صهیونیستها با حمایت حامیان غربی خود سیاست تجزیهطلبی را در کشورهای خاورمیانه و آفریقایی از جمله عراق و سودان دنبال میکنند. اخیرا نیز چنین توهمی را درباره ایران دارند؛ آن هم در حالی که اسرائیل به عنوان بزرگترین اسپانسر بلوای ۱۴۰۱ در ایران ناکام ماند و به جبران این شکست راهبردی میخواهد پروژه هزار زخم بر ایران را از کانالهای جدیدی امتحان کند، اما آنقدر پروژه تجزیه ایران گاف بزرگی برای نمایندگان کنست رژیم صهیونیستی بود که وزیر اطلاعات اسرائیل گفته است «از نمایندگان کنست خواستم امضای نامه علیه تمامیت ارضی ایران را پس بگیرند.» آن هم درست یک هفته بعد از سفر رضا پهلوی به سرزمینهای اشغالی که نتیجه عیان آن از هم پاشیدن تشکیلات اپوزیسیون بود.
بیشتربخوانید
در حالی که در میانه بحران امنیتی پاییز سال گذشته در ایران ادعای اصلی و برجسته براندازان و اپوزیسیون مرزبندی با تجزیه ایران و جنگ بود و هر گزارهای در این زمینه را تکذیب میکردند، حالا نقشه راه اسپانسر ایدئولوژیک این جریان یعنی اسرائیل تجزیه و جنگ کشورمان است و رژیم مورد علاقه رضا پهلوی حتی خود او را هم غافلگیر کرده است. پرده اول توهم تجزیه است که در چند روز گذشته ۳۲ نماینده کنست اسرائیل از آن رونمایی کردند و با حمایت از آنچه «استقلال آذربایجان» خواندند، اهداف تجزیهطلبانهشان را نشان دادند.
پرده دوم هم گزافهگویی نتانیاهو است که با دعوت از غرب به جنگ نظامی با ایران بهخوبی نشان داد که پشتپرده همه رفتارهای بهظاهر دیپلماتیک، چیزی جز جنگ نیست. نخستوزیر رژیم صهیونیستی بهتازگی باردیگر لفاظیها علیه ایران را تکرار کرده و به شبکه آمریکایی CNN گفت: اگر میخواهید مانع از تبدیلشدن ایران به یک قدرت هستهای نظامی شوید، تنها راه متوقف کردن آنها با یک تهدید نظامی معتبر است. نتانیاهو البته بدون اشاره به ضعف رژیم صهیونیستی در تقابل با ایران، افزوده است که مسئولیت متوقف کردن ایران از تبدیل شدن به یک قدرت هستهای به عهده آمریکا، رژیم صهیونیستی و همسایگان عربی است. او همزمان با تلاش غربیها برای فعال کردن مکانیسم ماشه، باردیگر از توافق هستهای انتقاد کرد و گفت که ایران تولید موشک و تسلیحات را متوقف نمیکند. این توافق آنها را قادر به ادامه تولید سانتریفیوژهایی میکند که درنهایت ایران را قادر میسازد تا ظرف یک تا دو سال، توانمندی مورد تأیید جامعه بینالمللی را برای غنیسازی اورانیوم تا حد نامحدود داشته باشند.
مدینه فاضله پهلویها
این وضعیت هم دقیقا بعد از آن اجرایی شد که رضا پهلوی به تأسی از لیدر فکری خود مدعی بود نه دنبال جنگ است و نه تجزیه ایران، اما حالا مواضع دولت و پارلمان رژیم صهیونیستی نشان داد مدینه فاضله پهلویها به دنبال همین جنگ و تجزیه است. این روند یعنی اپوزیسیون ضدایرانی با همراهی اسرائیل و متحدانش به دنبال تجزیه ایران از طریق جنگ نظامی هستند و این هدفی نبوده که بخواهند آن را به شکل عیان دنبال کنند، اما با این رسوایی مشخص است همه ادعاهای دموکراسیخواهی و آزادیخواهی فقط پوششی برای پنهان کردن اهداف جنگطلبانه بوده است. البته این خواسته توهمی برای تجزیه ایران به وضعیت اسرائیل هم بازمیگردد، چراکه اساسا دولتها و کشورهای کوچک با وسعت و جمعیت اندک، همواره به دنبال همزیستی مسالمتآمیز با کشورهای پیرامونی خود هستند تا ضعفهای ژئوپلتیکیشان را ترمیم کنند؛ موضوعی که در خصوص رژیم اسرائیل متفاوت است و این رژیم جعلی با ماهیت جنگطلبانه همواره راهبرد متفاوتی داشته و طبق استراتژی این رژیم هرچه کشورهای حاضر در محیط پیرامونی، تلآویو را کوچکتر و کمجمعیتتر ببیند، حاشیه امن بهتری را احساس میکند.
اسرائیل کوچک
در این سمت ماجرا هم آذربایجان در حال تبدیل شدن به اسرائیل کوچکی چسبیده به ایران است؛ حمایتهای بیدریغ امنیتی، اطلاعاتی در کنار ارائه محاسبات بلندپروازانه به دولت علیاف بههمراه پروژه جعلی هویتسازی قلابی برای اقوام تمدن ایرانی، بخشهایی از راهبرد رژیم صهیونیستی برای تولید کشورهای کوچک در غرب آسیا است که با سوءاستفاده از دولت آذربایجان، فاز جدیدتری گرفته است. در این پارادایم رژیم صهیونیستی درصدد احداث پایگاههایی در مرز مشترک ایران و آذربایجان است تا رفت و آمد مقامات نظامی و عوامل موساد به آذربایجان راحتتر صورت بگیرد البته روی دیگر این موضوع نشان میدهد رژیم صهیونیستی پایگاههای خود در منطقه را از دست داده و به سمت آذربایجان خیز برداشته است.
خیز تلآویو به سمت آذربایجان
فقط کافی است شما اظهار نظرهای غیرمنطقی «الهام علیاف» رئیسجمهور آذربایجان علیه ایران و تهدیدهای مکرر مقامات این کشور علیه ایران و ارمنستان را مرور کنید تا ببینید همه این تحرکات چطور بهواسطه رژیم صهیونیستی دنبال میشود، اما اسرائیل هم بهخوبی میدانند قدرت تعیینکننده منطقه صرفا ایران است. همانطور که توافقنامه ایران و عربستان در پکن فصلی جدیدی از دیپلماسی غرب آسیا را رقم زد، در عین حال یک زخم کاری به آمریکا و اسرائیل بود؛ بنابراین تلآویو تلاش دارد به سمت آذربایجان خیز بردارد تا از این منطقه ایران و شمالغرب کشورمان را ناامن کند.
بازدارندگی در شمالغربی
البته یک بازدارنده قوی دیگر در مرزهای شمالی کشورمان توافق میان ایران و عراق است که در پاییز سال گذشته و در میانه اقدامات تروریستی اقلیم کردستان عراق علیه خاک ایران صورت گرفت و براساس آن قرار شد ارتش عراق مرزهای مشترک ایران و عراق را در اقلیم کردستان کنترل کند و مانع نفوذ گروهکهای تروریستی شود بنابراین رژیم صهیونیستی عملا نمیتواند در اقلیم کردستان اقداماتی علیه ایران انجام دهد و این یعنی پایگاههای اسرائیل در اقلیم کردستان غیرفعال شده است. ترجمه دیگر این تحرک این است که ایران با نفوذ خود در منطقه غرب آسیا رژیم صهیونیستی را منزوی کرده و طرح آبراهام را بی اثر کرده از این رو رژیم درصدد انتقامگیری از ایران است و سعی میکند از آذربایجان برای این انتقامگیری استفاده کند.
نشانههای زوال
به تعبیر فرمانده سپاه در گذشته نهچندان دور، زمانی که بخشی از رژیمهای عربی برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی سبقت میگرفتند، عکس گرفتن با مقامات صهیونیست متاسفانه به یک افتخار، اما درواقع شرمساری ملی و عربی تبدیل شده بود و مقامات صهیونیست با هواپیما به پایتخت بخشی از این کشورها میآمدند، مغرورانه ژست میگرفتند و تصور میکردند که دستانشان را برای محصور کردن نظام ما بلند کردهاند، اما امروز تمام آنها صف عادیسازی را رها کردند و آنهایی که برقرار کردند هم پشیمان و شرمسارند؛ چون نمیتوان به تکیهگاه سستی که از درون موریانه آن را خورده و بهزودی با پوکی استخوانهایش شکسته خواهد شد، تکیه کرد. رژیم صهیونیستی پوسیده و در حال زوال است و به سقوط نزدیک شده و اولین آثار زوال این رژیم آن است که در درون رژیم صهیونیستی نظام سیاسی مستقری وجود ندارد.
منبع: روزنامه جام جم