تحقیقات جنایی در این پرونده از شانزدهم بهمن سال۹۷ با شکایت زن جوانی در پلیس آگاهی تهران آغاز شد. این زن مدعی شد، چند روزی است از خواهر کوچکش به نام فرناز خبر ندارد و تصور میکند بلایی سرش آمده است.
پس از این شکایت تحقیقات آغاز و مشخص شد، گوشی او آخرینبار در حوالی رودهن آنتندهی داشته است. این در حالی بود که همزمان گوشی همراه پسرعمویش داوود هم در آن منطقه آنتن داشت. با کشف این سرنخ داوود دستگیر شد و در تحقیقات به قتل فرناز اعتراف کرد و گفت: «۱۰سال قبل فرناز را به عنوان همسر دوم صیغه کردم و با او زندگی پنهانی داشتم. روز حادثه برای تفریح به حوالی رودهن رفتیم و در آنجا دعوایمان شد. عصبانی شده و او را کشتم. بعد جسدش را مثله کرده و در چند سطل زباله انداختم.»
پس از این اعترافات، تحقیقات برای کشف جسد آغاز، اما به نتیجه نرسید. در ادامه پرونده برای محاکمه به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. در جلسه محاکمه وکیل اولیایدم درخواست قصاص را مطرح کرد. سپس متهم ۴۶ساله در جایگاه متهم قرار گرفت و منکر کشتن همسر دومش شد و گفت: «من و فرناز در این ۱۰سال هیچ مشکلی نداشتیم و او را نکشتم. در اداره آگاهی تحت فشار بازجویی به کشتن فرناز اعتراف کردم. مطمئن هستم فرناز زنده است. روزهای آخر در حال نوشتن پایاننامهاش بود و از من خواست زیاد سراغش نروم. او زندگی مخفیانهای را آغاز کرده و از جای او خبر ندارم.»
پس از دفاعیات متهم، قضات دادگاه وارد شور شده و حکم به قصاص داوود دادند. با اعتراض متهم به حکم مجازاتش، پرونده به دیوانعالی کشور ارسال شد که قضات این حکم را تایید کردند.
منبع: جام جم