فیزیکدانان مدت‌هاست کشف کرده‌اند که چگونه پدیده‌ها در گروه‌های سه نفره می‌توانند هرج و مرج ایجاد کنند.

اسحاق نیوتن گیج شده بود. او پیش‌تر به دلیل کشف چگونگی نگهداشتن گرانش جهان و استفاده از این دانش برای پیش بینی حرکات اجرام آسمانی مانند مسیر ماه به دور زمین مشهور بود. با در نظر گرفتن کشش‌های گرانشی خورشید، او به دنبال بهبود پیش‌بینی‌هایش درباره ماه خود بود، اما وضعیت آن گونه که می‌خواست پیش نرفت.

"ادموند هالی" دوست نیوتن گزارش داد که این شکست "سر نیوتن را به درد آورد و او را آن قدر بیدار نگه داشت که دیگر به این موضوع فکر نکرد". نیوتن شکست خود را چنان سخت احساس کرد که در دوران پیری بیش از یک بار آن را به یاد آورد.
امروزه به آن مسئله سه جسم گفته می‌شود. این مسئله که در داستان‌های علمی – تخیلی به دلیل آشفتگی‌های مداری و پدیده‌های آشفته شهرت دارد اخیرا به دغدغه کارشناسان اتمی و برنامه ریزان نظامی نیز تبدیل شده است.

از آنجایی که پکن به سرعت زرادخانه هسته‌ای خود را گسترش می‌دهد آنان هشدار می‌دهند که دنیای ابرقدرت‌های اتمی در شرف تبدیل شدن از دو بازیگر به سه بازیگر است. آنان اشاره می‌کنند که نتیجه چنین شرایط در مقایسه با بن بست مسکو - واشنگتن که اکنون ۷۰ سال از عمر آن می‌گذرد می‌تواند نمایانگر وضعیت خطرناک و غیرقابل تصور باشد.

"اندرو کرپینیویچ جونیور" از مرکز امنیت جدید آمریکا اخیرا هشدار داد که دوران پیش رو می‌تواند دولت‌ها را تشویق کند تا در شرایط بحرانی به سلاح‌های هسته‌ای متوسل شوند. او از ناپایداری‌های طبیعی مشاهده شده توسط فیزیکدانان و ستاره شناسان به عنوان یک نشانه یاد کرد.

کارشناسان می‌گویند عصر سه قطبی می‌تواند بقای انسان را به خطر بیاندازد. با این وجود، آنان درس‌هایی از وضعیت سه جسمی از طبیعت را ذکر می‌کنند که با نیوتن آغاز می‌شود و راه‌های ممکنی را پیشنهاد می‌کنند. متفکران هسته‌ای جهان این مسئله پیچیده را مانند نیوتن غیرقابل حل می‌دانند.

طیف امنیتی ضد چین در امریکا در واکنش به رشد قدرت هسته‌ای چین و تهدید نزدیک شدن پکن به مسکو موافقند که زرادخانه امریکا گسترش یابد. در مقابل، میانه رو‌ها پنجره‌ای را برای کوچک کردن تهدید ناشی از سه تایی شدن می‌بینند. آنان می‌خواهند مشکل را به بخش‌های کوچک‌تر و قابل کنترل‌تر تقسیم کنند. برای مثال، آنان استدلال می‌کنند واشنگتن باید با این دو ابرقدرت مستقل برخورد کند و به دنبال پیوند‌های دیپلماتیکی باشد که ثبات را تقویت کند.

اخیرا دولت بایدن خواستار ساده سازی بیش‌تر وضعیت شد. "جیک سالیوان" مشاور امنیت ملی استدلال کرد که واکنش آمریکا باید کمتر بر کمیت تسلیحات هسته‌ای این کشور و بیش‌تر بر کیفیت متمرکز باشد.

در زندگی روزمره گروه‌های دو تا سه نفره ممکن است بی اهمیت به نظر برسند. پیوستن دو دوست به یکی دیگر مجموع آنان را به سه می‌رساند. این مجموع قطعات است چیزی که دانشمندان آن را افزایش خطی می‌نامند.

با این وجود، در بسیاری از جنبه‌های طبیعت سه نفر قدرت تقریبا جادویی در ایجاد هرج و مرج دارند تا بیش از مجموع اجزای خود شوند. دانشمندان آن را افزایش غیرخطی می‌نامند. به طور خلاصه، فاصله بین دو تا سه می‌تواند یک جهش غیر معمول در پیچیدگی ایجاد کند همان طور که نیوتن با این مسئله مواجه شد. "استیون استروگاتز" ریاضیدان کاربردی در دانشگاه کرنل با این موضوع موافق است و می‌گوید:"سه قطبی‌ها ذاتا مشکل ساز هستند. همه چیز پیچیده می‌شود".

اتم‌ها جهش پیچیدگی را نشان می‌دهند. برای مثال، هیدروژن دارای دو بخش اصلی است یک هسته و یک الکترون در حال چرخش، اما هلیوم اتم بزرگتر بعدی دو الکترون دارد تاثیر متقابل آن دو ذره با هسته عنصر آن‌ها را در وضعیت پیچیده‌ای قرار می‌دهد که خارج از درک علم است. راه حل دقیقی وجود ندارد. شما نمی‌توانید بفهمید که چه اتفاقی برای رفتار، مکان یا هر چیز دیگری رخ می‌دهد. این وضعیت قابلیت مقیاس سنجی ندارد و تنها مشاهده خواهد شد که اوضاع آشفته می‌شود. با کمال تعجب جهش بی سازمانی در اقیانوس‌ها و جو جهان نیز نمایان می‌شود در گرداب‌ها و گردباد‌ها و طوفان ها.

اگر دو جسم در حال چرخش به هم نزدیک شوند در خطوط مستقیم به جلو حرکت می‌کنند یا دور یکدیگر می‌چرخند. "مایکل جی شلی" متخصص دینامیک سیالات در دانشگاه نیویورک می‌گوید:" با این وجود، وقتی پای سومی به میان می‌آید همه چیز بلافاصله پیچیده‌تر می‌شود. در آن شرایط آن‌ها می‌توانند در یکدیگر فرو بریزند و وضعیت بسیار بی نظم و غیرقابل پیش بینی می‌شود. تفاوت زیادی ایجاد می‌شود".

قابل توجه است که این جهش در زندگی انسان نیز خود را نشان می‌دهد، زیرا گروه‌های سه نفره باعث افزایش پیچیدگی‌های اجتماعی می‌شوند. برای مثال، یک خواهر و برادر رابطه‌ای عادی با یکدیگر دارند، اما ورود فرزند سوم به خانواده رابطه را برهم می‌زند. در عرصه کیهان نیز ستارگان به صورت سه نفره در وضعیت آشفته‌ای قرار می‌گیرند. رمان "سه جرم کیهانی" نوشته "سیکسین لیو" سه ستاره را نشان می‌دهد که در مدار‌های سرکش به دور یکدیگر می‌چرخند. در نتیجه، سیاره تری سولاریس دچار چرخه‌هایی از گرما و سرمای یخی می‌شود که می‌تواند در عرض چند دقیقه معکوس شود و تمدنی بیگانه را ایجاد کند که شیفته بقا است.

با این وجود، به نظر می‌رسد که خوشه‌های سه ستاره در جهان نسبتا کمیاب هستند، زیرا ستارگان در مدار‌های گسترده اغلب توسط منظومه‌های ستاره‌ای در حال عبور به بیرون پرتاب می‌شوند یا جذب می‌شوند. جنگ سرد با تمام وحشت‌ها و بحران‌هایش تا حدودی از جنگ هسته‌ای جلوگیری نمود، زیرا ساختار‌های بالغ آن ثبات دوتایی را که ستاره شناسان در آسمان و در خانواده‌های جوان نسبتا ساده دو فرزند می‌بینند بازتاب می‌داد.

دوران جدی‌ترین تنش‌های هسته‌ای زمانی آغاز شد که اولین تسلیحات هسته‌ای جهان توسط واشنگتن در سال ۱۹۵۲ میلادی و مسکو در سال ۱۹۵۵ میلادی آزمایش شدند. طبیعتا این تسلیحات می‌توانند انفجار‌هایی را هزار برابر قوی‌تر از بمب هیروشیما ایجاد کنند. مسابقه تسلیحاتی متعاقب آن ترس جنگ سرد از نابودی متقابل را دامن زد که در فیلم کلاسیک "دکتر استرنج لاو" ساخته سال ۱۹۶۴ میلادی به تصویر کشیده شد. با این وجود، دو دشمن متخاصم از برابری نیرو به عنوان راهی برای کاهش خطر درگیری استفاده کردند. توافق‌های مورد مذاکره، مسکو و واشنگتن را در شرایط تقریبا برابر قرار دادند تا جنگ را با بن بست‌های سخت جایگزین کنند همان طور که امروزه نیز در مورد روسیه و ایالات متحده این وضعیت وجود دارد.

"ویلیام آی نیومن" استاد اخترفیزیک در دانشگاه کالیفرنیا می‌گوید: "ما در یک برابری پایدار به سر می‌بریم و هرگونه انحراف از آن بی ثباتی را افزایش می‌دهد".

پنتاگون تخمین می‌زند برنامه پکن تولید ۱۵۰۰ کلاهک هسته‌ای تا سال ۲۰۳۵ میلادی است. در صورت تحقق این هدف توان بازدارندگی چین برای بیش از نیم قرن افزایشی پنج برابری خواهد یافت و آن کشور را به همتای هسته‌ای مسکو و واشنگتن تبدیل می‌کند. دکتر نیومن حالت سه قطبی را دارای انعطاف پذیری بسیار کم تری در مقایسه با بن بست دو قطبی می‌داند. با این وجود، نظریه پردازان ایده سه بدنه، راه‌هایی را برای جلوگیری از بحران میسر می‌دانند. برای مثال، دکتر کرپینیویچ در مقاله‌ای در نشریه "فارین افرز" استدلال کرده که مسکو ممکن است به سمت وضعیت بی اهمیت شدن از نظر اقتصادی و استراتژیک حرکت کند و پکن و واشنگتن قوی را وادار سازد تا راه خود را به سوی یک تعادل دو قطبی تازه طی کنند.

شورش مسلحانه اخیر در روسیه، ضعف در رسیدن به ثبات درونی یک ابر قدرت اتمی را نشان داد. "زیگفرید اس. هکر" مدیر سابق آزمایشگاه تسلیحات در نیومکزیکو در یک یادداشت نوشت:"من چنین چشم اندازی را نمی‌بینم که روسیه و چین در مورد استراتژی‌های اتمی با یکدیگر متحد شوند. من وضعیت را دو قطبی می‌بینم. از آنجایی که جنگ اوکراین در حال شدت گرفتن است و واشنگتن تعامل کمی با مسکو دارد اکنون زمان خوبی برای "کار با چینی ها" در ایجاد یک رابطه دو بدنه است".

نگرانی اصلی برنامه ریزان نظامی این است که پکن نه تنها به برابری تسلیحاتی با واشنگتن دست خواهد یافت بلکه یک پیمان نظامی با مسکو نیز منعقد خواهد کرد. ژنرال "مارک ای. میلی" به نشریه "فارین افرز" گفت: "ما هنوز شاهد یک اتحاد ژئوپولیتیکی تمام عیار، واقعا مستحکم، طولانی مدت و مقاوم نیستیم. آیا ممکن است این اتفاق در آینده رخ دهد؟ ممکن است و ما باید نسبت به آن محتاط باشیم و باید هر کاری که می‌توانیم انجام دهیم تا مطمئن شویم این اتفاق رخ نخواهد داد".

تحلیلگران امنیتی آمریکایی خواستار گسترش سریع زرادخانه آمریکا هستند.

علیرغم پیشنهاد‌های واشنگتن برای هماهنگی با نیرو‌های ترکیبی پکن و مسکو، تحلیلگران می‌گویند پیشنهاد‌ها برای برابری تسلیحات احتمالا با شکست مواجه خواهند شد. این بدان خاطر است که رقبای واشنگتن خواهند دید که چه چیزی در راه است و در پاسخ به این وضعیت به احتمال زیاد زرادخانه خود را گسترش خواهند داد. همانطور که دکتر کرپینیویچ در سال گذشته در مقاله‌ای در نشریه فارین افرز ذکر کرد تلاش برای رسیدن به برابری دنبال خواهد شد، اما هرگز به دست نخواهد آمد".

سایر تحلیلگران با این استدلال موافق هستند آنان می‌گویند ما شاهد مسابقات تسلیحاتی بی پایانی هستیم که حرکات متقابل می‌تواند خطر اشتباه محاسباتی و جنگ را افزایش دهد.

"ملوین جی. دیل" مدیر دانشکده مطالعات بازدارندگی هسته‌ای پیشرفته در پایگاه نیروی هوایی ماکسول در مونتگومری می‌گوید: علیرغم چشم انداز تهدیدات جدید پیچیده و عدم اطمینان از سوی سه ابرقدرت اتمی، عذاب نیوتن هم چنان می‌تواند توصیه‌های عملی ارائه دهد

دکتر "دیل" معتقد است که می‌توان تهدیدات ناشی از جهان سه قطبی را با موفقیت مدیریت کرد. او می‌گوید از "کارل فون کلاوزویتس" نظریه پرداز جنگ پروس در اوایل قرن نوزدهم الهام گرفته است. کلاوزویتس در اثر کلاسیک نظامی خود به نام "درباره جنگ" نه تنها به نیوتن اشاره کرد بلکه به نمایش استانداردی اشاره کرد که نشان می‌دهد چگونه یک جسم معلق روی سه آهن ربا حرکات غیر قابل پیش بینی انجام می‌دهد.

او در مورد دنیای سه قطبی می‌گوید: "علیرغم احتمال وقوع درگیری بین سه ابر قدرت اتمی هنوز راه‌هایی برای حفظ ثبات وجود دارد".

هر یک از کارشناسان استدلال کردند که حفظ صلح ناآرام در میان دشمنان هسته‌ای مستلزم گفتگو، به اشتراک گذاشتن نگرانی‌ها و برداشتن گام‌های متواضعانه در اعتمادسازی است. دکتر "دیل" می‌گوید:"ما باید خطوط ارتباطی را باز نگه داریم و در تعامل باشیم. هیچ یک از این ملت‌ها نمی‌خواهند یکدیگر را از روی زمین محو کنند".

منبع : فرارو

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.