ماجرای امام حسین علیهالسلام و قیام آن حضرت از مهمترین رویدادهای تاریخ صدر اسلام و بلکه تاریخ بشریت است؛ نشان به اینکه امام به اذن خدا قیامی کرد که آموزههای آن تا قیامت تداوم دارد و هر ساله ابعادی از معارف آسمانی آن برای پاکطینتان نمایان میشود. از این جهت غیر ممکن است که خداوند رویدادهای انبیای خود را در قرآن بیاورد، اما به چنین رویدادهای مهمی اشاره نکند.
وقتی با این منظر به آیات قرآن نگاه میاندازیم، چیزی جز دعوت قرآن به عترت نمیبینیم و بلکه تمام رویدادهای تاریخ انبیاء را از زاویهنگاه رفتار صحیح در قبال اهل بیت وحی ارزیابی میکنیم؛ چه آنجا که خداوند ماجرای نوح نبی و کشتی نجات ایشان را نقل میکند و عملاً مؤمنان را دعوت به کشتی نجات اهل بیت وحی میکند ۱، چه آنجا که ماجرای موسی علیهالسلام را قصه میکند و مشابه آن را در امت پیامبر صلی الله علیه و آله قرار میدهد. در هر صورت با همین زاویهنگاه و منظر، تمام آموزههای رسولان درگاه خویش را متصل به عترت میکند و احادیث هم در این باره به وفور در منابع یافت میشود.
با این نوع نگاه در شمارههای قبل به موضوع «جایگاه اصحاب و دشمنان امام حسین (ع) در آیینه قرآن» منطبق بر آیاتی از سورۀ انفال و آلعمران پرداختیم. این آیات از آیۀ ۲۴ سورۀ انفال آغاز میشود، آنجا که فرمود «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ ...»؛ یعنی «اى کسانى که ایمان آوردهاید، چون خدا و پیامبر، شما را به چیزى فرا خواندند که به شما حیات میبخشد، آنان را اجابت کنید.» مطرح شد که امام حسین علیهالسلام در جایگاه ولیّ خدا و خلیفۀ رسول الله صلی الله علیه و آله، در سال ۶۰ و ۶۱ هجری ندای نصرت سر دادند؛ آنان که استجابت کردند، به حیات طیبه در بهشتهای دست یافتند، اما آنها که اجابت نکردند، طبق ادامه آیه و آیات بعد «خداوند بین آنها و قلبشان حائل شد و نور فهمشان گرفته و قلبشان سراسر قساوت شد»، «دچار فتنۀ دشمنان و فتنۀ مال و فرزندان شدند» و در انتها «به امام خیانت کردند».
اما در آیۀ ۲۹ خداوند در قالب راهکاری میفرماید «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ»؛ یعنی «اى اهل ایمان، اگر [نسبت به آن خطرات و فتنههایی که گفتیم و اجابت دعوت خدا]تقوای الهی را پیشه کنید، براى شما [ بینایى و بصیرتى ویژه]براى تشخیص حق از باطل قرار میدهد، و گناهانتان را محو میکند و شما را میآمرزد؛ و خدا داراى فضل بزرگ است.»
وقتی با این زاویهنگاه به ماجرای قیام امام حسین علیهالسلام نگاه میکنیم، شاهد این خواهیم بود افرادی که توبه کردند و به سپاه امام پیوستند، مشمول این آیه شدند. در اوج این افراد، حرّ بن یزید ریاحی بود. او زمانی که به خود آمد و خود را به واسطۀ مقابله با امام و عدم اجابت دعوت ایشان میان بهشت و جهنم حس کرد، خداوند نوری به وی عطا کرد تا حق را از باطل تشخیص دهد و به تعبیر آیۀ ۲۹ انفال، فرقان برای او قرار داد. سپس به درگاه امام آمد و ایشان را واسطۀ توبه بین خود و خداوند قرار داد.
به این جهت به سرعت فرازهای بعدی محقق شد، به این صورت که خداوند ابتدا «یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ»؛ یعنی بر تمام گناهان و خطاهای حرّ سرپوش گذاشت و در وهلۀ بعد «یَغْفِرْ لَکُمْ» واقع شد؛ یعنی نقصهای وی ترمیم شد. او احساس کرد یک دستی نورانی وجودش را اصلاح و ترمیم میکند تا بهسوی آسمان اوج بگیرد؛ چرا که تا ترمیم نباشد، ارتفاع گرفتن معنا ندارد. این قاعده نه تنها بر حرّ واقع شد بلکه ۳۲ روز کاروان حسینی از این جنس بود. از این جهت است که خداوند در ادامه فرمود «وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ»؛ این جمله یعنی مجموعهای از فرقان، سرپوشی بر خطاها، ترمیم نقصها و خطاها و بعد اکتفا نکردن به این موضوع و بلکه ارتفاع دادن انسان تا رسیدن به درجات عالی در آسمانها؛ یعنی انسانِ در قعر جهنم را رساندن به اوج آسمانها و اعلی علیین آن هم در مدت بسیار اندک.
منبع: تسنیم