سپیده دم ۱۵ خرداد سال چهل و دو بود که عوامل رژیم پهلوی با یورش به خانه امام خمینی (ره) در قم ایشان را دستگیر و به زندان قصر در تهران منتقل کردند.
هنوز چند ساعتی از دستگیری امام (ره) نگذشته بود که خبر به سرعت در شهر و روستاهای قم پیچید؛ خیابانهای قم از شعار کوبنده یا مرگ یا خمینی در اعتراض به دستگیری امام به لرزه درآمد.
آن روز صدای شعار مردم در برابر شلیک هر گلوله، نشان از ایستادگی و مقاومت حق در برابر باطل بود.روزی که صفحه جدیدی در تاریخ مبارزات انقلاب ایران اسلامی ورق خورد.
علی محمدی، کارشناس تاریخ انقلاب اسلامی در باره زمینههای شکل گیری قیام خونین پانزده خردادمی گوید: تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در دولت وقت که روحانیون بعضی از فقرات آن را مخالف با اسلام میدانستند، انقلاب سفید و حمله مأموران حکومتی به مدرسه فیضیه قم در فروردین ۱۳۴۲ از جمله حوادثی بودند که زمینه ساز حوادث ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ شد.
او میگوید: روحانیون ایام محرم سال ۱۳۴۲ را فرصتی برای تبلیغات علیه محمدرضا پهلوی دانستندو حکومت در ماه محرم، خطاب به وعاظ و روحانیون اعلام و به آنها الزام کرد که در سخنرانیها از بیان سه مطلب خودداری کنند؛ اول آن که علیه شخص اول مملکت سخن نگویند. دوم آن که علیه اسرائیل مطلبی گفته نشود و سوم این که به مردم نگویند که اسلام در خطر است.
کارشناس تاریخ گفت:با شروع ایام عزاداری محرم، وعاظ و روحانیون به سخنرانی و وعظ پرداختند. امام خمینی نیز در سخنرانیهای پس از نماز، علیه حکومت پهلوی، صحبت میکرد.
محمدی گفت:تاسوعا و عاشورای سال ۱۳۴۲ش در شهرهای مختلف ایران به صحنه انتقاد علنی از حکومت پهلوی و عملکرد آن و به تظاهرات سیاسی مردم علیه حکومت پهلوی تبدیل و شعارهایی به طرفداری از امام خمینی و علیه شاه و حکومتش سر داده شد.
کارشناس تاریخ گفت:در روز یازدهم محرم، دانشجویان دانشگاه تهران به جمع تظاهرکنندگان پیوستند. حکومت در واکنش به این رویدادها و به منظور تهدید و پایان دادن به تظاهرات، در صدد دستگیری امام خمینی و گروهی از روحانیون برآمد.
او گفت:قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی در مهر ۱۳۴۱ از سوی هیئت دولت تغییر کرد که بر اساس آن شرط مسلمان بودن و سوگند به قرآن مجید از شرایط انتخاب شوندگان حذف شد و به زنان هم حق انتخاب شدن و انتخاب کردن داده شده بود.
کارشناس تاریخ انقلاب اسلامی گفت:بعد از لغو لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی شاه در اثر فشار آمریکا در ۱۹ دی ۱۳۴۱ و در سالروز تصویب اصلاحات ارضی اعلام کرد قصد دارد اصول شش گانه ۱. الغای رژیم ارباب رعیتی ۲. ملی کردن جنگلها در سراسر کشور ۳. فروش سهام کارخانجات دولتی ۴. سهیم کردن کارگران در منافع کارگاه های تولیدی و صنعتی ۵. اصلاح قانون انتخابات ۶. ایجاد سپاه دانش به منظور اجرای تعلیمات عمومی و اجباری به نظر خواهی بگذارد.
به گفته او این اصول که شاه به آنها نام انقلاب سفید داده بود، در حقیقت همان اصلاحاتی بود که آمریکا به کشورهای توسعه نیافته اعلام کرده بود، اما حقیقت این بود که او میخواست تا به واسطه انقلاب سفید، خود را به عنوان رهبری مقتدر، نیکخواه، مترّقی و روشنفکر به جهانیان معرفی کند.
محمدی میگوید:به دنبال سخنان امام خمینی و تبادل نظرها، سرانجام بنا بر آن شد که طی اعلامیههایی مراجع مخالفت خود را با رفراندوم شاه اعلام کنند و از مردم بخواهند که از شرکت در آن خودداری کنند و بدین ترتیب نهضت جدید حوزه علمیه قم با گفتمان «مبارزه عملی برای تحقق حکومت اسلامی» با حضور و موضع گیری در مسائل سیاسی مهم سیاسی و با استفاده از قرائت جدید از مقولات سیاسی اندیشه سیاسی و صدور اطلاعیههای مراجع در مواقع مقتضی و تلاش در راستای آگاهی بخشیدن به عموم مردم از راههای گوناگون و با استفاده از پیش زمینههای قبلی آغاز شد.
این کارشناس تاریخ گفت:با انتشار اعلامیه امام نسبت به غیرقانونی بودن همه پرسی، مردم تهران قم و دیگر شهرها به خیابان ریختند، بازار در تهران تعطیل شد، رژیم برای کنترل اوضاع تهران را اشغال نظامی کرد.
کارشناس تاریخ انقلاب اسلامی میگوید:در چهارم بهمن ۱۳۴۱ شاه به قم رفت تا با سخنرانی ثابت کند علما در مخالفت با اصول شش گانه متحد نیستند، علما استقبال از شاه را تحریم کردند، قم تعطیل شد، شاه هم به روحانیت و اسلام اهانت کرد.
به گفته او به جز عدهای که از تهران آمده بودند و تعداد اندکی از مردم قم، کسی در سخنرانی شاه حاضر نشد.
او میگوید:شاه در آستانه رفراندوم انقلاب سفید به قم رفت و سخنرانی شدیدی علیه روحانیت انجام داد که در گسست روابط حکومت و روحانیت بیش از پیش تأثیر گذار بود.
کارشناس تاریخ گفت:شاه از شدت خشم حتی وارد حرم نشد و در سخنان خود روحانیت را ارتجاع سیاه خواند و آنان را خائنتر از حزب توده و کمونیستها شمرد.
او گفت:در چنین شرایطی شاه با فشار همه پرسی فرمایشی خود را در ۶ بهمن سال ۴۱ برپا کرد و و رئیس جمهور آمریکا و ملکه انگلیس این رفراندوم را به وی تبریک گفتند.
محمدی میگوید:علم هم تصویب این لایحه لغو شده را به صورت ماده اصلاحی قانون انتخابات به اجرا گذاشت و امام آن را از نظر قانون اساسی بی اعتبار دانست.
حسینعلی قربانی، کارشناس تاریخ انقلاب و مدرس گفت: در آستانه فرا رسیدن عید نوروز ۱۳۴۲، مراجع تقلید و روحانیان طراز اول قم با برگزاری نشستی ضمن تبادل نظر به منظور روشنگری و آگاهی هر چه بیشتر مردم و ابراز مخالفت با اقدامات ضد اسلامی رژیم پیشنهاد کردند عید نوروز از سوی همه علمای قم و دیگر حوزههای علمیه و علمای شهرستانها عزای عمومی اعلام شود تا بدین وسیله افکار عمومی ملت ایران به اقدامات غیر اسلامی و ملی رژیم جلب گردد؛ بنابراین یک حرکت ابتکاری دیگر از سوی علمای شیعه مستقر در قم زمینههای نهضت را تقویت کرد و بر ریشههای آن افزود.
او میگوید:امام خمینی در پایان اعلامیه اش در این خصوص با عنوان "روحانیت امسال عید ندارد" عملاً به کنار رفتن دولت مستقر حکم داد و آن را مستبدی خواند که به هم از احکام اسلامی تخلف کرده و هم متجاوز به قانون اساسی است.
کار شناس تاریخ انقلاب گفت:با توجه به تعطیلی نوروز و اعلام عزای عمومی و صدور اعلامیه علما، دهها هزار نفر مردم از سراسر کشور به قم سرازیر شدند و در مراسم شهادت امام صادق علیهالسلام روز دوم فروردین ۱۳۴۲ ش مقارن با ۲۵ شوال ۱۳۸۲ ق در مدرسه فیضیه شرکت کردند.
قربانی گفت:ازدحام چنان بود که تمام صحن و ایوانهای طبقه دوم پر از جمعیت بود؛ در اثنای مراسم ناگهان صدها کماندو به مردم و روحانیون بی دفاع حملهور شدند و به ضرب و شتم عزاداران پرداختند. خشونت به اندازهای بود که در آن روز هر طلبهای را که در خیابان میدیدند، مضروب میکردند.
او میگوید:رژیم شاه تلاش کرد واقعه را درگیری میان مردم و دهقانان از یک سو و روحانیان از سوی دیگر، بر سر مسئله اصلاحات ارضی و حق رای بانوان نشان دهد. از طرفی امام خمینی در واکنش به فاجعه فیضیه در سخنان و اطلاعیه های متعددی که به مناسبتهای مختلف درباره این حادثه سخن میگفتند و به افشاگری ماهیت رژیم پهلوی می پرداختند.
کارشناس تاریخ میگوید:هنوز زمانی از کشتار طلاب فیضیه نگذشته بود که خبر آن در سراسر ایران و کشورهای همسایه منتشر شد. با وجود تلاش حکومت برای کتمان وقایع در این باره، این فاجعه تأثیر عمیقی بر تودههای مردم و روحانیت بر جای گذاشت، به طوری که یکی از عوامل اصلی قیام ۱۵ خرداد شد، افشاگریهای امام خمینی درباره این فاجعه، نقش اساسی در گسترش نهضت و شکل گیری قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ داشت.
در ۱۳ خرداد ۴۲ مقارن با عاشورای حسینی، امام (ره) به مدرسه فیضیه قم رفت تا درباره مسائل سیاسی روز سخنرانی کند گزارش مامور ساواک که در محل حضور داشت حمایت از امام را به خوبی نشان میدهد اومینویسد: «در تاریخ قم چنین جمعیتی دیده نشده است خمینی را مثل امام وارد کردند و تمام جمعیت چنان صلوات فرستاد که شعاع آن تا دو کیلومتر شنیده میشد».
بخش عمده ای از سخنان امام در بیان نتایج زیانبار سلطنت پهلوی و افشای روابط پنهانی شاه و اسرائیل اختصاص داشت، در همین سخنرانی بود که امام خمینی با صدای بلند خطاب به شاه فرمود:ای آقای شاه!ای جناب شاه! من به تو نصیحت می کنم؛ دست بردار از این کارها. آقا! اغفال دارند می کنند تو را. من میل ندارم که یک روز اگر بخواهند تو بروی، همه شکر کنند! اگر دیکته می دهند دستت و می گویند بخوان، در اطرافش فکر کن... نصیحت مرا بشنو... ربط مابین شاه و اسرائیل چیست که سازمان امنیت می گوید: از اسرائیل حرف نزنید... مگر شاه اسرائیلی است؟ آقا نکن اینطور، بشنو از من، بشنو از روحانیون. اینها صلاح ملت را می خواهند اینها صلاح مملکت را می خواهند. ما مرتجع هستیم؟
اسرائیل نمیخواهد دراین مملکت دانشمند باشد، اسرائیل نمیخواهد در این مملکت قرآن باشد؛ اسرائیل نمیخواهد دراین مملکت علمای دین باشند؛ اسرائیل نمیخواهد در این مملکت احکام اسلام باشد. اسرائیل به دعوت عمال سیاه خود، مدرسه فیضیه قم و طالبیه تبریز را کوبید.
ما را میکوبند، شما ملت را میکوبند. میخواهد اقتصاد شما را قبضه کند؛ میخواهد زراعت و تجارت شما را از بین ببرد؛ میخواهد در این مملکت، دارای ثروتی نباشد، ثروتها را تصاحب کند به دست عمال خود. این چیزهایی که مانع هستند، چیزهایی که سد راه هستند، این سدها را میشکند؛ قرآن سد راه است، باید شکسته شود؛ روحانیت سد راه است، باید شکسته شود؛ مدرسه فیضیه سد راه است، باید خراب شود؛ طلاب علوم دینیه ممکن است بعدها سد راه بشوند، باید از پشت بام بیفتند، باید سر و دست آنها شکسته شود برای اینکه اسرائیل به منافع خودش برسد؛ دولت ما به تبعیت اسرائیل به ما اهانت میکند.
یک روز پس از این سخنرانی ساعت سه نیمه شب (سحرگاه پانزده خرداد سال ۴۲) ساواک، خانه ساده حضرت امام در قم را محاصره کردند و ایشان را در حالی که مشغول نماز شب بود دستگیر و به زندان قصر تهران منتقل نمودند.
پس از خبر دستگیری امام خمینی، مردم قم به سوی منزل امام حرکت کردند و به اتفاق فرزند ایشان، حاج آقا مصطفی، در حدود ساعت شش بامداد، به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (ع) حرکت کردند.
شعار اصلی جمعیت «یا مرگ یا خمینی» بود که از تمام فضای قم به گوش می رسید.
حضور زنان در تظاهرات اعتراض آمیز قم چشمگیر بود آیت الله مرعشی نجفی به میان تظاهرکنندگان رفت و اعلام کرد نخواهیم گذاشت به خمینی عزیزمان آسیبی برسد با حرکت روحانیون به سمت حرم درگیری و صدای رگبار مسلسلها شدت یافت ماموران با محاصرهی تظاهرکنندگان انها را مانند برگ پاییزی به زمین ریختند تنها در یک کوچه ۳۲ نفر شهید و مجروح شدند اجساد شهدا در کامیونهای نظامی به مقصد نامعلومی حمل شد.
در حدود ساعت ده صبح، با ورود نیروهای مسلّح برای تقویت نیروهای شهربانی قم، تیراندازی و رگبار مسلسلها شروع شد و تعداد زیادی از مردم زخمی شده یا به شهادت رسیدند. شدت تیراندازی به حدی بود که امکان انتقال زخمیها و اجساد شهیدان نبود و این کشتار، تا ساعت پنج عصر ادامه یافت.
مردم تهران هم، چون سایر شهرها، در اعتراض به دستگیری امام خمینی (ره) به خیابانها ریختند و قیام خونین خویش را آغاز کردند. سیل خروشان کشاورزان غیور و کفنپوش ورامین، دهقانان کَنْ و نیز مردم جماران به سوی تهران سرازیر شد.
با خبر دستگیری امام در پانزده خرداد موجی عظیم از اعتراضات مردمی در تهران و ورامین مشهد قزوین کاشان شیراز تبریز و اصفهان و چند شهر تظاهرات به راه افتاد علم دستور کشتار بی رحمانه صادر کرد در تهران و قم دامنه اعتراضات گسترده بود.
انبوه جمعیت بازاری، دانشگاهی و اقشار مختلف مردم، با فریادهای رعدآسای «یا مرگ یا خمینی» و «مرگ بر شاه» تهران را به لرزه درآورد. شاه که در برابر قیام قهرآلود ملت، تاج و تخت خود را در حال زوال میدید، با رگبار مسلسل به جنگ ملّت مظلوم رفت و تهران را در پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، به کشتارگاه مخوف و حمام خون تبدیل ساخت.
پس از فرو نشستن درگیریها، اسدالله علم نخستوزیر، در مصاحبهای با روزنامه هرالد تریبون در روز ۱۷ خرداد ۱۳۴۲ش تهدید کرد که امام و برخی دیگر از علما، محاکمه نظامی خواهند شد و ممکن است حکم اعدام آنها صادر شود. شاه نیز دو روز بعد طی سخنرانی بیانات امام خمینی و تظاهرات مردم را به تحریک و پول بیگانگان – جمال عبدالناصر- دانست، زیرا جمال عبدالناصر در آن زمان به دلیل همکاری شاه و اسرائیل روابط خصمانهای با شاه داشت. در این راستا رسانههای حکومتی ادعا کردند که شخصی به نام عبدالقیس از بیروت با هواپیما وارد فرودگاه مهرآباد شده و در گمرک مهرآباد حدود یک میلیون تومان پول از او به دست آمده و اعتراف کرده است که ناصر این پولها را برای افراد معینی در ایران فرستاده است. علم به وزارتهای اقتصاد، دادگستری و کشور ایران دستور داد از خانواده قربانیان ۱۵ خرداد، حمایت کنند. در گزارش کمیسیون مربوطه آمده برای حمایت از خانوادههایی که سرپرست خود را از دست داده بودند، مقرری ماهانه تا بهمن ۱۳۵۷ از بودجه نخستوزیری داده میشد.
بخشی از واکنش علما به شکل ارسال تلگراف، صدور اعلامیه و فرستادن نامه صورت گرفت. تلگرافهای زیادی از طرف علما از شهرستانهای مختلف به تهران ارسال شد که برخی خطاب به مجامع حکومتی بوده است و ضمن انتقاد از حکومت، خواستار آزادی امام و سایر دستگیرشدگان شده بود (مانند تلگراف انتقادآمیز آیتالله سید محمود حسینی شاهرودی و آیتالله سید محمد هادی میلانی به شاه) و برخی دیگر به زندان قصر و نزد امام ارسال و برای ایشان آرزوی سلامتی شده بود (مانند تلگراف ۶۱ روحانی قزوین و همچنین تلگراف ۱۳ نفر از علمای خرمآباد، قم و شهر ری به امام). البته ناگفته نماند که همزمان با تلگرافها، اعلامیههایی نیز از سوی علما و در انتقاد از دولت صادر شد که بهعنوان نمونه، میتوان به اعلامیهٔ آیتالله سید محمدرضا گلپایگانی اشاره کرد که از دولت انتقاد کرده و خواستار آزادی هرچه سریعتر سید روح الله خمینی و سایر دستگیرشدگان شده بود.
علما و روحانیون از شهرستانهای مختلف دست به مهاجرت زده و هنوز ۳۵ روز از قیام ۱۵ خرداد و دستگیری آیت الله خمینی نگذشته بود که گروهی از آنها وارد تهران شدند. به دنبال این اقدام، شاه مانع ورود دیگر روحانیون به تهران شد. دولت به هواپیمای حامل سید محمدهادی میلانی، که عازم تهران بود، دستور بازگشت داد و بعضی از علما را مجبور به بازگشت به شهرهای خودشان کرد. اما دیری نگذشت که در این سیاست تجدیدنظر شد و مهاجرت علما ادامه یافت. با حضور مهاجران در تهران، آنها دست به تشکیل جلسات متعددی زدند و آمادگی خود را برای مقابله با اقدامات حکومت اعلام کردند. جو عمومی نیز به نفع علما بود و مردم از آنها حمایت میکردند. در نتیجه، شاه بهناچار عقبنشینی کرد و با اعلام عدم آسیبرسانی به امام خمینی، اجازه داد که نمایندهٔ علما شخصاً با امام خمینی ملاقات کند. بدین ترتیب، جو عمومی با آزادی موقت امام خمینی و یارانش آرام گردید و مهاجرت ۱۴ روزهٔ علما پایان پذیرفت.
در ۱۵ فروردین ۱۳۴۳ش، پس از سالگرد واقعه فیضیه و پیش از ذیحجه و محرم، امام خمینی پیام آزادی خود را دریافت کرد و از قیطریه خارج شده و به منزل خود در قم منتقل شد. خبر آزادی او موجی از شادی آفرید و دیدارکنندگان را از قم و شهرهای دیگر، به سمت منزل او روانه ساخت. دولت نیز آزادی امام خمینی را نتیجه علایق مذهبی حکومت و احترام به مقامات روحانی تفسیر کرد.
محمد حاتمی، تحلیلگر مسائل سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه گفت: قیام ۱۵ خرداد دارای ابعاد ضد استعماری و ضد استبدادی بود که توانست تودههای مردم را در صحنه مبارزه علیه رژیم بسیج کند.
او افزود:تجربه تاریخی نشان داده بود از نهضت تنباکو تا کنون بیشتر جنبشهایی که در ایران علیه رژیمهای قاجاری و پهلوی اتفاق افتاد، نقش علما بسیار برجسته بود.
تحلیگر مسائل سیاسی میگوید: بعد از قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲، رژیم شاه برای خنثی نمودن حرکت اسلامی مردم، امام را تبعید کرد و از سویی اعتراضات عمومی به رژیم شکل گرفته بود از این رو حمله به جایگاه روحانیت در دستور کار رژیم ستم شاهی قرار گرفت.
او میگوید قیام برخاسته از خاستگاه مذهبی و ملی علیه استبداد و استعمار و در جهت حفظ حریم مرجعیت و روحانیت شکل گرفت و باعث گسترش نفوذ مرجعیت دینی شیعه شد.
تحلیل گر مسائل سیاسی گفت: بی شک پایان دکترین جدایی دین از سیاست مهمترین دستاوردی بود که از هر جهت میتوان برای این قیام مهم و تاثیرگذار برشمرد. قیام پانزده خرداد، به جدایی دین از سیاست که بیش از نیم قرن، از سوی استعمارگران و رژیمهای دست نشانده آنان تبلیغ و ترویج شده بود، پایان داد و و اسلام ناب محمدی را از اسلام آمریکایی باز شناسانید.
او میگوید: انقلاب اسلامی بر پایه یک نظام گفتمانی و اسلام شیعی شکل گرفت که در این گفتمان رابطه بین عالمان دینی و مردم مبتنی بر تقلید و مقلد بود.
حاتمی با بیان این که هر کجا نهضت عظیمی شکل گرفته، روحانیت راستین در پیشاپیش آن نهضتها در حرکت بوده است، گفت:: روحانیت همواره در طول تاریخ در حرکت جامعه نقش موثری داشته است.
او گفت: بزرگترین دستاورد این قیام تاسیس نظام جمهوری اسلامی ایران در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ که ریشه در قیام ۱۵ خرداد ۴۲ دارد.