شهید قباد روشنفکر در شهر یاسوج در سال ۱۳۳۶ متولد و در 17 اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ به شهادت رسید.
به دلیل نبودن مدرسه در محل سکونت، شهید روشنفکر برای رفتن به مدرسه ۶ کیلومتر فاصله داشت و این مسافت را همه روزه صبحها برای رفتن به مدرسه طی میکرد و شب هنگام به خانه برمی گشت و با روشنایی ناچیز ناشی از هیزم تکالیف خود را انجام میداد.
اگرچه مشکلات مسافت و فقر خانوادگی بسیار بود ولی استعداد خوب و زحمت زیاد، دوران ابتدایی را با موفقیت به پایان رسانید و دوران راهنمایی و دبیرستان را در دهدشت و چرام گذرانید و در سال ۵۷ موفق به اخذ مدرک دیپلم شد.
از خصوصیات بارز ایشان که موجب علاقمندی سایر همکاران و مردم نسبت به وی شده بود میتوان خوشرویی، محبت و تواضع و استعانت در مشکلات را نام برد.
اخذ دیپلم وی مصادف با اوج گیری مبارزات امت مسلمان برعلیه رژیم منفور پهلوی بود و بنا به دستور امام خمینی (ره) از رفتن به سربازی خودداری کرد تا اینکه در امتحان ورودی وارد دانشسرای راهنمایی شد.
در مدتی که دانشگاهها و دانشسراها تعطیل بود در افشای جنایات رژیم و ارشاد مردم با پخش اعلامیههای امام نقش مؤثری داشت.
با باز شدن دانشسرای راهنمایی دامنه مطالعات و مبارزات ابعاد وسیع تری به خود گرفت و پس از فرمان امام خمینی(ره) مبنی بر تشکیل جهاد سازندگی تعطیلات تابستانی را مشتاقانه در جهادسازندگی مشغول شد و به نقاط دور افتاده رفت و ضمن انجام کارهای عمرانی در بیداری و ارشاد مردم خصوصاً روشن نمودن جنایات خوانین فعالیتهای شایان توجهی داشت.
شهید در تابستان سال ۶۰ سرپرستی مدرسه راهنمایی مطهری دهدشت را به عهده گرفت.
شهید روشنفکر بعد از شروع جنگ تحمیلی همیشه به سرگذشت جنگ میاندیشید و هرگاه از طرف بسیج اعلام میشد آمادگی خود را جهت اعزام اعلام میکرد ولی بنا به مسئولیتی که برعهده داشت با ایشان موافقت نمیشد، تا اینکه در روز ۲۵ فروردین سال ۶۱ که مجدداً از طرف بسیج اعلام شد مراجعه ولی از اعزام وی خودداری شد.
اما این بار مخالفتها و قیدها نتوانست مانع از رفتن وی شود و حتی بدون تشکیل پرونده در بسیج بر ماشین سوار و عازم نبرد در جبهه حق علیه باطل شد؛ و سرانجام در روز ۱۶ اردیبهشت ۱۳۶۱ به شهادت رسید، ثمره ازدواج شهید روشنفکر یک دختر کوچک است.
در بخشی از وصیتنامه این شهید والامقام آمده است، همیشه مى گفتند که جبهه رفتن یک تکلیف الهى است و من نباید از این تکلیف الهى محروم بمانم و همیشه از خداوند خواستار شهادت بودند؛ و همیشه به ما سفارش مى کردند که پس از شهادتم هیچ گاه گریه نکنید و بجاى گریه امام را دعا کنید و همچنین براى پا بر جایى انقلاب و ظهور امام خمینی(ره) دعا کنید.