حجتالاسلام والمسلمین ابراهیم کلانتری در نشست سی و دوم سلسله مباحث «ولایت فقیه» گفت: برخی این موضوع را مطرح کردند که این ادله ذکر شده پیرامون اثبات «ولایت فقیه» همه به یک چیز ختم میشود، در پاسخ باید گفت بله درست است و هدف هم همین است.
او گفت: هر دلیلی که مطرح میشود، در آخر به این نکته باز میگردد که در عصر غیبت باید افرادی به نیابت از، ولی معصوم الهی باشند که اداره جامعه اسلامی را به عهده بگیرند و نزدیکترینِ انسانها از نظر خصوصیات، به امام معصوم باشند.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در ادامه به بررسی چهارمین برهان از ادلّه اثبات «ولایت فقیه» پرداخت و گفت: این دلیل از دو مقدمه تشکیل میشود و محور آن «ولایت خداوند بر همه شئون فردی و اجتماعی آدمیان» است.
کلانتری در توضیح مقدمه نخستِ دلیل چهارم برای اثبات ولایت فقیه گفت: طبق این مقدمه، ولایت بر اَعراض، نفوس و اموال انسانها یعنی اداره جامعه انسانی، از شئون اختصاصی ربوبیت خداوند است - بر اساس باور همه موحدان جهان از جمله مسلمانها و هرکسی که خداوند بزرگ را خالق و رب جهان میداند - که فقط با اذن خداوند به اشخاص کاملی که از مقام عصمت برخوردارند تفویض میشود. به یقین پیامبر گرامی اسلام (ص) و اوصیای گرانقدرش از این اذن برخوردار بودهاند.
او گفت: وقتی میگوییم «ٱلحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلعَلَمِینَ»، ربوبیت الله چند بخش دارد؛ بخشی از آن ربوبیت تکوینی است یعنی خدایی که فرمانِ ساخت و ساز جهان در دستش است و رَب عالم است. بخش دیگر، ربوبیت تشریعی است یعنی صادر کردن دستور و قانون و هدایت و به مقصد رساندن جامعه انسانی.
کلانتری گفت: نزول وحی قرآنی و بعثت آخرین پیامبر خدا در شبه جزیره عربستان اولین اصلی که برای بشریت به ارمغان آورده این است که فقط بگوید الله تنها الهه است، «لا اله الا الله» هیچ الههای جز الله در جهان نیست. در آن زمان در شبه جزیره عربستان، الله به عنوان یکی از الههها مطرح بوده است. کلمه عبدالله، اسم پدر پیامبر (ص) و نامی رایج بوده است یا عبدالمطلب، عبدالعزی، عبداللات و صدها الهه در آن زمان مطرح بوده است.
تولیت حرم مطهر شاهچراغ (ع) گفت: اولین کاری که پیامبر اکرم (ص) انجام داد، این بود که گفت هیچکدام از اینها رب نیستند جز الله، «لا اله الا الله». در سوره مبارکه حمد دقت کنید؛ «ٱلحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلعَلَمِینَ * ٱلرَّحمَنِ ٱلرَّحِیمِ* مَلِکِ یَومِ ٱلدِّینِ* إِیَّاکَ نَعبُدُ وَإِیَّاکَ نَستَعِینُ * ٱهدِنَا ٱلصِّرَطَ ٱلمُستَقِیمَ.» همه را جع به الله است. «رَّبُّ ٱلسَّمَوَتِ وَٱلأَرضِ»، «إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا»، «هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»، صدها ویژگی برای الله در قرآن عنوان میشود و بر این نکته تأکید میشود که همه آن خصوصیاتی که شما به بتهای لات و عزی نسبت میدهید، همه غلط است و همهاش به الله بر میگردد.
او گفت: «لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ» یعنی خدای یکتا که جز او هیچ معبودی نیست، زنده و قائم به ذات است، حی قیوم به تعبیر فلسفی یعنی واجب الوجوب، زندهای که پاینده و قائم به ذات است و حیاتش از خودش است. «الْحَیُّ الْقَیُّوم» یعنی آن حیای که که حیاتش قیام به خودش دارد و از غیر نیست. ولایت بر همه هستی متعلق به اوست. «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنوا» اهل ایمان، ولی خود را میشناسند و حقیقتاً جز الله هیچ، ولی دیگری در هستی نیست. این تفکر توحیدی از اولین پیامبر تا آخرین پیامبر علیهمالسلام در جهان بوده است.
کلانتری با بیان اینکه در هر مقطعی از زمان، این تفکر ناب دچار مقداری حاشیههای کاذب میشده که پیامبر بعدی آن را اصلاح میکرده است، گفت: از کار آخرین پیامبر و همین آیات قرآن متوجه میشویم در گذشته وضعیت همینطور بوده است. یعنی اللهای که حضرت نوح میگفتند همین الله بوده است، بعداً در گذر زمان برایش حاشیه درست میکردند و پیامبر بعدی حضرت ابراهیم (ع) این را اصلاح میکرد، در فاصله بین حضرت ابراهیم و حضرت موسی (ع)، خیلی پیرایه بسته میشد که حضرت موسی این را اصلاح میکرد.
تولیت حرم مطهر حضرت شاهچراغ گفت: در آن زمان بشر به این بلوغ که این اصل مهم را حفظ کند نرسیده بود، به همین سبب طی مدتی تغییر میکرد و پیامبر بعدی، این را اصلاح میکرد. آخرین پیامبر در عصری به بعثت رسید که بشریت به این بلوغ رسیده بود که این آموزهها را خوب نگه دارد، یعنی آموزه توحید در فضای فکر، اندیشه، باور و عمل خودش را جدی بگیرد. اگر وقتی مسیر انحرافی هم بهوجود آمد، قرآن که کتاب توحید است و از هرگونه تحریفی در امان مانده، دوباره باورهای غلط را اصلاح میکند.
او تأکید کرد: معتقد هستیم هر مقدار ولایت که در تصور انسان میآید، ویژه خدا است و همانطور که گفته شد با اذن خداوند میتواند یک بخشی از آن به آدمهای کامل که از مقام عصمت برخوردارند، تفویض شود.
این استاد حوزه و دانشگاه به منظور روشن شدن بیشتر مقدمه نخست، با اشاره به برخی از آیات قرآن کریم گفت: قرآن کریم در آیات متعددی به انحصار ولایت حقیقی بر آدمیان به خداوند بزرگ تصریح کرده است، به عنوان مثال در آیه ۹ سوره شوری میخوانیم؛ «اَم اِتَّخَذُوا مِن دُونِهِ اَولِیاءَ فَاللهُ هو الوَلّیُ». آیا به جای او سرپرستی برای خود گرفتهاند؟ فقط خدا ولّی [= سرپرست]است. «فاللهُ هوالولی» در آیه فوق به وضوح بر انحصار ولایت حقیقی به خداوند دلالت دارد.
کلانتری گفت: اینکه در ترجمه میگوییم فقط خدا، ولی است، دلیلش این است که قرآن، الله را بر هو الوَلّیُ مقدم کرده است. اگر میخواست انحصار را مطرح نکند، میگفت الولی هو الله، اما وقتی میگوید «فاللهُ هوالولی» آنگاه تقدم الله بر هو الوَلّیُ بیانگر انحصار است، یعنی فقط و فقط الله، ولی است ولا غیر.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در ادامه به آیه دیگری به منظور تبیین مقدمه نخست اشاره کرد و گفت: خداوند متعال در آیه ۲۵۷ سوره بقره میفرماید: «اللهُ وَلیُّ الذین آمَنُوا یُخرِجُهُم مِن الظُّلُماتِ اِلی النور و الذین کَفَرُوا اَولِیائُهُم الطاغوت یُخرِجُونَهم مِنَ النور الی الظُلُماتِ اُولئِکَ اَصحابُ النّارِ هُم فیها خالِدُون». خداوند ولیّ و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند، آنها را از تاریکیها به روشنایی میبرد و کسانی که کافر شدند، اولیای آنان طاغوتها هستند که آنان را از نور به تاریکیها میبرند، آنان اهل آتش هستند و همیشه در آن خواهند ماند. در این آیه نیز از تقابل ولایت خداوند و ولایت طاغوت، انحصار ولایت حقیقی به خداوند به روشنی به دست میآید.
او با بیان اینکه دو نوع ولایت، در این آیه شریفه مطرح میشود، یکی ولایت الله و دیگری ولایت طاغوت، افزود: از کلمه «اَولِیائُهُم» و «یُخرِجُونَهم» که دو طرف کلمه طاغوت است؛ متوجه میشویم طاغوت متعدد است. «اَولِیائُهُم الطاغوت» یعنی طاغوتها، وقتی از الله جدا شویم، تعدد پیش میآید و ممکن است هزاران الهه درست شود. در صورتی که وحدت حقیقی برای الله است.
کلانتری گفت: یکی مشغول نفس خودش است و نفسش الههاش میشود، دیگری مشغول دلار است و دلار الههاش میشود، یکی مشغول چشم و ابروی خودش است و آن الههاش میشود و یکی هم مشغول پست و مقام میشود و آن الههاش میشود. الههها هر کدام به شکلی، انسان را به سمتی میکشانند. «یُخرِجُونَهم مِنَ النور الی الظُلُماتِ» یعنی هرکسی، فرد را به گوشهای در سمت خودش میکشد. خود بشر میتواند طاغوت خودش باشد. «نفست اژدرهاست، او کی مرده است - از غم و بی آلتی افسرده است (مولانا - مثنوی معنوی)» پیامبر گرامی اسلام (ص) میفرماید: «أعدى عَدوِّکَ نَفسُکَ الَّتی بَینَ جَنبَیکَ» بزرگترین دشمن شما، نفس خودتان است. همچنین ایشان میفرماید: «أشجَعُ النّاسِ مَن غَلَبَ هَواهُ» شجاعترینِ انسانهای روی زمین کسی است که هوای نفسش را بتواند کنترل کند.
تولیت حرم مطهر شاهچراغ (ع) گفت: طاغوت با همه اعوان و انصارش، صدها رنگ میتواند داشته باشد، طاغوت هر کسی ممکن است با دیگری فرق کند. یکی از مصادیق این طاغوتها، حکومتهای طاغوتی هستند. یعنی فرعونها و نمرودها و در عصر حاضر امثال ترامپ و بایدن که از مصادیق طاغوتهای زمانه هستند. طاغوت یعنی کسی که از مسیر حق، خارج شده است و از صراط مستقیمی که وجود داشته، طغیان و تعدی کرده است. ولایت طاغوت باطل است.
او با بیان اینکه عملاً یک ولایت حقیقی و واقعی وجود دارد و آن هم ولایت الله است، گفت: «فَاللهُ هو الوَلّیُ» و «اللهُ وَلیُّ الذین آمَنُوا»، از این دایره که بیرون رفتیم ولایت طاغوت میشود که باطل است. پس یک ولایت حقیقی در جهان مورد قبول است و آن ولایت الله است که واقعیت دارد و حق است و منطبق بر اجزاء وجودی عالَم است. این ولایت، مطلق است، یعنی هم در عالم تکوین و هم در عالم تشریع و از هر زاویهای که جهان را نگاه کنیم به این ولایت میرسیم. چه از لحاظ ساختار فیزیکی و چه از لحاظ ساختار تشریعی و حکمرانی به آن میرسیم. قرآن که ولایت را منحصر به خدا میداند در بعضی از آیات یک بخشی از این ولایت را به رسول و به اُولِی الأمر تفویض میکند.
این استاد حوزه و دانشگاه اظهار کرد: در نگاه صریح قرآن کریم، انحصار ولایت به خداوند بزرگ منافاتی با اِعمال این ولایت توسط افرادی که از ناحیه خداوند مشخص و مأذون به ولایت شدهاند، نخواهد داشت. آیاتی که ولایت رسول الله (ص) و اولوا الاَمر را در کنار ولایت خداوند مشروعیت بخشیده و مؤمنان را به اطاعت مطلق از آنان فرا خواندهاند دلیل روشنی بر این مدّعاست. درنگ در آیات ۵۵ و ۵۹ سوره مائده این حقیقت را روشن میکند.
کلانتری در ادامه به آیات ۵۵ سوره مائده اشاره کرد و گفت: خداوند متعال در این آیه میفرماید: «اِنَّما وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ و الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمونَ الصَّلاةَ و یُؤتُونَ الزکاةَ وَ هُم راکِعُونَ»، سرپرست و، ولی شما، تنها خداوند است و پیامبر او و آنان که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را بر پا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند.
او با بیان اینکه در این آیه، خداوند، ولایت را توسعه میدهد، افزود: طبق این آیه شریفه رسول به اذن خدا ولایت دارد. آیا غیر از رسول کسی دیگری هم است؟ بله؛ «الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمونَ الصَّلاةَ و یُؤتُونَ الزکاةَ وَ هُم راکِعُونَ» که مصداق قطعی تفاسیر شیعه و سنی پیرامون این آیه، امام علی (ع) میشود. طبق این تفاسیر، این گروه سوم یک مصداق اصلی بیشتر ندارد و آن هم امیرالمومنین حضرت علیبن ابیطالب است.
تولیت حرم مطهر حضرت شاهچراغ (ع) در ادامه با اشاره به آیه ۵۹ سوره مائده گفت: در این آیه شریفه آمده است؛ «یا اَیُّهاالذینَ آمَنُوا اَطیعُوا للهَ و اَطیعُوا الرَّسولَ وَ اُولِی الأمرِ مِنکُم...»،ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر اکرم را و اولوا الأمر (اوصیای پیامبر) را. در اینجا هم تسری ولایت به رسول و اُولِی الأمر است و به مومنان میگوید آنها بر شما ولایت دارند و باید از ایشان اطاعت کنید. فرض کنید در مسجد مدینه در عصر نزول در ۱۴۰۰ سال پیش هستیم و پیامبر گرامی اسلام (ص) اعلام میکنند آیهای بر من نازل شد و میخواهم آن را برای شما قرائت و ابلاغ کنم. «یا اَیُّهاالذینَ آمَنُوا اَطیعُوا للهَ و اَطیعُوا الرَّسولَ وَ اُولِی الأمرِ مِنکُم.»، برای آن مؤمنی که در مسجد مدینه نشسته است اطاعت از خدا روشن است. ۱۰ الی ۱۵ سال هم از بعثت پیامبر (ص) گذشته و اطاعت از رسول هم روشن است. الرسول یعنی خود رسول گرامی اسلام، چون الف و لام تعریف دارد. اولی الامر حرف جدیدی است و جمع است و معنی لغوی آن روشن است.
کلانتری گفت: در چنین شرایطی حتماً سؤال پیش میآید که اینها چه کسانی هستند؟ از پیامبر (ص) سؤال کردند که این جمع چه کسانی هستند؟ پیامبر فرمودند اینها از ذریه من هستند، در ابتدا به علببن ابیطالب اشاره کرد که در آنجا نشسته بود و بعد یکی یکی شمردند تا به امام عصر (عج) رسیدند. در مسجد مدینه در عصر نزول قرآن، اسم نفر آخر هم گفته شد و عنوان شد که غیبت طولانی میکند و بعد از آنکه زمین و زمان مملو از ظلم و جور میشود، ظهور میکند و جهان را پر از عدل و داد میکند.
او گفت: بحث غیبت طولانی و ظهور امام مهدی (عج) را خود پیامبر (ص) و حضرت زهرا (س) و امیر المومنین (ع) و تمام ائمه (ع) پیشبینی کردهاند. طبق آیه ذکر شده، خداوند به مومنان امر میکند که باید از خدا و از رسول و اولی الامر اطاعت کنید. به عبارت دیگر یک نوع ولایت را برای غیر درست میکند و آن ولایت رسول و اولی الامر است. وقتی میگوییم ولیِ جامعه باید نصب داشته باشد، این، همان اذن و نصب الهی میشود. بر اساس مقدمه اول، ولی حقیقی جهان، خداوند بزرگ است و به اذن الله بخشی از انسانهای کامل و برگزیده صاحب ولایت بودهاند که طبق آیات قرآن، رسول گرامی اسلام و ائمه معصومین علیهم السلام جزو آن افراد هستند.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی پیرامون مقدمه دومِ دلیل چهارم برای اثبات ولایت فقیه گفت: در زمانی که انسانها عملاً از فیض حضور پیامبر و امامان معصوم (ع) محرومند، دو فرض قابل تصور است؛ اول اینکه خداوند حکیم برای چنین زمانی تدبیری نیاندیشیده و مردم را به حال خود رها کرده است. دوم اینکه خداوند حکیم برای چنین عصری نیز به افراد واجد شرایط معینی برای ولایت براعراض، نفوس و اموال مردم اذن داده است.
او گفت: فرض اول به یقین نمیتواند صحیح باشد، زیرا چنین فرضی عقلاً با حکمت خداوند در تضاد است. فرض دوم خود میتواند دو حالت داشته باشد؛ نخست اینکه افرادی که از ناحیه خداوند مأذون هستند از حیث علم به دین خدا، تقوا، عدالت و توانایی بر اجرای احکام الله از سایر انسانهای عصر خویش ضعیفتر و در مرتبهای پایینتر قرار داشته باشند. بی گمان چنین حالتی نیز نمیتواند با حکمت خداوند سر سازش داشته باشد. دوم اینکه افراد مأذون به ولایت بر اعراض، نفوس و اموال آدمیان از حیث علم به دین خدا، عدالت، تقوا و توانایی بر اجرای احکام الهی برهمه افراد عصر خویش برتر و در این اوصاف از بالاترین مرتبه نسبی برخوردار باشند. این حالت مورد تائید عقل سلیم است و با حکمت خداوند نیز سازگار است.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: با توجه به توضیحات مذکور، اینگونه میتوان نتیجه گرفت که با توجه به اینکه ولایت بر اعراض، نفوس و اموال انسانها از شئون اختصاصی ربوبیت خداوند است و بر طبق صریح آیات قرآن این نوع ولایت از سوی خداوند به پیامبر اکرم و امامان معصوم (ع) تفویض شده است و در عصر غیبت دسترسی به معصوم (ع) ـ که به اذن خداوند چنین ولایتی دارد ـ امکانپذیر نیست، عقل سلیم حکم میکند که خداوند حکیم برای این عصر نیز انسانهای دینشناس که در تقوا، عدالت و توانایی، برترین افراد عصر خویش به شمار میآیند و در میان همگِنان خود از بالاترین نصاب این اوصاف برخوردارند، به ولایت بر اعراض، نفوس و اموال انسانها، مأذون کرده باشد.
کلانتری با بیان اینکه ولایت خدا بر اعراض، نفوس و اموال انسانها قطعی است و اگر کسی اذن از خداوند داشته باشد، این ولایت را دارد، گفت: رسول خدا (ص) و ائمه معصومین (ع) اذن داشتند. اگر دسترسی به اینها که اذن صریحی داشتند، میسر نبود، خداوند باید حتماً راهکار دیگری را بر اساس حکمت خودش گذاشته باشد. عقل سلیم انسان اینگونه حکم میکند.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در ادامه به بیان نکاتی پیرامون دلیل چهارم از ادله اثبات ولایت فقیه پرداخت و گفت: مقدمه اول راجع به ولایت حقیقی خدا است. این باوری است که هر انسان موحدی دارد و متکی بر عقل است. این در فلسفه هم اثبات شده است و آیه صرف هم نیست و مقتضای برهان عقلی است. اینکه ولایت حقیقی متعلق به موجودی است که خالق، مالک و علت العلل جهان است، مقتضای عقل است. چشمه آبی که از آن آب میجوشد و از آن دهها رشته نهر و جویبار خارج میشود، وجود همه این رشتهها به چشمه اصلی وصل است. اگر چشمه بجوشد، آنها هستند و اگر نجوشد آنها هم نیستند. انسانی که معتقد است مبدأ جهان الله است، تمام موجوداتی که در جهان هستند همه را وصل به الله میداند و استقلال برای آنها قائل نیست. اگر اراده او باشد ما هستیم و اگر اراده او بر عدم ما باشد، نیست میشویم و هست و نیست ما از آن سرچشمه است، این معنای ولایت حقیقی است.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: در فلسفه گفته میشود که معلولهای جهان هر چه دارند از علتالعلل اصلی است یعنی علتها بر معلولها حاکم هستند. وجود و عدم یک پدیده، کاملاً به علت آن پدیده متعلق است، به همین خاطر در فلسفه گفته میشود علت اصلی یک چیز حاکم بر خود آن چیز است. این ولایت حقیقی میشود. اگر کبریت زده شود، آتش روشن میشود و اگر زده نشود، آتش روشن نمیشود. بود و نبود آتش به کبریت مربوط است و آن علت العلل آتش میشود. رطوبت از آب است و اگر آب باشد رطوبت هم هست و اگر نباشد رطوبت نیست، این حاکمیت علت بر معلول میشود. یعنی دار و ندار معلول از علت است. «اللَّهُ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ» الله مبدأ و علت العلل هستی است و حیِ قیومی است که هر چه در جهان ایجاد میشود از آن سرچشمه میگیرد. طبق عقل سلیم، این علت العلل بر همه چیز اعم از وجود و عدم، و هم به لحاظ دستورالعمل ولایت دارد و هم تکوینی و هم تشریعی است.
او با بیان اینکه مقدمه اول این دلیل از جمله باورهایی است که با براهین عقلی و نقلی در جای خود به اثبات رسیده است، افزود: مقدمه دوم این دلیل مقدمهای عقلی است، چنانکه شکل و نحوه استدلال نیز بر مدار عقل سلیم سامان یافته است. به همین سبب این دلیل در شمار براهین عقلی قرار گرفته است.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه به ذکر نکته دیگری پیرامون دلیل چهارم اثبات «ولایت فقیه» پرداخت و گفت: مراد از اعراض، حیثیت و آبروی انسانها و به عبارتی شخصیت و حیثیت اجتماعی مردم و مراد از نفوس جسم و جان آنان است، اموال نیز هر گونه مال و سرمایهای اعم از منقول و غیر منقول را شامل میشود. بی گمان حاکمیت سیاسی و دولتها به دلیل ماهیت خاص خود بیشترین ارتباط را چه مستقیم و چه غیر مستقیم با همین امور خواهند داشت.
کلانتری گفت: در حقیقت مالک اصلی خدا است، وقتی گفته میشود خدا، ولی است یعنی همه چیز متعلق به خدا است. آنچه هم ظاهرا در اختیار ما است، موقتاً به صورت امانتی در اختیار ما قرار دارد و ما عبد هستیم؛ «العبدُ و ما فی یده کانَ لِمولاه»، «وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» هر چه هست مال خدا است. حاکمیت سیاسی آنگاه که به ثبات نسبی میرسد هر گونه اقدامی که برای اداره جامعه به انجام میرساند به نوعی با اعراض، نفوس و اموال شهروندان آن جامعه ارتباط مستقیم و یا غیر مستقیم برقرار میکند. از این رو حاکمیت سیاسی در ذات خود از اهمیت فراوانی برخوردار است و به همین سبب بخش بزرگی از دغدغههای فکری و عملی متفکران و نخبگان جوامع گوناگون را به خود اختصاص داده است.
او نکته پایانی پیرامون دلیل چهارم از ادله اثبات ولایت فقیه گفت: نکته آخر، نکتهای فراگیر است. ما دائماً دنبال کشف حکم خدا در دین هستیم تا بر اساس آن عمل کنیم، حکم خدا گاهی از طریق نقل و گاهی از طریق عقل به دست میآید، در دلیل عقلی، عقل سلیم کاشف از فعل، اراده و حکم خداوند است، چنانکه ادله نقلی نیز کاشف از فعل، اراده و حکم خداوندند و عقل و نقل هر دو منبع دین بهشمار میآیند. در دلیل محل بحث، از راه عقل، مأذون بودن فقیه جامع شرایط در ولایت بر اعراض، نفوس و اموال انسانها از ناحیه خداوند بزرگ، کشف میشود و این کشف، مشروعیت چنین ولایتی را به اثبات میرساند.
تولیت حرم مطهر حضرت شاهچراغ (ع) با بیان اینکه بین عقل و دین هیچ وقت مقابله نیست و این دو روبهروی هم قرار ندارند، گفت: عقل، بخشی از دین است، اما بین عقل و نقل گاهی میتواند مقابله پیش بیاید. اگر معارضهای بین روایت و عقل پیش آمد، درباره آن میتوان بحث کرد و بالاخره یکی از این دو به نتیجه میرسد و هر کدام که تثبیت شود، حکم خدا میشود. طریق رسیدن به حکم الله در یک بخش عمده، عقل و در یک بخش عمده دیگر، نقل است. عقل و نقل، دو بال برای پرواز به سمت حکم الله هستند.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: وقتی در مسئله ولایت فقیه، دلیل عقلی به کار میبریم کسی نمیتواند ایراد بگیرد که چرا اینجا بحث نقلی نیست و باید آیه داشته باشد. عقل و دلیل عقلی، خودش آیه است، آیه گاهی در کتاب الله است و گاهی در فطرت الهی و منبع عقلانی بشر است. هر دو آیه هستند، در روایت داریم که هر انسان دو پیامبر دارد، یک پیامبر ظاهری و یک پیامبر باطنی، پیامبر ظاهری نبی مکرم اسلام (ص) است و پیامبر باطنی، عقل انسان است. هر دو، انسان را به خدا و به حکم الله در استنباط احکام شریعت میرسانند.