باسم کربلایی مداح مشهور عراق در آستانه اربعین حسینی سال ۱۴۴۵ قمری، مداحی جدیدی با یاد امام زمان (عج) به نام «نمشی مع الحجة، همراه امام عصر پیاده میرویم» خواند. شعر آن سروده احمد الذهبی است.
نمشی مع الحجة، مع الحجة، مع الحجة
همراه امام زمان (عج) به زیارت پیاده میرویم
نسعى الى حجه، الى حجه، الى حجه
به سوی حج او میرویم
نمشی مع الحجة بسم الله نبدیها
با نام خدا زیارت پیاده به همراه امام زمان (عج) را آغاز میکنیم
کعبة عشق عدنه نطوف و نحجج بیها
کعبه عشقی داریم که به حج آن میرویم و آن را طواف میکنیم
بحرامنه الاسود کل اربعینیه
با احرام سیاه در هر اربعین...
حجتنه مقبولة بکل خطوة نمشیها
حج ما با هر قدم که برمیداریم مقبول است
مشیتنا للغالی مشیة نهر عذب
زیارت پیاده ما بسوی عزیزمان، حرکت رودی گواراست
روجاته وجروفه نبضة قلب یحب
موجها و کرانههایش تپش قلب عاشق است
یتمنى کل عاشق، بیها اسم ینکتب
هر عاشق آرزو دارد نامش در این زیارت ثبت شود
من یرجع البیته ما عندهای ذنب
هنگامی که به خانهاش بازگردد، هیچ گناهی ندارد
خطوة بأثر خطوة للجنه مشایه
قدم به قدم پیاده بسوی بهشت میرویم
مثل الرزق ننزل یومیه بولایه
به مانند رزقِ باران هر روز در استانی فرود میآییم
یالزایر اتفضل بیتک بعد بیتیای زائر عزیز! بفرما و خانهام را خانه خودت بدان
میة هلا عیونی نسمعها الحجایة
هزاران آفرین، چشمانم بقربانت، این کلمات را میشنویم
من خادم الخادم تتناوب الهلا
از این خادم تا آن خادم، یکسره خوش آمدگویی تکرار میشود
قد ما مشیتوله بیکم هلا وغلا
به اندازه قدمهایی که بسویش برداشتید خوش آمدید
یستاهل الوالی کلشی رخص اله
مولای ما لیاقت دارد و همه چیز بخاطر او رایگان شد
والمولده بموته سید على المله
هم او که تولدش در شهادتش بود امام تمام انسانهاست
شعبک مجانینک ما تنفهم قصته
ملت تو دیوانگان تو هستند و حکایت آنها قابل درک و فهم نیست
یا دیره نوصلها ما نلقه بس انته
به هر شهر و آبادی که برسیم غیر از تو کسی را در آن نمییابیم
ما ظل عقل صاحی کلهم مثل عابس
عقلی سالم نماند و همه عابس شدند
واللی علیک انجن معروفه سالفته
آنکه مجنون تو گشت داستانش معروف است
طول الدرب خدمه ناسک اهل کرم
در تمام مسیر خدمت، مردمانت اهل بخشش هستند
احنه حرم وانته عالی رأس حرم
ما همگی حرم هستیم و تو رأس حرمی
تاج وزعیم النه بعدک فلا رحم
تاج و فرمانروایی بعد از تو برازنده ما نیست
درب القطع غیرک دربک صلة حرم
راه تو راه دوستی و مودت است و راه قطع دوستی راه تو نیست
رایة بظهر رایة جیش ابحرب نمشی
پرچم پشت پرچم به مانند سپاهی دلاور در جنگ حرکت میکنیم
یالکلشی عهنده انطه والرب نطاه کلشی
برای او که همه چیزش را تقدیم خدا کرد و خدا نیز همه چیز به او داد
حتة الدمع یسأل بعیون الیحبه
حتی اشک در چشمان عاشقانش سوال میکند
وتقله هذا الحسین رسمه بوسط رمشی
به او میگوید: حسین در میان چشمانم نقش بسته است
لیل ونهار الحب یاخذنه اله بسفر
عشق، شب و روز ما را بسویش میبَرد
فارقنه هالخدمه صار اثنعش شهر
دوازده ماه است که از این خدمت دور شدیم
تحیینه کل دمعه ترثی قطع نحر
هر اشکی که بر گلوی بریده جاری شود حیات ماست
والوحشه عالخادم تبدی بعد صفر
و ترس و وحشت بعد از پایان ماه صفر برای خادمان آغاز میشود
عشرة ورید ودم عدنه اوی الزیارة
اتحاد خون و شاهرگ، همان اتحاد ما و زیارت است
موعدها لمن حل کلمن هجر داره
آن زمان که وقتش فرا رسد همگی خانه خویش را رها میکنند
عفناهن وجینه هجرة مشی لبیتک
آری، همه آنها را رها کردیم و آمدیم، سفری با پای پیاده به سوی خانهات کربلا
قائدنه مهدینه شایل علم ثاره
فرمانروای ما حضرت مهدی است که پرچم خونخواهی را برافراشته است
یاربی شووفنه طلعة وجه سمح
پروردگارا چهره زیبا و مهرباش را بنمایان
غایبنه عجلله ساعة نصر فتح
و زمان فتح و پیروزی آن امام غائب را تعجیل فرما
وابأمره یاخذنه نطلب ثأر ذبح
تا به فرمان او برای خونخواهی سربرید شدن حسین برویم
مو سهلة عماته عاشن سبی وجرح
آسان نیست که عمههایش بههمراه زخم و اسارت زیستند
دمت گرم
واقعا مسیر اربعین تجلی و نمایش حقیقی پیش از ظهور حضرت عشق