در عصر سلطنت رضاشاه، زنان طبق ماده ۱۵ قانون انتخابات، مصوبه مجلس شورای ملی زنان برابر با کسی که سن قانونی نرسیده یا منع قانونی دارد و تحت تکلف دیگران است حق شرکت در انتخابات را نداشته و همانند ورشکستگان به تقصیر، محجورین، متکدیان حرفهای، محکومین دادگستری، دزدان و دیگر خلافکاران ناقض قانون، از حق رأی محروم بودند.
رضاشاه دیکتاتوری بیرغیب
اساساً در مدت حکومت رضا شاه هیچگاه زنان، امکان مشارکت سیاسی و حضور در انتخابات به دست نیاورند. با وجود این، برخی از نویسندگان غربی کوشیدهاند، با وانمودسازی در عصر رضاخان حضور روز افزون زنان در فعالیتهای ملی را پر رنگ نشان داده و با وجود اینکه فاقد حق رأی بودند، بهتدریج احترام خاصی را در مقام اعضای جامعه کسب کنند، همچنین ادعا کردند که این پیشرفتها بیشتر زنان طبقه بالا و متوسط را در برگرفته است.
کشف حجاب بهانهای برای پیشرفت توخالی
در این تلاش ملی، رضاخان برای توسعه همیاری و شرکت زنان در عرصه سیاست و جامعه، بسیار وانمود میکرد و نشان میداد حضور زنان ضروری است و فقط در صورتی این کار میسر میشد که آنان از قید و بند بعضی از مسائل سنتی نظیر حجاب، رهایی پیدا کنند. در واقع رژیم پهلوی، همواره سعی میکرده از زنان به صورت نمادی از نوگرایی استفاده کند، بنابر این رضاشاه از کشف حجاب زنان برای همین منظور بهره میبرد و محمدرضا نیز بدون اعطای حق مشارکت سیاسی به زنان نمیتوانست از آنان بهرهبرداری سیاسی کند.
پستهای مهم حکومتی در دست زنان اشراف
از این رو هر چند زنان از سال ۱۳۴۱ حق شرکت در انتخابات و همچنین انتخاب شدن برای مجلس شورای ملی و سنا را به دست آوردند، اما این امر تنها باعث شد که برخی از زنان طبقات بالا و خاص جامعه به برخی مناصب و پستهای سیاسی دست پیدا کنند و رژیم نیز از حضور همین تعداد زن در مقامهای سیاسی، فرصت مناسبی برای تبلیغات عوام فریبانه و ادعای برابری حقوق زن و مرد، به دست آورد. اما در پایان منظور اصلی اعطای حق رأی به زنان، که فراهم ساختن بستر مناسب برای مشارکت عموم زنان است، هیچگاه برآورده نشد و میتوان گفت: مشارکت در سطح توده زنان هیچگاه به معنای واقعی اتفاق نیفتاد.
خاطرات منشی فرح درباره آزادی
یکی از کارمندان زن دفتر مخصوص فرح نیز در خاطرات خود مینویسد: موقعی که میشنیدم ما در کشور از آزادی حق رأی برای انتخاب وکلای مجلس برخورداریم و یا میگفتند زنان با استفاده از آزادی اعطا شده، میتوانند در انتخابات شرکت کنند، بلافاصله این سؤال به ذهنم میآمد که اصولاً وقتی ساواک همه نمایندگان مجلس را برمیگزیند، چگونه امکان دارد کسی مسئلهی وجود آزادی حق رأی را باور داشته باشد؟
فرخرو پارسا وزیر فاسد دربار شاهی
در دوره سلطنت رضاشاه هیچ زنی را نمیتوان یافت که دارای منصب سیاسی باشد و در دورهی حکومت محمدرضا نیز تا ۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۴۲ که برای نخستینبار در تاریخ امور اداری ایران فرخرو پارسا به سمت معاونت وزارت آموزش و پرورش منصوب شد و چند سال بعد نیز در ۷ شهریور ۱۳۴۷ نخستین وزیر زن ایران شد.
وی همسر یکی از ژنرالهای شاه، سرلشگر شیرینسخن بود که او هم چند سالی بیشرمانه به غارت بودجه آموزش و پرورش کشور پرداخت، تا سرانجام رفت و جایش را به دیگری سپرد، ولی چون مردم ایران هرگز از فسادهای او چشم پوشی نکردند، وی بلافاصله پس از استقرار دولت انقلاب اسلامی به اعدام محکوم شد. متاسفانه نمیتوان از حضور زنان در مدیریت سیاسی جامعه نشانی یافت، اما پس از آن تاریخ، زنان کم و بیش برخی از مناصب مدیریتی جامعه را بر عهده گرفتند، هر چند که برخی از این مناصب را نمیتوان جزء مقامهای سیاسی به مفهوم خاص آن محسوب کرد از جمله: انتخاب نخستین زن به ریاست فدراسیون شنا در سال ۱۳۴۵ و انتصاب پنج زن به منصب قضاوت در خرداد ۱۳۴۸ بود.
بدیهی است بررسی اینگونه پست مقامها تعداد قابل توجهی از زنان را معرفی خواهد کرد، اما نقش و اهمیت آنان به گونهای نیست که بتوان آن را حضور سیاسی زنان در مناصب و پستهای مدیریتی محسوب کرد، به ویژه آنکه دو زن برجسته دوران سلطنت محمدرضا شاه یعنی اشرف پهلوی و فرح دیبا با تصدی برخی از سازمانها و مؤسسات عمدتاً برخی از زنان را نیز پیرامون خود جمع میکردند.
منبع: فارس
ازپهلوی های نجس