اگر بپذیریم جهان در حال چرخشی جدی از نظم تک قطبی آمریکایی به نظمی دوقطبی یا چندقطبی است که چین در این معادلات نقش اساسی در عرصههای اقتصادی، امنیتی و سیاسی دارد، پرسش از جنس مناسبات چین با کشورهای دیگر، سؤال روز است.
این پرسش در همین ایران هم در سطح وسیعی حول قرارداد ۲۵ساله مطرح شده و ضعف اطلاعات در میان طیفی از افکار عمومی ایران باعث شده غرب و رسانههایش بتوانند یک تهاجم روانی رسانهای گسترده را تدارک ببینند. درحالی که جنگ ترکیبی و شناختی دشمن چندلایه و هوشمند است و تنها راه دفاع، مسلح شدن با شناختی عمیق و همهجانبه است نه کارهای سطحی با تاثیرات زودگذر. اما در یک پله بالاتر باید بدانیم علائم زیادی وجود دارد که نشان میدهد نظم کنونی جهان در حال تغییر است و نظم جدیدی بر جهان حاکم خواهدشد. به تعبیر رهبری، این نشانهها اول این است که دست و پای آمریکا از حضور در سراسر جهان در حال جمع شدن است و نشانه دوم انتقال قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و حتی علمی، از غرب به آسیاست و نشانه سوم هم فکر مقاومت و جبهه مقاومت در مقابل زورگویی گسترش خواهدیافت که مبتکر آن جمهوری اسلامی است.
بیشتربخوانید
۳ نشانه تغییر نظم جهانی
انزوای آمریکا، انتقال قدرت به آسیا، گسترش ایدئولوژی مقاومت و توسعه میدانهای آن، سه مولفه و شاخص اصلی گذار از وضعیت کنونی هستند؛ روند تحولات جهانی و منطقهای نیز گواه آن است که ایران و متحدانش در محور مقاومت، پایههای نظم نوین جهانی را پیریزی خواهندکرد. کاهش نقش آمریکا به عنوان بازیگر اصلی در عرصه بینالمللی و خروج آن از مهمترین روندهای کلی نظم نوین بینالمللی، اولین نشانه تغییر است. با توجه به مشکلات اقتصادی در آمریکا و در مورد حجم بالای بدهیهای ملی این کشور میتوان گفت در چند سال گذشته افزایش قابل توجهی در حجم بدهیها مشاهده شدهاست؛ به طوری که از مرز ۳۱ تریلیون دلار گذشته و رشد آن به چالشی واقعی برای دولت واشنگتن تبدیل شدهاست، خطای محاسبات آمریکا و عقبنشینی از شرق آسیا عامل دوم انزوای جهانی آمریکاست. در بعد راهبردی، خروج آمریکا از افغانستان که در ۱۵ آگوست ۲۰۲۱ پس از ۲۰ سال اشغالگری، به عنوان تصمیمی ناگهانی توصیف شد، نشاندهنده شکست سیاستهای کاخسفید در طولانیترین جنگ خود بود.
دومین روند و نشانه در تغییر نظم نوین جهانی، انتقال قدرت به آسیاست؛ با توجه به مهمترین عوامل در بررسی اقتصاد سیاسی کشورها که علاوه بر توانمندیهای انسانی شاغل و اندازه آنها، رشد اقتصادی را نشان میدهد، جهان شاهد تغییر قدرت اقتصادی از غرب سرمایهداری مبتنی بر هژمونی به سوی شرق است؛ شرقی که اکنون به رهبری چین، روسیه و ایران به مدلهای اقتصادی جدیدی وابسته شدهاست؛ اساسا این مدلهای جدید موقعیت این کشورها در عرصه بینالملل، الزامات مردم و منافع حیاتی آنها را در نظر میگیرد، آن هم بدون اینکه سیاست استعماری توسعهطلبانهای مانند غرب داشتهباشند؛ امری که در دو قرن گذشته از سوی غرب افزایش یافتهبود.
سومین نشانه مهم در تغییر نظم نوین جهانی هم گسترش ایدئولوژی مقاومت و توسعه میدانهای آن است. پس از دشوارشدن پیادهسازی ایده «تولد آشوب خلاقانه» که واشنگتن و تلآویو به دنبال ایجاد آن با نیروی نظامی مستقیم در منطقه بودند، غرب به سیاست تنگکردن حلقه دور ایران، سوریه و حزبا... لبنان و در کنار آنها یمن، عراق و البته مقاومت فلسطین متوسل شد. این مرحله بیانگر تمایل آمریکایی - غربی برای هدف قراردادن محور مقاومت از درون، با کار کردن روی اهداف جغرافیایی، تحریک بافت اجتماعی و خشکاندن منابع مادی آن، همراه با تشدید مخالفتها با مخالفان یا احزاب رقیب در آن کشورها بود؛ احزاب و جناحهایی از مقاومت که وابستگی خود را پنهان نمیکردند و به محور ضدغربی ـ عبری وفاداری داشتند.
مختصات قدرت در محیط بینالمللی
در دوره جدید، ترسیم هندسه قدرت که شاید بتوان نقطه عطف آن را جنگ اوکراین دانست، نظم جدید از غرب به سمت شرق تغییر کرده و چین و روسیه دو قدرتی هستند که مترصد بازسازی روابط بین کشورها و سوق دادن تحولات به سوی همکاریهای اقتصادی و تجاری با هدف شکست آمریکا هستند. برای اثبات این فرضیه شواهد جدی و واقعی وجود دارد که ضمن بررسی هر کدام میتوان شناختی بهتر از محیط جدید بینالمللی و منطقهای و نقش و جایگاه ایران در هندسه جدید بینالمللی به دست آورد.
توافق تهران ـ ریاض
برقراری مجدد روابط ایران و عربستان با وساطت پکن، نمونهای از ناکامی آمریکا در منطقه به شمار میآید. اقدام چین در منطقه با توافق ایران و عربستان، نمونهای واضح از افول قدرت آمریکا در منطقه و رشد قدرت چین به عنوان رقیب آمریکا در غرب آسیاست. چین به دنبال روابط اقتصادی با ایران، عربستان و کل منطقه است و مسأله انرژی برای این کشور اهمیت زیادی دارد. در توافقنامه ایران و عربستان مقرر شده گامهایی برای تنشزدایی برداشته شود و اکنون این گامها با حضور کشور وساطتکننده یعنی چین پیگیری میشود؛ به عبارت دیگر چین در منطقهای ورود کرده که به طور سنتی حوزه نفوذ آمریکا بودهاست.
۳ ضلعی مهم ایران، چین و روسیه
برنامه ۲۵ ساله همکاریهای مشترک ایران و چین توافقنامه راهبردی میان دو کشور است که طبق آن بناست چینیها در صنعت نفت، گاز، پتروشیمی زیرساخت حمل و نقل کشاورزی و سایر بخشهای اقتصادی ایران سرمایهگذاری وسیعی انجام دهند. همچنین این توافق شامل همکاری نظامی، تسلیحاتی و اطلاعاتی میان دو کشور نیز میشود؛ موضوعی که شاید بیش از زمینههای اقتصادی به بی اثر شدن تحریمهای آمریکا منجر خواهدشد و همین نگرانی دشمنان جمهوری اسلامی را برانگیختهاست.
علاوه بر روابط با چین، روابط ایران و روسیه نیز در سالهای اخیر از رشد کمی و کیفی بالایی برخوردار بودهاست. روسیه یکی از قدرتهای جهانی است که در موضوعات مختلف بینالمللی همنظر و حامی ایران است. حضور در سوریه و مبارزه با تروریستها و قضیه برجام و مخالفت با تحریمهای غرب علیه ایران چند نمونه از همکاریها و حمایتهای دو طرفه است و اخیرا هم با جنگ اوکراین روابطی مستحکمتر میان تهران و مسکو برقرار شدهاست.
دلار زدایی
روند دلارزدایی که از سال ۲۰۱۱ توسط چین و روسیه آغاز شد، به تازگی در دستور کار اقتصادهای نوظهوری نظیر هند، برزیل، اندونزی، عربستان و امارات قرار گرفته و این کشورها فرآیند جایگزینی دلار با ارزهای محلی به خصوص یوان را در روابط تجاری خود آغاز کردهاند. بر همین اساس اخیرا نیز شاهد شتاب گرفتن روند دلارزدایی به صورت عملی در جهان به ویژه در اقتصادهای در حال توسعه هستیم که این موضوع به تازگی در کشور ما به صورت تئوریک به یک بحث داغ تبدیل شده و به نظر میرسد تا عملیاتی شدن آن، گامهای زیادی وجود داشتهباشد.
لایه بعدی تلاشهای دو قدرت چین و روسیه به مبارزه آنها با مکانیسمهای حاکم بر جریانهای مالی و پولی مرتبط است که عمدتا از طریق دلار پایهریزی شدهاست. هر دو برای انجام مبادلات، اقتصادی با ارز ملی کشورها به معنی دور زدن تحریم آمریکا کار میکنند و این مسأله نشاندهنده افول قدرت حاکمیت دلار در جهان است.
نشست ۴جانبه برای سوریه
برگزاری نشست چهارجانبه میان ایران، روسیه، ترکیه و سوریه از آغاز روند جدیدی در تحولات منطقهای حکایت دارد. این اقدام که با ابتکار ایران و روسیه صورت گرفتهاست، میتواند به خصومت ترکیه با سوریه پایان ببخشد و شرایط جدیدی را در این کشور پدید آورد. چنانکه وزیر خارجه ایران در سفر به مسکو به منظور شرکت در نشست چهارجانبه، ضمن تأکید بر همراهی ایران در پیشبرد راهکار سیاسی حل بحران در روابط سوریه و ترکیه، بر لزوم خروج نیروهای آمریکایی از خاک سوریه تأکید کرد. البته ابتکار عمل بهبود روابط ترکیه و سوریه بعد از شروع جنگ در سال ۲۰۱۱ به تنشهای زیادی منجر شد. از سوی دیگر رابطه ایران و روسیه در مقابل آنچه خواست ائتلاف آمریکایی خوانده میشود، از ضربههایی است که به هیمنه آمریکا وارد شد و در راستای تنشزایی و همکاریهای منطقهای صورت گرفت به رسمیت شناختن تمامیت ارضی کشورها مهمترین تصمیم این نشست بود که میتوان در نقطه مقابل با نظریه تجزیه واحدهای سیاسی که مد نظر آمریکاست تحلیل کرد.
تنظیمات جدید اتحادیهعرب
تصمیم اتحادیهعرب برای پذیرش مجدد سوریه پس از ۱۲سال دوری از آن کشور، یک پیروزی نمادین مهم برای دمشق بود و بخشی از یک سازماندهی مجدد منطقهای بزرگتر و نشانهای از کاهش نقش آمریکا محسوب میشود. اتحادیه عرب عضویت سوریه را سال ۲۰۱۱ میلادی پس از ایجاد بحران در این کشور به حالت تعلیق درآورد، اما نقش محوری جمهوری اسلامی ایران و توافق با عربستان زمینه حضور سوریه در اتحادیه عرب به عنوان یکی از کشورهای حوزه محور مقاومت را فراهم کردهاست. البته توقف جنگ در یمن هم در این زمینه موثر بود؛ عربستان سرانجام بعد از گذشت ۹ سال حملات علیه یمن را متوقف کرد و بدون هیچ دستاوردی با صرف هزینههای زیاد مجبور به گفتگو و مذاکره با انصارا... شد. این امر همچنین میتواند یک دستاورد بزرگ برای مقاومت در منطقه محسوب شود.
هندسه جدید روی دور تند
قطعا تحولات جدید در سطح منطقهای و جهانی بیانگر جایگاه جمهوری اسلامی ایران است؛ از توافق ایران و عربستان با ابتکار عمل چین تا زمینههای رشد تبادلات تجاری و امکان حذف دلار از مناسبات اقتصادی مهمترین عوامل تسریع بخش رویارویی با غرب بوده و انگیزههای چین و روسیه برای ایجاد نظم جدید و تقابل با دشمنی مشترک آمریکا، فرصتهایی بی بدیل برای ایران هم به وجود آوردهاست. البته شواهد نشان دهنده کاهش قدرت و تأثیرگذاری آمریکا در سطح بینالمللی هم هست و کاهش قدرت بینالمللی آمریکا در کنار ظهور قدرتهای جدید مانند، چین، برزیل، هند، ایران و روسیه قاعده این هندسه تغییر را کاملا باورپذیر کرده به ویژه اینکه همکاری در سازمانهای منطقهای و فرامنطقهای مثل بریکس که امکان پیوستن عربستان هم به آن شنیده میشود، در کنار فعال شدن سازمان همکاری شانگهای، نشانههای سرعت حرکت به سمت یک جهان چندوجهی است. مسیری که در آن اتفاقات روی تند است و رویدادهای یک ماه معادل اتفاقات یک تا پنج سال در گذشته است.
منبع: روزنامه جام جم