نگاهی به تاریخ تقابل اعراب و صهیونیست‌ها نشان می‌دهد که پیروزی مقاومت در جنگ ۳۳ روزه یک ایستگاه محوری بود.

سید «حسن نصرالله» دبیرکل حزب‌الله در سخنرانیِ هفته قبل خود به مناسبت هفدهمین سالگرد آغاز جنگ ۳۳ روزه اعلام کرد که پیروزی مقاومت در جنگ جولای ۲۰۰۶ دشمن صهیونیستی و موجودیت این رژیم را در مسیر افول و فروپاشی قرار داد. همچنین پیروزی مقاومت در جنگ ۲۰۰۰ به پروژه «اسرائیل بزرگ» پایان داد و آزادسازی غزه در سال ۲۰۰۵ موید این امر است.

بر اساس سخنانی که دبیر کل حزب‌الله مطرح کرد می‌توان خط فرسایش و نابودی رژیم صهیونیستی را مورد بررسی قرار داد که بین «اعلامیه بالفور» و «وعده آخرت» قرار می‌گیرد.

اعلامیه شوم بالفور و رویای صهیونیسم

اعلامیه بالفور که در سال ۱۹۱۷ صادر شد مهم‌ترین موفقیت برای جنبش صهیونیسم بود. دوم نوامبر ۱۹۱۷، «آرتور جیمز بالفور» وزیرخارجه وقت انگلیس نامه‌ای به «لرد لیونل والتر روچیلد» از رهبران جنبش صهیونیسم ارسال کرد که بعد‌ها به اعلامیه بالفور مشهور شد. در این نامه بالفور اعلام کرده بود که دولت انگلیس از تشکیل رژیم صهیونیستی در فلسطین حمایت می‌کند و از هیچ تلاشی در این زمینه دریغ نخواهد کرد. فلسطینی‌ها این اعلامیه را نخستین گام تأسیس رژیم جعلی صهیونیستی در سرزمین فلسطین در راستای پاسخ دادن به مطالبات صهیونیسم جهانی می‌دانند که باعث آوارگی ملت فلسطین با قدمتی چندین هزار ساله در این سرزمین، شد.

اعلامیه بالفور زمینه‌ساز صدور قطعنامه سازمان ملل برای تقسیم فلسطین در سال ۱۹۴۷ بود که طبق آن ۵۶ درصد از اراضی فلسطین به یهودیان داده شد. اما این پایان کار نبود و صهیونیست‌ها بعد از تجاوز به فلسطینیان در سال ۱۹۴۸ بیش از ۷۸ درصد اراضی فلسطین را به اشغال خود درآوردند. بعد از آن اشغالگران به طمع‌ورزی‌های خود ادامه دادند. در جنگ سال ۱۹۵۶ نیز صهیونیست‌ها از ضعف اعراب استفاده کردند و هدف آن‌ها در جنگ ژوئن ۱۹۶۷ با ارتش‌های عربی، اشغال مناطق باقی‌مانده فلسطین و سپس توسعه اشغالگری در سایر زمین‌های عربی بود.

این ۳ مرحله در تاریخ درگیری اعراب و صهیونیست‌ها که با شکست اعراب همراه بود، اسرائیلی‌ها را مغرور کرد و آن‌ها احساس کردند تحت حمایت‌های نامحدود آمریکا و غرب می‌توانند همه اهداف اشغالگرانه خود را در منطقه محقق کنند. اما تحولات به شکل دیگری پیش رفت و در جنگ اکتبر ۱۹۷۳ ارتش سوریه و مصر به پیروزی آشکاری در برابر دشمن صهیونیستی دست یافتند.


بیشتر بخوانید


جنگ اول با لبنان و ورود اسرائیل به سراشیبی سقوط

اما اولین تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان نقطه عطف درگیری اعراب و اشغالگران محسوب می‌شود. در این تجاوز که در سال ۱۹۸۲ اتفاق افتاد، اسرائیل توانست نیرو‌های سازمان آزادی‌بخش فلسطین را شکست دهد و در ۱۷ مه ۱۹۸۳ دولت وقت لبنان توافقی را با رژیم اشغالگر امضا کرد. در آن زمان لبنان علاوه بر اینکه تحت تجاوزات دشمن صهیونیستی قرار داشت، توسط گروهی از مزدوران فالانژ مسیحی محاصره شده بود و در نتیجه اوضاع نابسامان این کشور «بشیر جمیل» فرمانده شبه نظامیان فالانژ به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد که البته قبل از تحویل گرفتن قدرت به قتل رسید.

بعد از آن «امین» برادر بزرگتر بشیر بلافاصله به جای وی برای ریاست جمهوری لبنان انتخاب شد و چند ماه بعد قرار داد صلح موسوم به «سازش نامه هفده مه» میان بیروت و تل آویو امضا شد. با امضای این توافق رژیم صهیونیستی تلاش داشت ضمن قطع ارتباط لبنان با سوریه، مبارزه مردمی و مقاومت لبنان را نیز نابود کند؛ اما مقاومت اجازه عملی شدن این رویای شوم صهیونیست‌ها را نداد.

مقاومت لبنان چگونه پروژه افول اسرائیل را کلید زد؟

 مقاومت لبنان که از دهه هشتاد میلادی برای دفاع از لبنان در برابر تجاوز و اشغالگری صهیونیست‌ها تشکیل شد و مسئولیت اصلی محافظت از مردم و حاکمیت لبنان را بر عهده داشت با تحمیل شکست‌های متعدد به رژیم صهیونیستی در داخل لبنان نهایتا در سال ۲۰۰۰ موفق شد اشغالگران را مجبور به عقب‌نشینی از این کشور کند و اسرائیلی‌ها بدون هیچ قید و شرطی از لبنان خارج شدند.

بر همین اساس سال ۲۰۰۰ نقطه آغاز خط افول اسرائیل به شمار می‌رود؛ نقطه‌ای که پیروزی‌های سلسله‌وار مقاومت علیه دشمن صهیونیستی در لبنان و فلسطین را رقم زد و بعد از این مرحله رژیم صهیونیستی در هیچ جنگی به پیروزی نرسید. در همان سال بود که اولین انتفاضه مسلحانه فلسطین معروف به انتفاضه «الاقصی» نیز آغاز شد. یکی از مهمترین نتایج این انتفاضه، نابودی پروژه شهرک‌سازی اسرائیل در نوار غزه و عقب‌نشینی ارتش صهیونیستی از این منطقه در سال ۲۰۰۵ بر اثر ضربات پی در پی مقاومت به این رژیم بود.

جنگ جولای و بر باد رفتن رویای صهیونیسم

اما ایستگاه محوری در خط افول رژیم صهیونیستی جنگ جولای ۲۰۰۶ بود که آمریکا و اسرائیل رویا‌های زیادی برای این جنگ داشتند، اما همه این رویا‌های آن‌ها توسط حزب‌الله نقش بر آب شد و معادله بازدارندگی معروف مقاومت در این سال زمینه‌ساز شکست‌های سریالی اسرائیل در همه جنگ‌های آن با مقاومت فلسطین تا امروز شد. روش تقابل حزب‌الله با دشمن صهیونیستی تبدیل به الگویی برای گروه‌های فلسطینی شد و رسوایی‌هایی که اسرائیلی‌ها در درگیری‌های اخیر از جمله نبرد «شمشیر قدس» و «انتقام آزادگان» با گروه‌های فلسطینی متحمل شده‌اند موید این امر است.

در نتیجه همین معادلات مقاومت در سال ۲۰۰۶ بود که امروز جوانان فلسطینی که اغلب زیر ۲۰ سال دارند در سراسر اراضی اشغالی امنیت صهیونیست‌ها را سلب کرده و خواب از چشمان آن‌ها ربوده‌اند. طبق نظریه‌ای که بنیان‌گذاران جنبش صهیونیسم تدوین کرده بودند، امنیت ارتباط مستقیم با موجودیت اسرائیل دارد و از دست رفتن امنیت به معنای آغاز خطر نابودی این رژیم است.

ناامنی همان اتفاقی است که صهیونیست‌ها از دو دهه قبل با همه وجود خود آن را احساس می‌کنند و همین امر دروغ بزرگ صهیونیسم مبنی بر اینکه «اسرائیل (فلسطین اشغالی) پناهگاه امنی برای یهودیان جهان بوده و پروژه صهیونیستی مبتنی بر امنیت است» را فاش می‌کند.

از طرف دیگر صهیونیست‌ها که نمی‌خواستند حتی یک عرب در فلسطین باقی بماند، امروز شاهد افزایش قابل توجه جمعیت فلسطینیان هستند. از آن گذشته اغلب یهودیانی که با اعتماد به دروغ جنبش صهیونیسم به فلسطین مهاجرت کرده بودند هیچ تعلق خاطری به این سرزمین ندارند و برای نجات جان خودشان قصد دارند به کشور‌هایی که از آنجا آمده بودند برگردند. تشدید روند مهاجرت معکوس اسرائیلی‌ها در همین راستا می‌باشد.

فروپاشی اسرائیل در ۲۰۳۰ با دو تهدید داخلی و خارجی

بسیاری از اندیشمندان صهیونیست نیز پیشتر از این افول و فروپاشی اسرائیل آگاه بودند. «آمنون روبن اشتاین» متفکر صهیونیست در این زمینه گفته بود: «اسرائیل به دلیل وجود دو نوع تهدید داخلی و خارجی به هیچ وجه دوام نمی‌آورد». منظور وی تهدید مقاومت و گروه‌های عربی از خارج مرز‌های فلسطین اشغالی و اختلافات داخلی میان صهیونیست‌ها بود.

«عبدالوهاب المسیری» پژوهشگر و اندیشمند مصری که آثار زیادی درباره یهودیان دارد در دایره‌المعارف خود درباره صهیونیسم ۲ تهدید اصلی برای اسرائیل را توضیح داده و می‌گوید: «اسرائیل به خاطر اختلاف و تضاد‌های داخلی، از درون تجزیه می‌شود و در این میان نقش مقاومت فروپاشی اسرائیل را تسریع خواهد کرد».

«نوآم چامسکی» دانشمند علوم شناختی و منتقد اجتماعی آمریکایی نیز در کتاب خود با عنوان «جنگ غزه و پایان اسرائیل» می‌نویسد: «اسرائیل به دلیل ۲ تهدید داخلی و خارجی در سال ۲۰۳۰ نابود می‌شود».

به همین دلیل است که بسیاری معتقدند پیروزی مقاومت در جنگ جولای ۲۰۰۶ یک نقطه عطف تاریخی بین آغاز و پایان «اسرائیل» و ایستگاه محوری مهمی است که دو مرحله ظهور و افول رژیم صهیونیستی را از هم جدا می‌کند. پیروزی مقاومت در این جنگ درواقع یک تاریخ مهم بین ۲ وعده است: وعده دروغین اعلامیه بالفور که زمینه‌ساز تشکیل رژیم جعلی صهیونیستی شد و وعده راستین آخرت که نوید نابودی اسرائیل را می‌دهد و بدون شک این وعده الهی به دست مقاومت عملی خواهد شد.

منبع: تسنیم

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.