اینجا ایستگاه مطلع عشق است. همان قرارگاهی که هفتهای یکبار دستمان را میگیرد و پای صحبتهایی پدرانه مینشاند. اینجا پر از حرفهای ناب است، برای آنهایی که میخواهند «یا علی» بگویند و عشق را آغاز کنند.
یک لیست از شیر مرغ تا جان آدمیزاد!
در خیابان میچرخید و به مغازهها یکی پساز دیگری سر میزد. دستش پر از خرده ریز بود. اما چارهای نداشت. زمان کم بود و باید هرچه زودتر لیست خریدی را که به او سپرده شده بود تکمیل میکرد. بیانصاف، یک سوزن را هم از قلم نینداخته بود! از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را نوشته بود. هرچه فکرش را بکنید داخل لیست بلندبالای او بود. تازه از دانهدرشتها مثل سرویس چوب، یخچال، گاز و ماشین لباسشویی و ظرفشویی مارک و بِرَند که بگذریم، راستوریس کردن دانه ریزها امان آدم را میبرد.
بیایید طرحی نو براندازید!
چرا عروس خانمها و آقا دامادها از یک چارچوب مشخص پیروی میکنند و به رسم چشم و همچشمی و یا شاید راه رفتن روی خط عرف، روزبهروز کار را سختتر میکنند و دمار از روزگار خودشان و بیشتر از خود، پدر و مادرهایشان درمیآورند؟! تابهحال فکر کردهاید عزمتان را جزم کنید و چارچوبهای غلط و تابوهای نادرست را بشکنید؟ چشم و همچشمیها را درنوردید و برای برپایی ازدواجی آسان طرحی نو بر اندازید؟ رهبرمان در دیدار نوعروسان و نودامادان، دلسوزانه از این طرح نو میگوید. از همتی بلند که برداشتن گامهایش بر عهده دختران و پسرانی است که قرار است قدم در مسیر عاشقی بگذارند.
بگویید ما نمیخواهیم! پدر و مادرها را زیر فشار قرار ندهید!
«متأسفانه این پرداختن به تشریفات ازدواج و مهریههای گران و جهیزیههای سنگین و مجالس آنچنانی خیلی اخلاقها را فاسد کردهاست. شما دخترها و پسرها که عروس و داماد میشوید، پیشقدم شوید. بگویید ما اینجوری نمیخواهیم. به این زیادی نمیخواهیم. وقتی جامعه مشکل دارد، وقتی در جامعه فقیر هست، باید انسان ملاحظه کند. ما به دخترها و پسرها سفارش میکنیم اصرار نکنید! زیاد نخواهید! پدر و مادرها را زیر فشار قرار ندهید تا در رودربایستی بمانند. این چیزها را بریزید دور. اصل، یک حادثه انسانی است. آن چیست؟ زناشویی، انسانیترین کارهای دنیاست. این را مادی و پولی نکنید. آلودهاش نکنید. اگر دختر و پسر اهل قناعت و سادهزیستی باشند بزرگترها هم مجبور میشوند از آنها تبعیت کنند.»
جهاز برون و این بند و بساطها جمع شود، کلی کارمان پیش میرود
دلشوره تمام وجودش را گرفته بود. همهچیز آماده بود. سه چهار بار هم همه وسایل را تا دانه آخر دیده بود و تمام خرده ریزها را وارسی کرده بود. در کمد را که باز میکردی بوی نویی کفش و کیفهای چرم و مشامت را مینواخت. از رنگ و لعابشان هم که نگویم! در کنار لباسهای مدل به مدل که از زیر کاور برق میزدند. اتاق خوابی دلربا و رؤیایی یک طرف، مبلمان سلطنتی و ویترین با کریستالهای به قول دور و بریها اصل چک در ویترین سر به فلک کشیده شیشهای هم یکطرف. آشپزخانه هم که نگو و نپرس! از ریز و درشت با تم صورتی دلبرانه تا حمام و سرویسهای بهداشتی، همه و همه روبهراه بودند. نمیدانم غصه چه چیز را داشت! شاید هم باید به او حق داد. هر چه باشد قرار است مادرشوهر، خواهرشوهر، عمه، خاله و کلی خانمهای وابسته به آقای همسر بیایند و سرهایشان را به نشانه تأیید و تمجید تکان بدهند و به نتیجه زحمات پدر و مادر عروس خانم امتیاز بدهند! اینکه حال دختر است، خدا به داد حال پدر و مادر برسد که بدون شک دست روی دلشان بگذارید حسابی خون است.
اقلام غیرضروری دیگر چه صیغهای است؟!
بیایید سری به اقلام غیرضروری بزنیم. اجناسی که شاید پدر و مادر عروس خانم با بیست یا سی و چند سال سابقه زندگی مشترک هم هنوز نتوانسته اند جای خالیاش را در زندگیشان پر کنند. مثلاً ماشین ظرفشویی، آنهم از نوع ۱۲ «نفره اش. هر چه باشد عروس خانم پوست دستهایش لطیف است و نباید برای شستن چهار تکه ظرف هم که شده خدای ناکرده خط و خش بردارد! هرچه باشد جزء آپشنها و معیارهای دوشیزه خانم برای انتخاب شدن دست نزدن به سیاه و سفید بودهاست!
حالا از شوخی که بگذریم، انصافاً شما بگویید! خدا را خوش میآید دو نفر آدم جوان هم کتری و قوری هم سماور! هم اتوی کوچک هم اتوی پرس! ماشین ظرفشویی ۱۲ نفره آنهم اول زندگی! و کلی از اینجور اجناس که هنوز علت قرار گرفتنشان در لیست اقلام جهیزیه برای خیلیها ناشناخته است. خلاصه قرار است یک نمایشگاه لاکچری از اجناس لوکس برپا شود تا عروس خانم و آقا داماد از فردای عروسی دغدغه هیچ کم و کسری را نداشته باشند!
باید به سراغ تغییر سبک زندگی رفت. فرزندان نباید پرتوقع باشند!
«عباس زارعی» که طلبه سطح سوم حوزه علمیه، معاون پرورشی دبیرستان علامه حلی و پاسخگوی شبهات اعتقادی، اجتماعی و سیاسی است، تغییر سبک زندگی و نگرش افراد را عاملی مؤثر برای گام برداشتن در جهت رفع این معضل معرفی میکند و میگوید: «در بحث آسیبشناسی این مشکل، یک مسئله مهم این است که چطور باید از شکلگیری چنین تفکر و نگرشی جلوگیری کرد و فرزندان را طوری تربیت کرد که پرتوقع نباشند؟» وی با اشاره به تجملگرایی و توجه به مادیات بهعنوان معضلی مهم، نقش خانوادهها را در ایجاد این امر مؤثر میداند و میگوید: «وقتی خانوادهها مشکل داشته باشند، طبعاً فرزندان نیز به این سمت میروند، چراکه بعضی خانوادهها دیدگاهشان این است و در سبک زندگیشان توجه به مادیات به وضوح به چشم میخورد. ما باید سبک زندگی را تغییر دهیم. باید پدر و مادرها آموزش داده شوند و باورها و ارزشهایشان از ریشه تغییر کند.»
فزونی مال، تضمین سعادت و خوشبختی نیست
زارعی همچنین به نقش عقل در این مقوله اشاره میکند و میگوید: «یک بحث دیگر عقل معاش است. یعنی کسی که به سنی میرسد که به او رشید میگویند، یعنی میتواند زندگیاش را اداره کند، باید عاقل باشد و بفهمد که چنین تفکری به خودش آسیب میزند.» او تاکید میکند: «این مسئله کاری به دین ندارد! حتی اگر کسی بیدین هم باشد، عقل حکم میکند که متوجه آسیب رساندن به خودش باشد.» وی با طرح این نکته که فزونی مال تضمین سعادت و خوشبختی نیست میگوید: «اگر نگاهی به زندگی گذشتگان و قدیمیترها بیندازیم میبینیم با اینکه حداقلها را داشتند و امکانات فراوان امروز در اختیارشان نبود، اما در زندگی شاد و خوشبخت بودند. پس باید بپذیریم که مال، سعادت و خوشبختی انسان را تضمین نخواهد کرد.»
با نگاه دینی توجه به مادیات آسیب و ظلم است
وی همچنین با نگاه از منظر دین به موضوع تجمل گرایی گفت: «اگر از زاویه دین هم به این موضوع نگاه کنیم آسیب و ظلم به دیگران را در پی دارد. چرا که با این کار توقع مردم بالا میرود. همگی شنیدهایم هر آنچه دیده بیند، دل کند یاد! پس نوجوانی که تازه به سن رشد و ازدواج میرسد و هنوز بنیه فکری او کامل نشده است، با دیدن چنین مواردی، توقع چنین زندگیهایی را خواهد داشت و ازآنجاییکه انسانها فردی زندگی نمیکنند و به صورت جمعی و در کنار هم هستند و با هم رفتوآمد دارند، ممکن است شخص، به اطرافیانش نگاه کند و با دیدن زندگی آنها از داشتن زندگی ساده عارش بیاید، در نتیجه به همسرش برای تهیه یک جهیزیه پرزرقوبرق فشار بیاورد.»
زارعی بالا رفتن سن ازدواج و به تأخیر افتادن شروع زندگی مشترک برای دخترها و پسرها را هم ظلمی از جانب خودشان و یا خانوادههایشان دانست و گفت: «پرداختن به مادیات و تجملات سبب تأخیر ازدواج میشود و چنین امری هم از مصادیق ظلم و آسیب محسوب میشود.» همچنین در مواردی در صحبتهای رهبر معظم انقلاب خواندیم که به دخترها و پسرها سفارش میکنند: «پدرها و مادرها را زیر فشار قرار ندهید تا در رودربایستی بمانند.» زارعی این عسروحرج برای والدین را هم از مصادیق ظلم معرفی میکند. ظلمی که قطعاً و بدون شک میتواند یک زندگی با ظاهر زیبا را فراهم کند، اما در باطن، برکتی را در پی نخواهد داشت.
رفاه تدیّن را کم میکند!
در پایان، این کارشناس و استاد حوزه، با اشاره به آیه ۶ و ۷ سوره مبارکه علق میگوید: «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیَطْغَى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى خداوند در قرآن میفرماید انسان اگر احساس کند بینیاز است طغیان میکند.» او در توضیح این آیه و با تأکید بر پرهیز از پرداختن به مادیات و زرقوبرقهای ظاهری در زندگی تأکید میکند: حتی اگر فردی تقوا داشته باشد، اما تقوای بدون معرفت، با آمدن تجملات تمایلش به لذات بیشتر میشود و در نتیجه این رفاه میتواند تدیّن افراد را کم کند.
سنتی زیبا با حواشی نازیبا!
واقعاً چطور دلمان میآید این سنت زیبا را با حواشی تیره و تاریک از چشم بیندازیم و دلها را از پرداختن به آن چرکین کنیم؟! قرار است دو تا جوان دستشان را در دست همدیگر بگذارند و بر طبق دستور خداوند مهربان و رزاق و همچنین بر اساس احادیث و روایات، برای کامل کردن دینشان پا پیش بگذارند. اما سالبهسال که میگذرد با موانع بزرگ و بزرگتر و چاله چولههای عمیق و عمیقتر کار را بهجایی میکشانند که جوانان و چهبسا خانوادههایشان از فکر به ازدواج هم فرار کنند و عواقبش دامنگیر خانوادهها و چه بسا جامعه شود.
منبع: فارس
چرا ما برای چشم و همچشمی مسابقه می دهیم ...و برای دست برداشتن از آن جرات نداریم ...
الان هم ۴ تا اقلام ضروری یخچال و گاز و فرش و ماشین لباس شویی میشه ۵۰۰ میلیون اونم ایرانی خارجی هم یخچال تنها بالای ۱۰۰ هست
با حقوق یکسال واجبات زندگی خریدن
یه جشن در حد جشن تولد گرفتن
رفتن سر خونه زندگی
گفتن بقیه به مرور میخریم