میخواهند ازدواج کنند. به اصرار والدین به مشاوره قبل از ازدواج میروند. بماند که برای یک جلسه هم کلی نق میزنند و از هزینههای مشاور خانواده به زمین و زمان گلایه میکنند. تصمیم میگیرند همین یکبار را بروند. مشاور میپرسد: چقدر یکدیگر را میشناسید؟ میگویند: خیلی. سلیقه هامون هم شبیه هم هست و برای خرید و لباس عروس و داماد هم مشکلی نداشتیم. مشاور میپرسد: چرا آنقدر دیر به مشاور رجوع کردید؟ باید کمی صبر کنید تا یکدیگر را بیشتر بشناسید بعد مراسم بگیرید. میگویند: نمیشود. تا الان هم درگیر مراسم و خرید عروسی بودیم. بیتشر از این صبر جایز نیست.
مشاور میپرسد: برنامهتون چیه؟ میگویند: کلی برنامه داریم. از خستگی تلف شدیم از بس دنبال کارها دویدیم. تالار را رزرو کردیم با کالسکه و اسب برای عروس و داماد. ماشین را شاسی بلند انتخاب کردیم و قرارداد اجارهاش را بستیم. شام هم قرار است سلف سرویس باشد با چند رقم ژله و کرم کارامل. لباس عروس را هم سنگ دوزی شده و پر زرق و برق سفارش دادیم. قرار شده دوربین فیلمبرداریمون هم ۴ k باشه و از هلیشات هم استفاده کنیم. سرویس هم که برلیان خریدیم. فقط یه آرایشگاه مانده که همین روزها باید انتخاب میکنیم.
مشاور میگوید: همه این برنامههایی که گفتید برنامه شب عروسیه. برای فرداش، برای پس فرداش، برای آینده، برای زندگی مشترک، برنامهتون چیه؟ بهش فکر کردید؟ دربارهاش مطالعه کردید؟ ازش اطلاع دارید؟ عروس و داماد که حرفهای مشاور به مذاقشان خوش نیامده میگویند: مگه زندگی مشترک هم برنامه میخواهد؟ مشاور سعی میکند در مورد سختیها و بالا و پایینها زندگی بگوید. در مورد اینکه زندگی مشترک فقط مراسم شب عروسی و برنامه ریزیهای ریز و درشت آن نیست. در مورد اینکه باید چند جلسه دیگر هم پیش خودش یا یک دکتر مشاور دیگر بروند تا برای یک زندگی مشترک هدفمند آماده شوند، تاکید میکند.
اما دختر و پسر که تصمیم شان را گرفتهاند، بحث را جمع و جور میکنند و در دل به مشاور پوزخندی هم میزنند و با خودشان میگویند: او فقط برای پرکردن جیب خودش میگوید. قرار و مدار مراسم و ازدواج را همان طور که از پیش تعیین شده پیش میبرند. غافل از اینکه این برنامههای بعد از ازدواج است که مهم است نه صرفا عروسهای تجملاتی و سیندرلایی». نکته جالب اینجاست که این قبیل عروس و دامادها برای یک شب عروسی لاکچری میلیونها تومان خرج میکنند، اما حاضر نیستند برای چند جلسه مشاوره ازدواج که زندگی مشترک آنها را تضمین میکند و به آنها خم و چم یک زندگی شاد و موفق را میدهد ریالی خرج کنند.
*زندگیهای لاکچری که زیاد دوام نمیآورد!
متاسفانه اکثر زوجهایی که قصد ازدواج دارند بدون اینکه برای آینده و فردای ازدواجشان برنامه و هدفی داشته باشند به خانه بخت میروند. در این میان تنها چیزی که شاید برای این قبیل زوجها مهم باشد جشن عروسیهایی است که بیشباهت به انیمیشن سیندرلا نیست؛ عروس و داماد با ماشینِ اجارهای گل زده (همان کدوی کالسکه شده) راهی محل جشن میشوند. عروس و داماد تا گردن زیر قرض فرو رفته اند و بعد از صرف چند مدل شام و ژله و شیرینی مهمانان قصد رفتن میکنند و هنوز پایشان را بیرون نگذاشتهاند از نحوه پذیرایی و غذا ایراد میگیرند.
ساعت ۱۲ میشود. عروسی تمام شده و جادو از بین رفته است. عروسیِ پر خرج تمام میشود. پرنسس و شاهزاده راهی خانه اجارهای میشوند و ماهها و سالها کار میکنند تا قسط وامهای تمام نشدنی مهمانی را بدهند. بدون اینکه ذرهای در مورد آیین همسرداری و زندگی مشترک بدانند.
این قبیل زوجهایی که بدون مطالعه و تحقیق و مشاوره قبل از ازدواج به خانه بخت میروند، هیچ خبر ندارند که زندگی مشترک روزهای سرد و گرم بسیار دارد که باید بلد بود چطور یکدیگر را سرما و گرما همراهی کرد. این بی خبری و غفلت و ندانستن باعث میشود که اکثر زوجین با کوچکترین سختی پا پس میکشند و قید زندگی مشترک را میزنند و جدا میشوند.
* هندوانه در بسته ازدواج!
همانطور که همه مان میدانیم ازدواج از مهمترین اتفاقات در زندگی افراد است. در این اتفاق مهم، مشاوره قبل از ازدواج است که به ما کمک میکند تا همسر خود را با آگاهی انتخاب کنیم. خیلی از افراد هنوز بر این باور هستند که ازدواج هندوانه دربستهای است که تا باز نشود، خوبی و بدی آن مشخص نمیشود. اکثر افرادی هم که این حرف را میزنند، خودشان تجربه ناخوشایندی از ازدواجشان داشتهاند و بیشتر قسمت و تقدیر الهی را مقصر میدانند و نه انتخابی که خودشان کردهاند.
اما یادمان نرود موقع خریدکردن همان هندوانه دربستهای که نگران سالم یا خراببودن آن هستیم، از تجربه آقای میوه فروش استفاده میکنیم و از او میخواهیم که خودش بهترین را برایمان سوا کند (البته اگر میوه فروش قابل اعتمادی باشد).
* واکسنی که احتمال طلاق را کاهش میدهد!
شاید شما هم جزء افرادی باشید که به مشاوره قبل از ازدواج اعتقادی ندارید و احتمالا مشاوره قبل از ازدواج آخرین چیزی باشد که به آن فکر میکنید، اما باید بدانید که مشاوره قبل از ازدواج واکسنی است که احتمال طلاق را در زندگی آینده کم میکند.
دکتر «طاهره همیز» مشاوره خانواده درباره مهارتهای لازم برای زندگی مشترک میگوید: «پیش از ازدواج دو موضوع مهم مطرح است؛ یکی آموزش و دیگری مشاوره. آموزش پیش از ازدواج بسته آموزشی است که در پی آن مهارتهایی قبل از ورود به زندگی به طرفین داده میشود. در این آموزشها فرد مهارت گفتگو، حل مسئله، مدیریت هیجان، کنترل خشم، مهارت مدیریت ارتباط خانوادهها را شامل میشود. آموزش پیش از ازدواج در بعد از ازدواج نیز قابل ارائه است، ولی مشاوره قبل ازدواج و اطلاعاتی که در تناسبهای لازم برای تشکیل زندگی به افراد داده میشود، حتماً باید قبل از ازدواج انجام شود.»
بنابراین یکی از راههایی که میتواند نگاه واقعبینانه و صحیحی را در امر ازدواج پیش روی یک جوان بگذارد مشاوره قبل از ازدواج است. آمارها نشان میدهند، افرادی که پیش از ازدواج در کلاسهای مهارتآموزی و جلسه مشاوره قبل از ازدواج شرکت کردهاند حدود ۳۰ درصد از خطر جدایی و طلاق در امان بوده و زندگی آنها شادتر است.
*تشنگانی که به دنبال آب میگردند!
در آیات و روایات، امر به مشورت و پرهیز از خودرأیی فراوان دیده میشود. در فرهنگ قرآنی، امور مؤمنان با مشورت سامان مییابد: «وَأَمْرُهُمْ شُوری بَینَهُمْ». حتی خداوند متعال به عقل کاملی، چون پیامبر عظیمالشأن اسلام (ص) دستور میدهد که در کارها با مؤمنان و اهل بصیرت، مشورت کن: «وَشاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ».
در احادیث نیز دربارهی اهمیت مشورت و از نقشِ گرهگشای آن در کارها، بسیار سخن رفته است، امیرمؤمنان علی (ع) میفرماید: «هیچ پشتیبانی، چون مشورت نیست.» استبداد به رأی و تکیه بر عقل فردی، زیانبار و هلاکت آفرین است، همچنان که علی (ع) فرمود: «هرکس استبداد رأی داشته باشد، هلاک میشود.».
اما باید بدانید تنها اصلِ پذیرش مشورت، کافی نیست، بلکه باید به «مشاور» هم اهمیت دهیم؛ یعنی کسی که میخواهیم با او شور و مشورت کنیم چه شرایطی باید داشته باشد؟ با هر کس نمیتوان مشورت کرد: نادان و بیاطلاع، بخیل، حسود، ترسو و حقپوش نباید مشاور ما باشد.
دختر و پسر یا پدر و مادر، در مورد صفات فرد موردنظرشان، بیاطلاع هستند و واقعاً، چون تشنهای که به دنبال آب است، یا گمگشتهای که راه را میجوید، دست نیاز به سوی فرد مطلعی به عنوان «مشاور» دراز میکنند، در اینجا مشاور، وظیفه دارد در نقشِ یک انسان خیرخواه و دلسوز، حق را بگوید و چیزی را کتمان نکند.
منبع:فارس
جالبیش اینجا بود که این دختر زشته اش بود و دختر خوشگله اش رو داده بود به یه کلمبیایی که اونم بخاطر اختلاف فرهنگی اونا با ایرانیا دچار بیماری شدید روحی روانی شده بود
دیگه بقیه تحقیقات و والدین باید انجام بدن ببینن دوستان طرف کیه ؟ تفریحات ش چیه؟ از صبح تاشب تو دنیای مجازی زندگی خصوصی شو ب نمایش میذاره؟
کلی مباحث دیگه
همسنیم،هر اعتقادی که اون داره من ندارم ...ولی همدیگر دوست داریم...مثلا اون شراب میخوره اهل سیگار و قلیون هم هست ولی من از شراب بدم میاد ولی برام مهم نیست که اون میخوره و رفیق باز هم هست ولی از بچگی با هم بزرگ شدیم و به هم فکر میکنیم._.) یه جورایی من مذهبی ام ولی اون اصلا._. میخوامم فراموشش کنم اصلا نمیتونم....