فارغ از تغییر و تحولات در خلق و خو و در گذار از این مراحل، مفاهیمی، چون شخصیت و هویت هم دچار بحران میشود؛ بحرانی که در لابهلای بمباران اطلاعاتی و کارهای رسانهای پررنگ و لعاب فضای مجازی، کودک و نوجوان را به سمت تبلیغات و برنامههای اغواگرانه خارجی و به بیان دیگر غربی سوق میدهد؛ هرچند که اخیرا تب تند و چرخش ذائقه فرهنگی، آن هم در بخش فیلم و سریال از غرب به شرق مشهود است و حتی مقصد مهاجرت و تحصیل خارج از ایران بهجای کشورهای اروپایی و آمریکایی هم در نسل دهه هشتادی جای خود را به سمت شرق و کرهجنوبی داده است!
جدا از خوب یا بد بودن این چرخش گرایش از سبک زندگی غرب به شرق، آنچه مسلم است به حاشیه رفتن سبک زندگی وطنی است که گویی جذابیتی برای نسلهای جدید ندارد؛ سلبریتیها و قهرمانان خارجی جذابیت بیشتر برای کودک و نوجوان دارند و رستم اسفندیار، مولانا، پوریای ولی، پروین اعتصامی و... نسبت به شخصیتهای ساختگی و معدود الگوهای خارجی واقعی به حاشیه رفتهاند.
کوچکانگاری قهرمانان ایرانی، آفت نگاه نسل جدید
با تعدادی از فرزندان نسل جدید و امروزی درباره ذائقه آنها برای دیدن فیلم، الگوهای انتخابی و قهرمانان آنها گفتگو کردیم، امیرعلی هشت ساله که امسال کلاس دوم ابتدایی است، درباره انتخاب الگو و قهرمان در زندگی، فوتبالیستهای خارجی را بهترین گزینه میداند.
او حتی در تیمهای انتخابی بازیهای خود، عامل پیروزی را انتخاب یک تیم غربی میداند و حتی در پذیرش موفقیتهایی که ورزشکاران ایرانی مقابل رقبای خارجی خود تردید دارد.
علی ۱۱ ساله که ابتدای ورود به دوران نوجوانی است هم در مورد انتخاب کارتونها و فیلم مورد علاقه معتقد است انیمیشنهای خارجی جذابیت بیشتری دارند و ترجیح او انتخاب انیمیشنهای خارجی است؛ بهنظر او شخصیتها و موضوع فیلمهای داخلی ارزش دیدن ندارند و داستانها برای تماشای مداوم جالب نیستند.
الناز هم که امسال کلاس دهم است، دیدن فیلمهای غربی و کرهای و حتی الگوهای زندگی آنها مثل نگهداری از حیوانات خانگی برایش جذابیت بیشتری دارد و این روند زندگی را بیشتر میپسندد. بهعقیده او که تکفرزند است، نگهداری از حیوانات خانگی تفریح و دلخوشی است که بعد از درس خواندن برایش اولویت دارد و تا زمانی که والدین از سرکار به خانه بیایند همراهی او با حیوان خانگیاش گزینه خوبی برای تنها نماندن است.
همه این کودکان و نوجوانان در حالی الگوهای خارجی فرهنگ را نسبت به آداب و عرف وطنی جذابتر میدانند که خانوادههای آنان کاملا رفتارهایی در چارچوب عرف و فرهنگ ایرانی دارند و شاید بتوان گفت مؤثرترین مسیری که کودکان و نوجوانان را با الگوهای خارجی و بیشتر غربی مانوس کرده است، همان رسانههای پررنگ و لعاب آنسوی آبهاست؛ رسانههایی که گاه فارسیزبان و گاه با زبان اصلی خود بهخوبی راه و رسم نفوذ در فرهنگ و عقاید کودکان و نوجوانان را بلدند و بنیان فرنگیمآبی را در روح و روان فرد از همان سنین تاثیرگذاری بنا کردهاند و نتیجه آن چرخش عقاید ۱۸۰ درجهای میان نسل دهه ۸۰ و ۹۰ با والدین و نسلهای قبل از خود است.
دوراهی زرق و برق زندگی غربی و فرهنگ ناموس ایرانی
الهه غیاثی یکی از مشاوران مدرسه دخترانه متوسطه دوم در تهران است که بیش از ۱۵ سالی میشود با دانشآموزان نوجوان سروکار دارد. این مشاور معتقد است از اواخر دهه ۸۰ نوجوانان روز به روز گرایش بیشتری نسبت به الگوهای غربی دارند و حتی برخی خانوادهها هم معتقدند که تربیت غربی در جامعه امروزی بهتر است و نحوه تربیت پیش از آن اشتباهبوده است.
او میگوید: «در سالهای اخیر که با نوجوانان کار میکنم بسیاری از آنها در دوراهی تربیت غربی و چارچوب زندگی ایرانی بلاتکلیف شدهاند. برخی روابط غربی با حد و مرزهای زندگی ایرانی از نظر روحی و روانی آنها را آزار میدهد و با والدین دچار مشکل شدهاند. این درحالی است که خانوادههای آنان معتقدند تربیت غربی صحیح است، اما تاب تحمل برخی رفتارهای ناشی از آن را در فرزند خود ندارند و همین موضوع نوجوان و دانشآموز را با بحران جدی در زندگی روزمره و تحصیلی مواجه کرده است.»
به اعتقاد این مشاور، مدارس هم در مورد فرهنگ و زندگی ایرانی کمتر به دانشآموزان آموزش میدهند و در عوض بیشتر بعد تحصیلی و آموزشهای کنکوری را جدی میگیرند. او میگوید در یکی از مجتمعهای آموزشی که فعالیت داشته و دانشآموزان در دوران ابتدایی و متوسطه اول بهطور ماهانه یا دورهای جشنهای قومی و محلی برگزار میکردند، همین موضوع باعث شده بود تا دانش آموزان ضمن آشنایی با قومیتهای مختلف از اصالت خود رضایت داشته باشند و آن را تمام و کمال بپذیرند.
آنچه مشاهده شرایط نوجوانان و نسل جدید را به ما گوشزد میکند، همان موضوع مهندسی فرهنگی و بازمهندسی ساختاری نهادهای فرهنگی است که بارها از سوی مسئولان امر به آن اشاره شده، اما در مورد آن اقدامات عملیاتی موثر با ذائقه نسل امروز حاصل نشده است و در عوض بسیاری از اقدامات به اصطلاح فرهنگی و اصلاحی دوقطبی در جامعه ایجاد کرده است که فاصله میان نسل جدید و ارزشها و هنجارهای جامعه ایرانی را بیشتر میکند.
منبع: جام جم