفوذ فرهنگی و هویتی هستند.
جالب اینکه هالیوود با انیمیشن، اقتصادی بزرگ در سینما ایجاد کرده است. فروش بیش از یک میلیارد و ۶۵۰ میلیون دلاری شیرشاه و فروشهای بالای یک میلیارد دلاری یخزده ۲، برادران سوپر ماریو، شگفتانگیزان ۲، مینیونها، داستان اسباببازی ۴ و چند ده انیمیشنی که هر گدام چند صدمیلیون دلار فروش داشتند، بهترین دلیل برای اثبات این ادعاست. جالب اینکه هالیوود برای اثرگذاری بیشتر انیمیشنها، از بازیگران سلبریتی هم گاهاً در دوبله استفاده میکند؛ بازیگرانی با دستمزدهای سرسامآور که هر کدام در عرصۀ سینما در زمرۀ افراد محبوب قرار دارند.
در سینمای ایران، اما انیمیشن دوران متفاوتی را تجربه میکند. در حالیکه بعد از موفقیت فیلمهایی مانند تهران ۱۵۰۰، رستم و سهراب، شاهزادۀ روم، فیلشاه، فهرست مقدس، پسر دلفینی و لوپتو، حالا بچه زرنگ در همین ابتدای کار به پرفروشترین فیلم سینمای انیمیشن ایران تبدیل شده (البته با در نظر گرفتن افزایش قیمت بلیت)، اتفاقی ناخوشایند در بخش دوبلۀ آثار خارجی، در سالهای اخیر رخ داده است.
در این سالها بازار دوبلۀ انیمیشن ایران، اما روزهای فاجعه باری را سپری کرده و میکند. عدمنظارت و اهمال وزارت فرهنگ و دیگر نهادها و دستگاههای ذیربط دلیل اصلی به وجود آمدن این وضعیت اسفناک است. در دوبلۀ این آثار، علاوه بر کیفیت بسیار نازل، نه تنها در انتخاب واژهها، بیان و ادای کلمات که حتی در لحن نیز هیچ یک از اصول فرهنگ بومی رعایت نمیشود. این در حالیست که بزرگان دوبله معتقدند یکی از هنرهای پنهان دوبله، بومی کردن یک اثر است.
با این همه نه در انتخاب آثار و نه در دوبله، هیچ هنجاری رعایت نمیشود و در نتیجه کودک در پای گیرنده، خود را در معرض مناسبات غربی و ادبیات غربی که در بهترین و زیباترین شکل به او نمایش داده میشود، رهاشده میبیند. این میزان غفلت از بحث تربیتی در حوزۀ انیمیشن به عنوان تنها یکی از انواع رسانۀ تأثیرگذار در تربیت و هویت کودکان با هیچ متر و معیاری قابل توجیه نیست به ویژه اینکه جنگ امروز، دیگر جنگ نظامی و اقتصادی نیست و جهان استعمار روی به جنگ نرم و هویتی آورد و تلاش دارد ملتهای آینده را با مدیریت و مهندسی مغز، به سوی تمدن و فرهنگ خود جذب کند. اقدامی که هم هزینۀ کمتری برای آنان دارد و هم دامنۀ اثرگذاری آن با جنگ اقتصادی و نظامی قابل مقایسه نیست، چون در این نوع جنگ، هدف یک نسل نیست بلکه جهانبینی و هویت یک ملت است.
در چنین شرایطی وجود یک نهاد ناظر متولی روی حوزۀ انیمیشن ضرورت دارد؛ نهادی که هم روی انتخاب انیمیشنها نظارت کند و هم بتواند با چارچوبگذاری منطقی، دوبله آثار را به سمت بومی کردن محتوای این آثار سوق دهد. شاید در این حوزه ساترا بتواند به عنوان یک مرجع قانونی هم سیاستهای تشویقی و هم مقررات لازم را اعمال کند تا در افسارگسیختگی و بیقیدی که در بخش انیمیشنهای خارجی در این سالها شکل گرفته، یک خاکریز هویتی ایجاد کند.
خبرنگار سعید یقینی