سید مهدی طباطبایی استاد دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی در حاشیه سیویکمین نمایشگاه بینالمللی کتاب دهلی نو درباره شعر و ادبیات معاصر در ایران و حمید حسام درباره ادبیات داستانی مستندنگار در دانشکده مطالعات اسلامی جامعه ملیه اسلامیه هند در دهلی نو سخنرانی کردند. در این نشست علی ربانی (رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در هندوستان) و رئیس دانشکده مطالعات اسلامی جامعه ملیه اسلامیه نیز حضور داشتند.
شعر و ادبیات فارسی مانند ققنوس است
سید مهدی طباطبایی یکی از مشکلات کنونی در شعر را کمبود تعداد منتقدان بزرگ مورد قبول جامعه ادبی دانست و گفت: در دهه چهل و پنجاه شاهد شکوفایی نقد ادبی بودیم؛ در این دوران منتقدان بزرگی داشتیم که متاسفانه اکنون از وجود آنها بیبهرهایم.
وی با اشاره به اینکه با خواندن شعر شاعران متوجه میشوید که دوست داشتند، بدانند، اما تلاش اضافهای برای دانستن انجام نمیدادند، عنوان کرد: آرزوی جاودانگی جزو آرزوهای اولیه بشر است؛ بنابر آیههای قرآن، ابلیس برای فریب آدم از وعده جاودانگی استفاده کرد و بشر هم با این وعده فریب خورد؛ بنابراین شاعران علاقه داشتند، بمانند، اما تلاش اضافهای برای ماندن نکردند. در جامعه شعری خودمان شاعران برای ماندن تلاش میکنند؛ اگر این تلاش برای افزودن به محتوای شعری بود اشکالی نداشت، اما ساختارها را تغییر میدهند. ماندگاری با صاحب سبک شدن متفاوت است. شاعران میگویند برای ماندگاری عنایت هم لازم است.
او با اشاره به اینکه نظامی در تعریف شعر میگوید «شعر کلام موزون و مقفا است»، مطرح کرد: بنابراین شعر باید وزن و قافیه داشته باشد. شعر سپید وزن و قافیه ندارد، اما شعر است چرا که زمانه آن را ایجاد کرده است؛ بنابراین ما باید این اندیشه را در ذهن خود داشته باشیم که جریان شعر هیچگاه از پویایی نمینشیند. وقتی تاریخ ادبیات را بررسی میکنیم، میبینیم که چه بخواهیم و چه نخواهیم شعر امروز ضامن شعر کهن است. ادبیات فارسی یک چشمه جوشان است که ممکن است در برابر آن سنگهایی هم پدیدار و مانع از حرکت آن شود، اما دوباره روند خود را پی میگیرد و به نوعی جریان ادبی را در جامعه جاری و ساری میکند.
استاد دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی بروز و ظهور شعر نیمایی و سپید را مقتضیات زمان عنوان کرد و گفت: زمانه به گونهای است که تعریف و تلقی از شعر تغییر کرده است. کتاب «چهار مقاله» نظامی عروضی را که میخوانید، میبینید در همان دوران شاعران اشاره میکنند وضعیت شعر سنتی باید «به هم بخورد». متناسب با این شعر فرخییزدی که میفرماید: «این شکل زندگی نبود قابل دوام/ خوب است این طریق بد را به هم زنیم».
او ضمن بیان اینکه طبق تاریخ ادبیات، شعر در دوره صفویه وارد متن جامعه شده بود و مدرنیته هم وارد ایران و شعر فارسی شد به طرح این پرسش که عدهای میگویند نیما یوشیج ساختارشکنی کرد، اما آیا واقعا اینگونه است؟ پرداخت و گفت: وقتی از شما سوال میشود پدر شعر فارسی چه کسی است میگویید رودکی است. آیا شعر فارسی را رودکی شروع کرد؟ رودکی پدر شعر فارسی، نیما یوشیج پدر شعر نو یا نیمایی و شاملو پدر شعر سپید است. اما این شاعران شروعکننده این سبک از شعر نیستند بلکه جریانی شروع شده بود و شاعرانی پیش از رودکی، نیما و شاملو کار را آغاز کرده بودند، اما در شعر این شاعران روند یکسانی پیدا کرده بود. به قول حافظ «به رحمت سر زلف تو واثقم ور نه / کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشیدن».
این پژوهشگر ادبی ادامه داد: «شاه کابلی» فردی است که با بیدل دهلوی دیدار میکند و همان اتفاقی که برای مولانا بعد از دیدار با شمس رخ میدهد برای بیدل هم پس از دیدار با شاه کابلی رخ میدهد. کشش در وجود شاه کابلی است و زندگی بیدل دهلوی را متفاوت میکند و در نهایت تفاوتی در شعرش ایجاد میشود. اگر این تحول در شعر بیدل دهلوی ایجاد نشده بود بیدل دهلوی سایه کمرنگی از صائب بود. اما جایگاه او خاص است چرا که عنایت شامل حال او شده است.
این شاعر با تاکید بر اینکه اشعار شاعران جامعه امروزی دیگر موزون و مقفا نیستند، گفت: گروهی که پیش از دوره معاصر علاقهمندان شعر محسوب میشدند اکنون خود را شاعر میدانند. این اتفاق یکی از مشکلات جماعت شاعری ما است. یکی دیگر از این مسائل نیز این است که آیا فضای دانشگاههای ایران روی خودشان را به روی شعر معاصر باز کردند یا خیر؟ بر اساس سرفصلها و متونی که به دانشجویان در درس ادبیات معاصر تدریس میشود آنها دو واحد نظم و دو واحد نثر میخوانند. این درحالی است که برای دریافت مدرک کارشناسی حدود ۱۳۶ واحد میگذرانند.
سید مهدی طباطبایی در پایان صحبتهای خود گفت: در دانشگاه شهید بهشتی تهران درباره وضعیت شعر معاصر محفلی برگزار کرده بودیم؛ در این محفل یکی از دانشجویان سوال کرد که شعر فارسی کی تمام میشود؟ پاسخ دادم که شعر فارسی کی باید تمام میشد؟ اتفاقات تاریخی و سیاسی زیادی در کشور ما رخ داده است و ما حمله مغول را داشتیم. باید ادبیات فارسی تمام میشد، اما شعر و ادبیات فارسی مانند ققنوس است و انتها ندارد.
ادبیات پایداری ناظر بر یک نوع دفاع مبتنی بر آراء اعتقادی است
در ادامه حمید حسام دیگر سخنران این نشست بیان کرد: اتفاقی که برای ادبیات معاصر ایران رخ داده حکایت همین ماهی دریا است. ادوار ادبی دو نوع تقسیمبندی کلاسیک و دانشگاهی دارند. زبان فارسی در هند همان روش سنتی ذبیحالله صفا در ادوار ادبی دورههای شعر را از سبک خراسانی، عراقی، هندی و دوره بازگشت آغاز میکند و در نثر نیز به سبک مرسل، فنی، متکلف و مصنوع میرسند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آیا یک دوره و سبک خاصی در ادبیات فارسی اتفاق افتاد؟ شاید نجات معاصریت باعث میشود این را نپذیرم و بگویم ادبیات پس از پیروی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ تاکنون دنباله ادبیات معاصر است، اما بههیچ عنوان مولفهها و عناصری که این ۴۵ سال در حوزه ادبیات منظوم و منثور ما وجود دارد این را نمیگوید.
این نویسنده ادامه داد: ادب غنایی، حماسی و عرفانی سه استوانه اصلی ادبیات هستند که هر کدام حیطه و تعریف خاص خود را دارند. ادبیات عرفانی بر سیر و سلوک و رسیدن از خود به خدا اشاره دارد؛ ادب حماسی نیز به جنگآوری و ستیز اشاره میکند. محتواها در ظروف سنتهای ادبی گذشته ما ریخته شده که عبارتند از غزل، مثنوی، رباعی، دو بیتی و... این ظرفها، مظروفهای ترکیبی را پذیرفتهاند. در تاریخ ادبیات هزاره ما مثالهای زیادی از غزلی که حماسی باشد، نداریم. اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران این اتفاق افتاده است. در رباعی و دو بیتی محتوای فلسفی، حکمی، اخلاقی و نصیحتگونه جای خود را به مباحث عرفانی و حماسی میدهد.
حسام بیان کرد: قالبهای جدیدی در اتفاقات پس از پیروزی انقلاب اسلامی داریم که از آن به عنوان سبک ادبی خاص نام میبرند. ما غزل مثنوی به این شکل و درهم آمیختگی دو قالب داستانی مثنوی و غزل ۱۵ بیتی نداشتیم. این شکل از ادبیات در ادبیات معاصر پس از پیروزی انقلاب اسلامی رخ داده است. در حوزه نثر بعد از نهضت ترجمه پای رمانهای غربی و فرانسوی به ادبیات ما باز شد. بعد از اتفاقی مانند جنگ یک انقلابی در ادبیات اتفاق افتاد که تعمد داریم از واژه ادبیات پایداری به جای ادبیات جنگ استفاده کنیم چرا که ادبیات پایداری ناظر بر یک نوع دفاع مبتنی بر آراء اعتقادی است نه آراء ناسیونالیستی و ملی. این ادبیات مختص پس از پیروزی انقلاب اسلامی است.
وی دوره ۴۵ ساله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران را به چهار بخش تقسیم کرد و گفت: در دهه شصت؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران جنگی در ایران اتفاق میافتد و ادبیات انقلاب نمیتواند خود را نشان دهد و بروز و ظهوری ندارد؛ بنابراین ادبیات دفاع مقدس و پایداری شکل میگیرد. این دهه مشخصا قبله درخشان هشت سال دفاع مقدس را شامل میشود و یک ادبیات بسیار تهییجی، عاشقانه، تاثیرگذار، اجتماعی و فراگیر است. در این دوران وحدت بین شاعر و رزمنده مشاهده میشود. در دهه هفتاد دفاع تمام شده و مدافعان برگشتهاند. داستان کوتاه، رمان و یادداشتهایی که در جبهه، جنگ و سنگر شکل گرفته، نوشته میشوند، اما احساس دوری از آن فضا حس غمباری با خود به همراه دارد.
حمید حسام در پایان گفت: همچنین با بازگشت آزادگان و کسانی که در بند اسارت دشمن در اردوگاههای عراق بودند ادبیات اردوگاهی شکل میگیرد. آثار منتشر شده در این دههها از لحاظ ادبی عدد زیادی را به خود اختصاص میدهد. در دهه هشتاد اتفاقات بسیار مبارک پژوهشی در ادبیات دفاع مقدس رخ میدهد. در این دهه از تعصبها دور شدیم. محکمترین آثار پژوهشی و تطبیقی در حوزه ادبیات پایداری در دهه هشتاد در حوزه نثر و نظم، مکتوب میشود. در دهه نود با کثرت شعرا روبهرو میشویم. به این صورت که خواهر از برادر و همسر از همسر رمان و داستان کوتاه مینویسد. این دوره ۴۵ ساله به ادعای اهل فن سبک متفاوت و متمایزی در امتداد این هزاره ادبی است و باید ویژگیها و برجستگیهای آن را خوب بشناسیم. آثاری که از نویسندگان چاپ میشود شمارگان آن به میلیون میرسد و مخاطب به قدری به این آثار اشتیاق نشان میدهد که کتاب به دفعات چاپ میشود. جامعه مخاطب از طیف بچههای جبهه و جنگ دهه شصت بیرون آمده و به جنس و جماعتی رسیده که ذهنیتی از اتفاقات دهه شصت، انقلاب و جنگ ندارند.