من دست پدر و مادر مقتول را میبوسم که بزرگوارانه، مهلت برای بخشش را به جای قصاص انتخاب کردند و امیدوارم با لطف آنها هرچه زودتر زمینه آزادی برادرم از زندان فراهم شود.»
این را جمعه عموری، برادر یاسر با صدایی لرزان میگوید. او هر لحظه نگران است حکم قصاص برادرش اجرا شود. یاسر شش سال پیش و به اتهام قتلی ناخواسته به قصاص محکوم شد. خانواده مقتول اعلام کردند در ازای پرداخت سه میلیارد و ۸۰۰میلیون تومان از قصاص او میگذرند، اما مدتهاست مهلت آنها برای پرداخت کامل دیه تمام شده و حالا جمعه امیدوار است با کمک خیران و مردم، باقی دیه نیز جمعآوری شود.
جمعه موقر و مردانه حرف میزند، اما از لابهلای کلمات و جملاتش به راحتی میتوان بغض گلویش را حسکرد و شنید. اگر ساعت یک نیمه شب بهمن سال ۹۶ آن درگیری بین برادرش و مقتول اتفاق نمیافتاد، سرنوشت هر دو طور دیگری رقم میخورد.
او با صدایی سراسر استیصال برای جامجم از شبی تعریف میکند که یاسر و مقتول با یکدیگر درگیر شدند: «یاسر آن زمان ۲۸ سال داشت و نگهبان پارکینگ محلهشان در حصیرآباد اهواز بود، اما شب حادثه، مقتول و یاسر درگیری لفظی پیدا کردند و ناخواسته از اسلحه شکاری یاسر گلولهای به سمت مقتول شلیک شد و متاسفانه جانش را از دست داد. یاسر مدتی متواری بود، اما به دلیل عذاب وجدان شدید حاضر نشد به عراق فرارکند و با پای خودش به اداره پلیس رفت و خود را معرفی کرد. بعد از این اتفاق، از طریق بزرگانمان با شیوخ و خوانین درجه یک خانواده مقتول ارتباط برقرار کرده و آنها نیز با بزرگواری برای کسب رضایت خانواده مقتول تلاش زیادی کردند. این تلاشها جواب داد و پدر و مادر مقتول با بزرگمنشی، بخشش برادرم را انتخاب کردند. آنها مبلغ سه میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان به عنوان دیه درخواست کردند که یک میلیارد و ۹۰۰ میلیارد تومان تهیه و پس از صورتجلسه تحویل وکیل و خانواده مقتول شد. در حال حاضر ۳۵۵ میلیون تومان جمعآوری کردهایم که با احتساب آن یک میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان، مبلغ مورد نظر به دو میلیارد و ۲۵۰ میلیون تومان رسیده است، اما هنوز یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان کم داریم تا دیه تکمیل شود. من بعد از این اتفاق، خانه خودم را فروختم و در حال حاضر اجارهنشین هستم. حتی در مخارج زندگی عادی خودم هم ماندهام. برای جمعآوری همین پول هم به هر در بستهای کوبیدهام و حتی همراه مادرم به نجف هم رفتم. پرداخت دیه حق قانونی و طبیعی خانواده مقتول است، چون به هر حال فرزند عزیز خود را از دست دادهاند و با هیچ پولی او دوباره برنمیگردد، با این حال امیدواریم با کمک مردم عزیز ایران و خیران محترم شرایطی فراهم شود که مبلغ باقیمانده نیز تهیه شود، زیرا مهلت قانونی که خانواده مقتول برای پرداخت دیه تعیین کرده بودند، مدتهاست تمام شده است، اما آنها همچنان صبوری کردهاند.»
یاسر دختری شش ساله به نام وفا دارد که این روزها چشم انتظار بازگشت پدر است. او امسال به مدرسه میرود و با زبان کودکانه به عمو و همسایههایشان میگوید کهای کاش امسال پدرش او را به مدرسه ببرد: یاسر زمانی که به زندان افتاد، دخترش دو ماهه بود، اما الان شش ساله است.
او در این شش سال، نه همسرش را ملاقات کرده و نه فرزندش را. الان هم، چون مهلت قانونیمان تمام شده است، شب و روز در استرس و اضطراب زندگی میکنیم. حالا چشم امیدمان به مردم و خیران است تا با کمکهای خود شرایطی فراهم کنند که مبلغ باقیمانده نیز هر چه سریعتر جمعآوری شود. خیرانی که قصد کمک برای رهایی این پسر جوان از قصاص را دارند، میتوانند کمک خود را به شماره کارت ۶۰۳۷۹۹۱۷۸۸۲۸۰۶۵۳ به نام جمعه عموری واریز کنند.
منبع: جام جم